🍎 #رمان_طعم_سیب
💠 #قسمت-۵۲
کلاس تموم شده بود و با نیلوفر مشغول جمع کردن وسایل هامون شدیم که راه بیفتیم سمت خونه!
کلاس تقریبا خالی شده بود هانیه از ته کلاس اومد سمت ما با یه نیش خند و خیلی متکبرانه گفت:
-مبارکه باشه زهرا جون!به پای هم پیر شین...
نگاهی کردم و جوابی ندادم همینجور که داشتم نگاهش می کردم یواش دم گوشم گفت:
-البته اگر به پای هم بمونین...
بعد هم خندیدو رفت...
نگاهی به نیلوفر کردم اونم با اخم و نگران نگاهم کرد...
نفس عمیقی کشیدم چشمامو بستم...
کیفمو گذاشتم و سریع دویدم دنبال هانیه...
نیلوفر صدام زد:
-زهرا!!!!!
بدون جواب به نیلوفر رفتم دنبالش...
من_هانیه؟هانیه...هانیه یه لحظه وایستا کارت دارم...
فایده نداشت رسیدم بهش دستمو گذاشتم روی شونش و کشیدمش سمت خودم...
برگشت طرفم ابروهاشو انداخت بالا یه نگاه از سر تا پا بهم انداخت پوز خندی زد و گفت:
-میشنوم؟؟؟
نفس عمیقی کشیدم بغضمو قورت دادم و گفتم:
-معلوم هست داری چی کار میکنی؟؟؟
-باید بگم؟؟؟
-هانیه ما باهم دوستیم...
-دوست بودیم...
-هانیه این کارا چیه آخه چرا اینجوری میکنی...منظورت از حرفات چیه هانیه...نگرانم میکنی...
لبشو گزید بغضی کرد و گفت:
-نگران نباش...زهرا ما میتونستیم خیلی دوستای خوبی بمونیم ولی عشق آدمو کور میکنه...جوری که دیگه نمیفهمه طرف مقابلش کیه و چه بلایی میخواد سرش بیاره...
اشک توی چشمام حلقه زد ترسیدم از حرفش...
من_یعنی چی...؟؟؟بلا؟؟؟چه بلایی...چی میگی...
-زندگی بین منو تو باید یکی رو انتخاب کنه...
-هانیه تو دیوونه ای!
-بهت پیشنهاد میکنم دورو ور یه دیوونه نباشی!!!
بعد هم محکم نگاهشو ازم گرفت و رفت...
خشک شده بودم سر جام و به رفتنش نگاه میکردم نیلوفر اومد سمتم دستشو گذاشت روی شونم و تکونم داد...
نیلو_زهرا!!!!چی گفت؟؟؟چت شد یهو...
زدم زیر گریه...نیلوفر بغلم کرد...
بعد از چند دقیقه دید آروم نمیشم با گوشیم زنگ زد علی و اونم تا نیم ساعت بعد اومد دنبالم و منو برد خونه...
#ادامه_دارد...
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود؛ گر نشود
حرفی نیست؛
اما نفسم می گیرد
در هوایی که نفس های تو نیست ...
«سهراب سپهری»
زیباترین انسانهایی ڪه دیدم،
چشم رنگیها نبودند...
قد بلندها، لب برجستهها، مو بلندها
هیچ ڪدام زیباترین نیستند...
مدلهای برندهای معروف زیباترین نیستند...
آنهایی ڪه شبیه به ستارگان سینمای جهان اند،زیباترین نیستند...
زیباترین ها فقط شبیه به حرفهایشان هستند...
و چقدر دوست داشتنی اند
انسانهایی ڪه شبیه به حرفهایشان هستند..🌸❤️
- صبحم بھ طلوعِ
- دوستت دارم توست˘˘!
- ˼#ایهاالعزیزقلبم♥️˹
ــــ ـ بِھنٰامَت یا قاضی الحاجات 🌸
۱۰۰ صلوات روزانه هدیه به امام زمان عج ❤️
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
زیارت عاشورا🌸
به نیابت شهید مصطفی چمران💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❪ هر روز از نبودنِتـٰان درد مـۍکِشیـم
رَحمـۍ بکـن بہ حالِ دلِ بیقـرارها...❫
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💚
#ياصاحب_الزمان_ادركني🌸
امام علی(ع) : لَم يَمُتْ مَن تَرَک أفعالاً يُقْتَدى بها مِن الخَيرِ.
امام على(ع): کسى که کارهاى خوبى از خود به يادگار گذارد که سرمشق ديگران باشد، نمرده است.❤️
📚 ميزان الحکمه، جلد ۱۱ صفحه: ۱۳۴.
