eitaa logo
شهدای کرمان
11.2هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.2هزار ویدیو
43 فایل
کانال شهدای کرمان انتشار خاطرات زندگی‌نامه وصیت‌نامه‌ تصاویر و فیلم‌های شهدا مدیر کانال منظری توکلی پژوهشگر حوزه دفاع مقدس برگزیده دو دوره جشنواره ملی فعالان فضای مجازی دفاع مقدس و مقاومت کشور ارتباط با مدیر @manzeri https://eitaa.com/shahidan_kerman
مشاهده در ایتا
دانلود
✍دست‌نوشته سردار شهید محمدحسین یوسف الهی در فراق شهید حمیدرضا مظهری صفات قسمت اول... 🔹حمید جان سلام امیدوارم که زیر پایت را هم نگاه کنی و مرا به یاد آری این را قبول دارم که گناهانم مانند پرده ای جلوی رخسارم را گرفته و من نبودم و نیستم آنچه را که تو و دیگر دوستانمان دوستانم بودند و هستند فکر می کردید و فکر می کنید خدا داند و بس. 🔸از آن روزی که تو رفتی دیگر دلم سوخت علی (اشاره به شهید علیرضا مظهری صفات برادر شهید) آن روز بشکه باروت بود و اگر خود را کنترل نکرده بودم جرقه اش من بودم چقدر آرام خفته بودی و چقدر نورانی بودی. 🔹آن چند شب یادت هست که خسته بر می گشتی نماز شب می خواندی تا صبح شود و بعد چای درست می کردی و ما را بیدار می کردی که بلند شوید صبحانه بخورید تو در دنیا همان را جمع کردی که به درد آخرتت می خورد. 🔸حمید عزیز گلویم انتظار دست هایت را می کشد و پاهایم انتظار لگدهایت روی زمین فوتبال قبل از عملیات آنجا که شما را برای گردان می بردم یادت هست با سید موسوی رحمت اللّه به تو در ماشین چه گفتم. 🔹باور کن وقتی خبر شهادتت را به سنگرها بردم هیچ کس باور نکرد و من آن قدر کفری شده بودم که آن روز نزدیک بود از بغض بترکم و هرچه را دم دستم بود به اطراف پرت کنم. 🔸در هر حال به سوی معبودت پر کشیدی و چه زود و سبکبال و شاهدی که تا امروز که برایت می نویسم فوتبال بازی نکردم. 💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین... @shahidan_kerman
✍خيلی شجاع و دقيق بود. 🔹حميد مسئول يک محور در منطقه غرب بود اين مسئوليت را شهيد يوسف الهی به او داده بود خيلی شجاع و دقيق بود در يكی از شب ها زديم به دل دشمن و رفتيم برای شناسايی حدود سه ساعت پياده روی كرديم تا به رودخانه ای رسيديم دو طرفمان سنگرهای دشمن بعثی بود دشمن در همه جا مين منور كه به يک سيم نازک وصل بود نصب كرده بودند آن شب شهيد حسين يوسف الهی هم همراه ما بود حسين فوری دستش را روی سيم گذاشت و به ما گفت پايتان را آن طرف بگذاريد همراه ما يک راه‌ بلد و يک تخريب چی هم بود كه حسين به او فرمان داد كه برو ببين چقدر مين كاشته شده هنوز مدت زمان كمی نگذشته بود كه صدای انفجار مهيبی همراه با نور آمد راه بلد كه بسيار ترسيده بود خواست برگردد كه حميد دستش را گرفت و نشاند روی زمين و گفت ساكت باش هيچكس صدا ندهد تا اوضاع به حالت عادی برگردد. 🔸در اين عمليات تخريب چی كه سيم مين را نديده بود بعد از انفجار مين پايش مجروح و تركش می خورد و تركش مين به زير گلوی شهيد يوسف الهی برخورد و آن را مجروح کرد با اين حال حميد باز هم اصرار به ادامه انجام عمليات داشت. 💢روای همرزم شهید حمیدرضا مظهری صفات... 💢فرازی از وصیت نامه شهید حمیدرضا مظهری صفات... 🔸از شما ملت هميشه در صحنه مى خواهم كه روحانيت مبارز را پشتيبان باشيد كه اگر اين روحانيت نبود هم‌اكنون خبرى هم از اسلام در ايران نبود. 🌹شهید حمیدرضا مظهری صفات در کرمان دیده به جهان گشود تنها ۲۲ بهار از عمر خویش را پشت سر گذاشته بود که به درجه رفیع شهادت نائل آمد نثار روح مطهر و ملکوتی اش صلوات... @shahidan_kerman
✍در كار اسلام بس وجود ندارد... 💢سالروز شهادت شهید حمیدرضا مظهری صفات نثار روح مطهر و ملکوتی اش صلوات... 🔹پدرم خيلی دلتنگی می كرد و كم طاقت بود آخرين باری كه حميد به مرخصی آمده بود پدرم رو كرد به حميد و گفت پسرم بسه ديگه بگذار ديگران هم به جبهه بروند. 🔸حميد در پاسخ پدر گفت در كار اسلام بس وجود ندارد مگر مولايمان حسين علیه السلام تمام خانواده اش را فدای اسلام ننمود حميد به ما گفت اين آخرين ديدار من با شما و خانواده ام می باشد و برگشتی وجود ندارد موقع رفتن به جبهه همه با او خداحافظی كرديم و حميد رفت و ديگر برنگشت. 💢راوی برادر شهیدان مظهری صفات... @shahidan_kerman
✍عکس ماندگار وداع با پیکر مطهر شهید حمیدرضا مظهری صفات... 💢دست‌نوشته شهید محمدحسین یوسف الهی در فراق شهید حمیدرضا مظهری... 🔹حمید جان سلام امیدوارم که زیر پایت را هم نگاه کنی و مرا به یاد آری از آن روزی که تو رفتی دیگر دلم سوخت چقدر آرام خفته بودی و چقدر نورانی بودی آن چند شب یادت هست که خسته برمی گشتی نماز شب می خواندی تا صبح شود و بعد چای درست می کردی و ما را بیدار می کردی که بلند شوید صبحانه بخورید تو در دنیا همان را جمع کردی که به درد آخرتت می خورد. 🔸حمید عزیز گلویم انتظار دست هایت را می کشد و پاهایم انتظار لگدهایت روی زمین فوتبال باور کن وقتی خبر شهادتت را به سنگرها بردم هیچ کس باور نکرد در هر حال به سوی معبودت پر کشیدی و چه زود و سبکبال و شاهدی که تا امروز که برایت می نویسم فوتبال بازی نکردم هر وقت می خواهم کاری را شروع کنم جایت را خالی می بینم. 🔹بچه ها همه تو را درک کرده بودند همه آن ها که با تو بودند و همچون مادری برای سنگرشان بودی و وقتی رفتی احساس یتیمی می کردند و خدا این مصیبت را به آنان سبک کرد. 🔸حمید جان آن وقت که بچه بودم با هم به مسجد می رفتیم برای قرآن وقتی کمی از آن موقع گذشت با هم همکلاسی بودیم و هم فوتبالی و وقتی بزرگ تر شدیم در چادر شکار تانک پاسگاه زید گیلان غرب و فکّه و دیگر نبودی بودی ولی از من جدا بودی به هر حال همیشه با هم بودیم در آن دنیا مرا فراموش نکنی ای پاک و ای کوچولوی بزرگوار و ای هادی سربازان امام زمان عجل الله در عملیات والفجر یک و شهید مظهری صفات درجه ات متعالی باد. @shahidan_kerman