eitaa logo
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
5.9هزار دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
10هزار ویدیو
49 فایل
○•|﷽|•○ ❁کانال‌رسمی‌مصطفی‌بابک‌قلبها❁ بزرگترین‌کانال‌رسمی‌شهیدان!):-❤️ 🔹💌شهید مصطفی صدر زاده! 🔹💌شهید بابک نوری هریس! 🌸ڪانال‌ٺحٺ‌مدیریٺ‌مسٺقیم #خانواده‌شہیدان فعاݪیٺ‌دارد🌸 حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋 تبادل @khadem_87 تبلیغات هم پذیرفته میشه 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
"♥️🕊" معاون‌شهید‌... واقعا‌تند‌خوبود. یہ‌روزبابڪ‌تقریبا یک‌کیلومتربامافاصلہ‌داشت‌. اومدپیش‌ما‌برای ‌حال‌واحوال‌،این‌معاون‌شهید.. اومدچنان‌برخورد ‌بدی‌بابابڪ‌کرد، بایہ‌لحن‌خیلی‌بدی ‌رفتار‌خیلی‌زشتی‌ وناپسندی‌کرد! کہ‌ماچندنفرکہ‌کنار ‌بابڪ‌بودیم‌ دلمون‌میخواست‌ بلندشیم‌تیکہ‌پارش‌بکنیم. ولی‌بابڪ‌نزاشت... وقتی‌معاون ‌رفت‌بابڪ‌گفت: "ولش‌کنید،اصلا‌رها‌کنید‌نشنیده‌بگیرید‌، هیچ‌عیبی‌نداره‌من‌میگذرم.." گذشت‌واخلاص‌ واقعا‌توی‌وجودش‌بود :) ❤️
•|﷽|• بابڪ اگر میدید ڪسی توان مالے رفتن بہ ڪلاس زبان نداره براشون ڪلاس انگلیسی و عربی میگذاشت.🦋 بیشتر سعے میڪرد بہ بچہ ها کمک کنہ، تحقیق میڪرد افراد نیازمند روپیدا ڪنه وازنظر درسی وآموزشی بہ اون هاکمک کنہ معلم خیلی خوبی برای بچہ های محل و کسانی کہ دوستانش معرفی می کردن بود ،وقتی به ڪسی قول میداد کہ تایم برای آموزش داشتہ باشہ، تمام سعی اش رو میڪرد ڪہ بد قول نشہ اگر فڪر میڪرد نمیتونہ تایم داشتہ باشہ اصلا قول نمیداد چون دوست نداشت بد قول بشہ. براش مهم نبود ڪہ چقدر زمان میگذره. میزان یاد دهی براش اهمیت داشت🥰👌.
🎞 دوست‌شهید‌نوری‌🍃 بهش‌گفتم: بابک‌من‌به‌خاطر‌خانوادم‌نمیتونم‌بیام دفاع‌از گفت: توی‌کربلاهم‌دقیقا‌همین‌بحث‌بود💔 یکی‌گفت‌خانوادم👨‍👩‍👧‍👦 یکی‌گفت‌کارم👨🏻‍💻 یکی‌گفت‌زندگیم🏘 اینطوری‌شد‌که‌امام حسین(ع)‌تنها‌موند😞 و‌من‌واقعاجوابی‌نداشتم‌برای‌حرفش🥀
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
🌸 . . . . #ازبابک_بگو💚✨ همرزم‌شہید : من‌یک‌ریش‌تراش‌داشتم. کہ‌سروصورت‌رزمنده‌ها رو‌اصلاح‌میکر
🎞 •|پـدر‌شھـید|• ازهمان‌بچگی؛🧑🏻‍💼 اهلِ‌حساب‌و‌کتاب‌و‌برنامه‌ریزی‌بود✍🏻🗒 خواهروبرادرهایش‌همیشه‌وقت‌برگشتن ازمدرسه‌خوراکی‌می‌خریدند🍭🧃 اما‌بابڪ‌به‌همان‌تغذیه‌مادر‌🥪قناعت‌میکرد، و‌پول‌💵توجیبی‌هایش‌را‌جمع‌میکرد. از‌همان‌وقت‌ها‌که۱۱سالش‌بود، نمازمغرب‌رادرمسجدمی‌خواند🧎🏻!