30.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میشودباشماهادلبهدریازد...🤍
#مدیون_شهداییم🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
!'_امنیتیعنیوجودتانکتوخیابوناسوژه خندهباشه،نهدلیلترسووحشتوآوارگی،
هروقتاینوفهمیدیحاجقاسمسلیمانی
روهممیشناسی!(:
_حــٰاجقـٰاسم:))
#ســرداردلــهــا
ایننهایـتبدبختــیِماست
کهدرخیابـانکهراهمــیرویم،
چشمدراختیارمانباشـد
ومـادراختیـارچشمباشیـم.!
یکـیازخاصیتهایِقطعــیِعبـادت
واقعـــی،تسلـطانسـانبـرشهـواتـشاست ...
|شهیدمرتضـیمطهـری🌸
#انگیزشۍ🤍
|#خداۍخوبِمن
خداروچهدیدۍ
شایداونناممکنیکهبهشفکرمیکنۍ
همینروزاممکنشد :)💗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-رَحمینمابهحالزیارتنرفتهِهـٰاحُـسینمَن🫀:)!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مـٰالکیتآسمـٰانرا
بھنـٰامکسـٰانۍنوشتھاند
کھبھزمین،دلنبستھاند❤️
آسمـٰانیـٰان!🥺
دستِمـٰازمینیـٰانرابگیریدシ🖐🏻!
💗¦⇢ #شهیدبابڪ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجوریہکِہمیگَـن:
'الرفیقثـُمالطَریق'
حواسِتـونبـٰاشِہچِہڪَسۍرو
بَراۍرِفـٰاقتاِنتخـٰابمۍڪنید...
أَللّٰھُمارزقنااَزاین
رفاقتـٰاکِہتَھششھـٰادتہ🕊♥️!
17.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه بارون قشنگی🌧
الهی شکر بابت این نعمت زیبا 💗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سر تا پاش خاكي بود. چشمهاش سرخ شده بود؛ از سوز سرما.
دو ماه بود نديده بودمش.
ـ حداقل يه دوش بگير، يه غذايي بخور. بعد نماز بخون.
سر سجاده ايستاد. آستينهاش را پايين كشيد و گفت «من با عجلهاومدهم كه نماز اول وقتم از دست نره.»
كنارش ايستادم. حس ميكردم هر آن ممكن است بيفتد زمين. شايداينجوري ميتوانستم نگهش دارم..
#شهید_ابراهیم_همت🌸
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
_
و گمان میکنی که پایان است، سپس
خداوند همهچیز را درست میکند :)🌊 .
#خداۍخوبِمن🌱
⊰•💚🖇•⊱
.
یـٰامَـنْلٰاشَبِـیةلَھُوَلٰانَـظیـرْ
هیـچڪسبـࢪاےمنتونمۍشـود ...!
ܝܦ߭ߊܦ߳ࡅߺ߳ࡉ ࡅ߳ߊ ܝܝ݅ܝܣߊܥࡅߺ߳ . . .🌱
.
⊰•💚•⊱¦⇢#داداشبابڪ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
《💛☘》
زینبعلاقهیزیادی به شهدا داشت!
مراسر قبرزهره بنیانیانکه یکی از
شهدای انقلاب بود، میبُردومیگفت:
نگاه کن.مادر!فقط مردهاشهیدنمیشوند
زنهاهمشهیدمیشوند
همیشهسرقبرزهرهمینشستو قرآنمیخواند:)💙
.
.
#شهیدهزینبکمایی🌾
«ولی پاییز وقتی پاییز بود
که یواشکی زیر نیمکت
نارنگی پوست میکندیم
یهو کلاس بوی نارنگی میگرفت...😌🍊✨🍁»
#حال_خوب🧡
.
- دلنـدارمکهبهمعشـوقِزمینےبدهم..!
- دلِمنگوشہیصحنتبخداجاماندھ..💔
.
#عزیزمحسین🌱
«🧡🌱 »
شجاعبـاش!
گاهۍوقتابایدجرأتعبوراز
لحظاٺسختروداشتھباشۍ:)
🧡¦↫#انگیزشۍ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊برای امام زمانم چه کنم؟
❗️جزءکسانی نباشیم که وقتی به امام زمان گفتیم آقا دوست داریم،آقا بگن دروغ میگی...!
#امام_زمان💙
همسر شهید:
محمد جواد علاوه بر خدمت در لشکر 14 امام حسین(ع) بدلیل علاقه ای که به خدمت دربسیج داشت،فرمانده پایگاه بقیة الله(عج) حاجی آبادهم بود. و بیشترین تاکید و سفارش را هم برای پایگاه داشت.
روزهای آخر همواره می گفت:پايگاه دست من امانت است،خوب به صحبت هايم گوش کن،سعی کن امانتدار خوبي باشی و کارهايي که به شما محول می کنم را حتما انجام بده تا من مديون پايگاه و بيت المال نباشم.☘
#شهیدمحمدجوادقربانی 🕊❤️