✍شهید حسین نادری شهید مسعود مستقیمی...
💢نامه ای خواندنی و اثر گذار به قلم شهید مسعود مستقیمی قسمت اول...
🌹بسم الله الرحمن الرحیم...
🔸آن که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند...
🔸دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند...
🔹صدای ساعت مرا متوجه خود می‌کند به ساعت که می نگرم هر ثانیه اش که می گذرد ندای ارجعی الی ربک را در وجود خویش احساس می کنم.
🔸ضربان قلبم شتابانه به سوی مرگ ره می سپارند و مرا با دنیای دیگرم نزدیکتر می کنند.
🔹در فکر فرو می روم به کجا و با چه می روم کی آخر نوبت من می رسد.
🔸فکرم را در منزلگه ابدیم می برم و زمانه را شاهد می گیرم به سیاهی قبر به تنهایی دورنش به دنیای دیگرم به معاد به اعمالم به آنچه که سیاهی بر قلبم شده اند و کوله بار عملم را خالی کرده اند.
🔹این یک گوشه آن منزلگه است و اما گوشه دیگرش راست قامتان لاله گونی را می بینم که لاله گون عطر کربلا از وجودشان استشمام می کنم اینان کیانند و چگونه در اینجا آرمیده اند.
🔸آری درست است می شنیدم در کوی و برزنها که مسافران کربلا عازم اند و آن روزها هم بود که باقر ما و مهدی هم با ما وداع کردند و به کاروان حسینیان پیوستند آنها کجا رفتند با خدای خویش چه گفتند و در نماز عشق چه خواندند که پرواز را آموختند و از این بر فانی پر کشیدند.
💢ادامه دارد...
#شهید_مسعود_مستقیمی
@shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍شهید حسین نادری شهید مسعود مستقیمی... 💢نامه ای خواندنی و اثر گذار به قلم شهید مسعود مستقیمی قسمت
✍شهید حسین نادری شهید مسعود مستقیمی...
💢قسمت دوم نامه خواندنی و اثر گذار شهید مسعود مستقیمی...
🔹اینها سنگ چهار گوشه با قاب عکس بالایش همان آرامگه باقر و مهدی دوستان عزیز منند تازه اند دیری نیست که برای همیشه از من وداع کرده اند یادم می آید در نامه اش به زینبش نوشته بود زینبم تو را بر مادر و مادرت را بر خدا می سپارم خدا نگهدارتان باشد.
🔸درست است اینان مسافران کربلایند نه نه باقر نمرده است او در کربلاست و پرپر زنان در حرم حسین علیه السلام پرواز می کند خدایا چرا چنین زود اینان رفتند تنها شده ام و در این تنهایی نمی دانم با که درد دل گویم.
🔹رسول خدا فرموده است اگر عمری بکوشید و دوستی برای خدا پیدا کنی ارزش دارد و اینک درد دلم را با تو دلداده دیدار عاشق مهدی عجل الله می گویم تا تو درد دلم را با چاه گویی شاید چاه توان تحملش را داشته باشد.
🔸برادر عزیزم محمدرضا آن شب که تو را با اصغر (شهید اصغر عظیم نژاد) و حسین دیدم (شهید حسین نادری) و پس از آن در کوه و آن روزی که با هم بودیم به یاد چهره ات که بی شباهت به چهره یکی از دوستان شهیدم نیست به یاد او افتادم آری محمدرضا این دنیا دو روز است ومن و تو مسافران این ره کوتاه روزهایش چون ابر می گذرند و ما در فقدان ثانیه اش غمبار منتظریم نمی دانم چگونه با تو آشنا شدم و چگونه تو را فراموش کنم.
🔹اینبار که اصغر به سیرجان آمد دیدم تنهاست نه حسین نه تو هیچکدام با او نیستید گفتم چرا تنها دیدم پکر است.
💢ادامه دارد...
#شهید_مسعود_مستقیمی
@shahidan_kerman