✍باسیم چی...
💢نکنه جاسوس دشمن باشه به روایت جانباز حاج علی سالاری قسمت اول...
🔹شاید بتوان گفت حدود ۸۰ درصد جنگ در ۸ سال دفاع مقدس در همین حوالی شلمچه بود و پاسگاه زید یا کاملتر عرض کنم از خرمشهر و دهانه اروند تا جزایر مجنون...
🔸من در تابستان ۶۴ آمدم شلمچه در خط پدافندی دژ ایران روبرو تا خط دشمن حدود چهار کیلومتر بیابون خدا رو آب انداختن تا ما ایرانی ها نتوانیم عملیات کنیم و جاده العماره بصره رو تصرف کنیم ارتباط عراق با دریای آزاد رو قطع کنیم بصره رو محاصره و کم کم فتح کنیم صدور نفت عراق قطع کنیم و خلاصه مقدمات سقوط صدام وحزب بعث را فراهم کنیم خط امنی بود فقط گلوله میامد دیگه امکان تک دشمن و حتی آمدن گشتی هایش بسیار کم بود.
🔹درست است ما بر خلاف دشمن معمولاً جلوی خط مقدم خود میدان مین و موانع و سیم خاردار نداشتیم چون قرار مون حمله بود ولی دشمن خیلی موانع نصب کرده بود من خودم او زمان ندیدم قاسم دوستم تعریف کرد
قاسم زینلی حدود ۱۷ سال داشت والفجر ۸ در فاو شهید شد خیلی از ماها فلز خرابتر بود اذیت می کرد کنجکاو بود بی کله بود آخرشم گفتن والفجر ۸ گلوله مستقیم به سرش خورده و تقریباً از ناحیه ی سر خیلی شبیه مولایش حسین علیه السلام...
🔸بگذریم قاسم هم در واحد خمپاره بود من باسیم چی خمپاره ها اون نیروی قبضه وآتشباره بود هنوز در مقر لشکر ثارالله بودیم با خرج های خمپاره برای خودش تسبیح درست کرده بود فرمانده واحد دیده بود اون به چادرش برده بود که برادر این مهمات با خون شهدا تهیه شده چرا خرابش کرده ای...
💢ادامه دارد...
#شهید_قاسم_زینلی
#شهید_حمید_سالاری
@shahidan_kerman