eitaa logo
شهدای کرمان
11هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.2هزار ویدیو
43 فایل
کانال شهدای کرمان انتشار خاطرات زندگی‌نامه وصیت‌نامه‌ تصاویر و فیلم‌های شهدا مدیر کانال منظری توکلی پژوهشگر حوزه دفاع مقدس برگزیده دو دوره جشنواره ملی فعالان فضای مجازی دفاع مقدس و مقاومت کشور ارتباط با مدیر @manzeri https://eitaa.com/shahidan_kerman
مشاهده در ایتا
دانلود
✍معلم شهید حاج محمد میرزابیگی به روایت همسر شهید... 🔸همان جا که ایستاده بودیم یک قدم رفت جلوتر و پایش را گذاشت زمین و گفت: اگه من شهید شدم من رو همین‌جا دفن کنید این را گفت و اشاره کرد به مکان قبرش که دو ماه بعد در آنجا دفن شد درست دو ماه قبل از این محمد تازه از سفر حج واجب برگشته بود با تمام وجود حس می‌کردم که مهمترین دعایش در آنجا طلب شهادت بوده این را از حرف‌ها و درددل‌هایش می‌فهمیدم همیشه حسرت مقام شهدا را می‌خورد. @shahidan_kerman
✍سیره زندگی معلم شهید محمد میرزابیگی... 🔹یکی از شهدایی که خاطرات عجیب و پر نکته‌ای دارد شهید حاج محمد میرزا بیگی است که شاید اسم این شهید حتی به گوش‌ عده‌ای نخورده است اما آشنایی با این بزرگ مرد باعث می‌شود سراغ کتاب خاطرات این شهید دوران دفاع مقدس برویم. 🔸کتاب حاج محمد زندگی و خاطرات یک معلم شهید است کسی که برای خدمت به کودکان استثنایی به حدی تلاش می‌کرد که گاهی از خستگی کار دستش به لرزه می‌افتاد اما دست از خدمت بر نمی‌داشت. 🔹شهید حاج محمد میرزابیگی یکی از هزاران معلم شهیدی بود که شهیدگونه زندگی کرد تا به شهادت نائل شد یک زندگی مجاهدانه و با اخلاص تمام هدیه‌ اش شهادت بود و بس. 🔸در بخشی از این کتاب آمده است همان جا که ایستاده بودیم یک قدم رفت جلوتر و پایش را گذاشت زمین و گفت اگه من شهید شدم مرا همین‌جا دفن کنید این را گفت و اشاره کرد به مکان قبرش که دو ماه بعد در آنجا دفن شد. 🔸این شهید عزیز به مدت حدود یکسال دو کودک نابینا را که اهل روستا بودند و امکان رفت و آمد نداشتند را در خانه خودش نگه‌داری می‌کند با آنها مثل بچه‌های خودش و چه بسا بهتر رفتار می‌کند با آنها بازی می‌کند غذا دهانشان می‌کند حمام‌شان می‌برد حتی خودش لباس‌هایشان را با دست می‌شوید سرود و قرآن با آنها کار می‌کند. 🔸این دو کودک بعد از شهادت شهید میرزابیگی حفظ قرآن را ادامه می‌دهند و حافظ کل قرآن می‌شوند و هم‌اکنون از معلمان مدرسه کودکان استثنایی شهید میرزابیگی هستند. @shahidan_kerman
✍آنها معلم بودند و عاشق عاشق یاد دادن و یاد گرفتن و این صفات در وجود آنها موج می زد عکس ماندگار معلم شهید گرانقدر مجاهد و قهرمان کشتی استان کرمان سردار شهید حاج محمد میرزابیگی در کلاس درس... 🔹بخشی از کتاب حاج محمد اولین روزی که به مدرسه رفتم سال ۱۳۶۴ بود هشت سال داشتم و نابینای مطلق بودم آن زمان هیچ مدرسه‌ ای برای کودکان استثنایی در روستای نبود در شهر هم مدرسه‌ای تازه تأسیس شده بود و ما خبر نداشتیم یکی از معلم های روستا به پدرم گفته بود مدرسه کودکان استثنایی در شهر باز شده که به کودکان نابینا هم آموزش می دهند. 🔸وقتی فهمیدم مدرسه ای مخصوص کودکان استثنایی باز شده و تازه کودکان نابینا را هم آموزش می دهند باورم نمی شد هیچ‌کس باورش نمی شد چنین مدرسه‌ ای باشد... 🔹در مدرسه علاوه بر دانش‌ آموزان نابینا و ناشنوا کودکان کم‌ توان ذهنی هم بودند کار کردن و توضیح دادن یک کار اشتباه برای کودکان کم‌ توان ذهنی کار خیلی سختی بود ولی آقای میرزابیگی همیشه با صبر و حوصله و مهربانی با بچه ها برخورد می‌کرد و با ملایمت کار اشتباه آنها را توضیح می‌ داد. 🔸آن زمان خیلی از مدیرها و معلم‌ ها بچه ها را کتک می‌زدند دانش‌آموزان هم از ترسشان کار بدی نمی کردند اما ایشان به هیچ وجه تنبیه نمی کرد همیشه با تشویق و جایزه بچه ها را جذب می کرد آن هم بچه‌های استثنایی را... @shahidan_kerman
