🔰به در خانه تو آمدهام
▫️یادداشتی نیایشگونه از انبوه دستنوشتهها و خاطرات دانشآموز بسیجی شهید فتحعلی رستمی که قبل از عملیات والفجر۸ فاو آن را در دفترچه خویش نگاشته است.
▫️فتحعلی در ۱۶سالگی در عملیات والفجر۵ چنگوله یکی از انگشتانش قطع شد و در عملیات والفجر۸ زانویش مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شکل معجزهآسا از اسارت رهایی یافت و در نهایت ظهر روز ۲۹ دیماه ۱۳۶۵ در شهرک دوعیجی شلمچه، شهد شیرین شهادت را سرکشید، مفقودالاثر شد و پس از ده سال پیکر بیسر و تکیدهاش در جوار برادر شهیدش علیاکبر آرام گرفت.
▫️فتحعلیِ شهید در این یادداشت با عبارتی از دعای کمیل آغاز میکند و در جای جای این نگاشته، آرزوی خود یعنی شهادت را فریاد میزند. متن یادداشت چنین است؛
بسم الله الرحمن الرحيم
الهی و ربی من لی غیرک
خدایا اگر نبود لطف و عنایت تو، ما الآن کجا بودیم؟!
خدایا اگر نبود امدادهای غیبی تو، ما الآن کجا بودیم؟!
خدایا اگر نبود احسان و بخشش تو، ما الآن کجا بودیم؟!
... الهی شکر!
خدایا همان اول که وارد این خط خونین که همان خط اباعبدالله است شدم، این جان را از آن خود نمیدانستم و این تن را من به شما فروختهام که شاید بتوانم وظیفهام را ادا کنم.
خدایا تو چقدر رئوف و مهربان و غفاری
خدایا چقدر با تو پیمان بستم ولی باز هم آن را شکستم.
خدایا این آخرین بار است ولی این بار فرق می کند.
خدایا من خودم میدانم که چند صباح بیشتر به عمرم باقی نمانده.
توفیق ده که بتوانم در این لحظات خودسازی کامل کنم.
خدایا اگر من شهید نشوم چه کنم؟
درِ خانهٔ چه کسی را بزنم؟
خدایا اگر مرا با رفقایم محشور نکنی، چه کنم؟
خدایا من از رفقایم جا ماندم.
با جعفر یعقوبی بودم او رفت، من جا ماندم. با محمد کاشفی بودم، او رفت و من جا ماندم.
با ارسلان کوروند بودم، او رفت.
با صفدر فتوحی بودم، او رفت و من جا ماندم.
خدایا اگر تو مرا به حال خودم وا بگذاری، دامن که را بگیرم و به چه کسی التماس کنم؟!
الهی لا تکلنی الی نفسی حتی طرفة عین ابدا.
به در خانهٔ تو آمدهام...
با گریه و زاری آمدهام.
فتحعلی رستمی
#مناجات_شعبانیه
#شهید_فتحعلی_رستمی
💢 گروه جهادی شهیدان رستمی
https://eitaa.com/shahidan_rostami