✍شهیدی که دو ماه قبل از شهادت محل دفن خود را نشان داد... 💢معلم شهید محمد میرزا بیگی شهیدی که از سه دختر کوچک خود دل می کند و راهی جبهه می شود و در عملیات کربلای ۵ به درجه رفیع شهادت می رسد هدیه به روح مطهر و ملکوتی اش صلوات... 🔸همان جا که ایستاده بودیم یک قدم رفت جلوتر و پایش را گذاشت زمین و گفت اگه من شهید شدم مرا همین‌جا دفن کنید این را گفت و اشاره کرد به مکان قبرش که دو ماه بعد در آنجا دفن شد درست دو ماه قبل از این محمد تازه از سفر حج واجب برگشته بود با تمام وجود حس می‌کردم که مهمترین دعایش در آنجا طلب شهادت بوده این را از حرف‌ها و درددل‌هایش می‌فهمیدم همیشه حسرت مقام شهداء را می‌خورد. 💢فرازی از وصیت شهید محمد میرزابیگی.‌‌.. 🔸فقط سعی کن رنج بی‌پدری روی روحیه بچه‌ها اثر نگذارد و آن‌ها واقعاً نسبت به انجام تکالیف دینی خود مقید بار آیند بخصوص از عارفه کوچولویم از آسیه شیرینم از زینب فهمیده‌ام جداً معذرت بخواه و بگو پدر شما خیلی مهربان بود. 🔹اما اسلام را از شما بیشتر دوست داشت لذا برای انجام تکلیف خود حرکت نمود و معذرت می‌خواهد که نتوانست شاهد رشد و تکامل شما‌ها باشد اما ان‌شاءالله که خداوند به روح او اجازه خواهد داد در کنار شما‌ها باشد. 🔸بخصوص سعی کن بچه‌ها تا می‌توانند درس بخوانند و تحصیل نمایند تا هر چه بیشتر انسان‌های مفیدی به حال جامعه باشند. 💢منبع کتاب حاج محمد... @shahidan_kerman
✍سالروز شهادت معلم بسیجی شهید محمد میرزابیگی نثار روح مطهر و ملکوتی اش صلوات... 🌹شهیدی که دو ماه قبل از شهادت محل دفن خود را نشان داد... 💢معلم شهید محمد میرزا بیگی شهیدی که از سه دختر کوچک خود دل می کند و راهی جبهه می شود و در عملیات کربلای ۵ به درجه رفیع شهادت می رسد. 🔹به روایت همسر شهید همان جا که ایستاده بودیم یک قدم رفت جلوتر و پایش را گذاشت زمین و گفت اگه من شهید شدم مرا همین‌جا دفن کنید این را گفت و اشاره کرد به مکان قبرش که دو ماه بعد در آنجا دفن شد درست دو ماه قبل از این محمد تازه از سفر حج واجب برگشته بود با تمام وجود حس می‌کردم که مهمترین دعایش در آنجا طلب شهادت بوده این را از حرف‌ها و درددل‌هایش می‌فهمیدم همیشه حسرت مقام شهداء را می‌خورد. 💢فرازی از وصیت شهید محمد میرزابیگی.‌‌.. 🔸فقط سعی کن رنج بی‌پدری روی روحیه بچه‌ها اثر نگذارد و آن‌ها واقعاً نسبت به انجام تکالیف دینی خود مقید بار آیند بخصوص از عارفه کوچولویم از آسیه شیرینم از زینب فهمیده‌ام جداً معذرت بخواه و بگو پدر شما خیلی مهربان بود. 🔹اما اسلام را از شما بیشتر دوست داشت لذا برای انجام تکلیف خود حرکت نمود و معذرت می‌خواهد که نتوانست شاهد رشد و تکامل شما‌ها باشد اما ان‌شاءالله که خداوند به روح او اجازه خواهد داد در کنار شما‌ها باشد. 🔸بخصوص سعی کن بچه‌ها تا می‌توانند درس بخوانند و تحصیل نمایند تا هر چه بیشتر انسان‌های مفیدی به حال جامعه باشند. 💢منبع کتاب حاج محمد... @shahidan_kerman
هدایت شده از شهدای کرمان
✍سیره زندگی معلم شهید محمد میرزابیگی... 🔹یکی از شهدایی که خاطرات عجیب و پر نکته‌ای دارد شهید حاج محمد میرزا بیگی است که شاید اسم این شهید حتی به گوش‌ عده‌ای نخورده است اما آشنایی با این بزرگ مرد باعث می‌شود سراغ کتاب خاطرات این شهید دوران دفاع مقدس برویم. 🔸کتاب حاج محمد زندگی و خاطرات یک معلم شهید است کسی که برای خدمت به کودکان استثنایی به حدی تلاش می‌کرد که گاهی از خستگی کار دستش به لرزه می‌افتاد اما دست از خدمت بر نمی‌داشت. 🔹شهید حاج محمد میرزابیگی یکی از هزاران معلم شهیدی بود که شهیدگونه زندگی کرد تا به شهادت نائل شد یک زندگی مجاهدانه و با اخلاص تمام هدیه‌ اش شهادت بود و بس. 🔸در بخشی از این کتاب آمده است همان جا که ایستاده بودیم یک قدم رفت جلوتر و پایش را گذاشت زمین و گفت اگه من شهید شدم مرا همین‌جا دفن کنید این را گفت و اشاره کرد به مکان قبرش که دو ماه بعد در آنجا دفن شد. 🔸این شهید عزیز به مدت حدود یکسال دو کودک نابینا را که اهل روستا بودند و امکان رفت و آمد نداشتند را در خانه خودش نگه‌داری می‌کند با آنها مثل بچه‌های خودش و چه بسا بهتر رفتار می‌کند با آنها بازی می‌کند غذا دهانشان می‌کند حمام‌شان می‌برد حتی خودش لباس‌هایشان را با دست می‌شوید سرود و قرآن با آنها کار می‌کند. 🔸این دو کودک بعد از شهادت شهید میرزابیگی حفظ قرآن را ادامه می‌دهند و حافظ کل قرآن می‌شوند و هم‌اکنون از معلمان مدرسه کودکان استثنایی شهید میرزابیگی هستند. @shahidan_kerman
هدایت شده از شهدای کرمان
✍آنها معلم بودند و عاشق عاشق یاد دادن و یاد گرفتن و این صفات در وجود آنها موج می زد عکس ماندگار معلم شهید گرانقدر مجاهد و قهرمان کشتی استان کرمان سردار شهید حاج محمد میرزابیگی در کلاس درس... 🔹بخشی از کتاب حاج محمد اولین روزی که به مدرسه رفتم سال ۱۳۶۴ بود هشت سال داشتم و نابینای مطلق بودم آن زمان هیچ مدرسه‌ ای برای کودکان استثنایی در روستای نبود در شهر هم مدرسه‌ای تازه تأسیس شده بود و ما خبر نداشتیم یکی از معلم های روستا به پدرم گفته بود مدرسه کودکان استثنایی در شهر باز شده که به کودکان نابینا هم آموزش می دهند. 🔸وقتی فهمیدم مدرسه ای مخصوص کودکان استثنایی باز شده و تازه کودکان نابینا را هم آموزش می دهند باورم نمی شد هیچ‌کس باورش نمی شد چنین مدرسه‌ ای باشد... 🔹در مدرسه علاوه بر دانش‌ آموزان نابینا و ناشنوا کودکان کم‌ توان ذهنی هم بودند کار کردن و توضیح دادن یک کار اشتباه برای کودکان کم‌ توان ذهنی کار خیلی سختی بود ولی آقای میرزابیگی همیشه با صبر و حوصله و مهربانی با بچه ها برخورد می‌کرد و با ملایمت کار اشتباه آنها را توضیح می‌ داد. 🔸آن زمان خیلی از مدیرها و معلم‌ ها بچه ها را کتک می‌زدند دانش‌آموزان هم از ترسشان کار بدی نمی کردند اما ایشان به هیچ وجه تنبیه نمی کرد همیشه با تشویق و جایزه بچه ها را جذب می کرد آن هم بچه‌های استثنایی را... @shahidan_kerman
✍ای معلم شهید تو هنوز معلمی درس‌هایت روی دیوار دل‌ها ماند و صدایت در هر کتابی که باز می‌کنیم پیداست تاریخ شاگرد تو شد و خاک زیر قدمت قد کشید و هر بار که نامت را می‌خوانیم نمره‌ای از روشنی به قلب‌مان می‌نشیند تو هنوز معلمی حتی اگر دفتر حضورت را آسمان امضا کرده باشد... @shahidan_kerman