همرزم‌شهید: تیکہ‌کلام‌بابڪ‌‌همیشہ‌‌فداتم‌بود؛ اخلاق‌های‌خوبی‌داشت‌وهیچ‌وقت‌زبانش‌را بہ‌حرف‌های‌ناروا‌بازنمی‌کرد ❤️
دوست‌شهید: برف‌اومده‌بود‌. چهارراه‌میکائیل‌بودیم. دا‌شتیم‌بابچہ‌ها‌محوراصلی‌خیابون‌روبازمی‌کردیم... شهیدبابڪ‌بابچہ‌های‌حلال‌اهمر‌ داشت‌جانشو‌میذاشت‌بہ‌ماشینایی‌کہ‌توبرف‌ گیر‌میکردن‌کمک‌می‌کرد... 🌸
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
رهروان‌این‌راه نـہ‌پیربودند نـہ‌سیرشده‌ازدنیا تنهاعاشق‌بودند . . ! 🤍 #شهید_بابک_نوری🌱
🎞 •|پـدر‌شھـید|• ازهمان‌بچگی؛🧑🏻‍💼 اهلِ‌حساب‌و‌کتاب‌و‌برنامه‌ریزی‌بود✍🏻🗒 خواهروبرادرهایش‌همیشه‌وقت‌برگشتن ازمدرسه‌خوراکی‌می‌خریدند🍭🧃 اما‌بابڪ‌به‌همان‌تغذیه‌مادر‌🥪قناعت‌میکرد، و‌پول‌💵توجیبی‌هایش‌را‌جمع‌میکرد. از‌همان‌وقت‌ها‌که۱۱سالش‌بود، نمازمغرب‌رادرمسجدمی‌خواند🧎🏻!
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
من‌تو‌را‌معجزه‌زندگی‌خود‌میدانم.:)❤️‍🩹🥺
🌸❤️‍🩹 سرکلاس به مناسبتی صحبت آقا مصطفی شد، یکی از دانشجویان دختر گفت حرف محرمانه‌ای دارم، بعد ماجرای زندگی خودش رو برای من با حال گریه می‌گفت که من سابقاً بسیار بد حجاب بودم وشهادت آقا مصطفی چه انقلابی در من ایجاد کرد.حتی می‌گفت من عکس ایشون رو روی کاشی سفارش داده و ساخته‌ام، هر وقت به این تصویر بسیار زیبای برجسته ایشون روی کاشی نگاه می‌کنم، خیلی در مورد کارهای روزم و اشتباهاتم الهامات خوبی به من میشه….کاملا احساس می‌کنم ایشون با نگاهش با من صحبت می‌کنه و خطاهام رو به من تذکر میده، حاجات و مشکلات سختی رو در زندگی‌ام رفع کرده تا اینکه با او عقد اخوت بستم…اینک این دانشجوی عزیز ترم دو رشته فقه است.”مصطفی اخیرا می‌گفت مامان دعا کن آنچه که صلاح هست پیش بیاد،اگه رفتنم مؤثرتر بشه. می‌گفتم بمونی که بیشتر می‌تونی خدمت کنی ولی با رفتنت…بعد جواب داد اونجا دستم بازتر هست. با این پیام‌ها تازه متوجه شدم “دستم بازتر هست” یعنی چی…حتی شهادت رو برای خودش نخواست… راوی
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
❤️‍🩹:-)
..🌸✨:-( سيني هاي شيريني را پر مي‌کرد،مي‌گذاشت روي پيش خان. وقتي از مغازه بيرون مي‌رفت، سيني ها خالي بود. آخرهاي دبيرستان که بود،ديگر بابا مي‌توانست خيلي راحت مغازه را دستش بسپارد.
"🥺🕯" برادرشهید: دروغی‌کہ‌توذهنم‌بشینہ‌وناراحتم‌کنہ ‌ازبابابڪ‌‌یادم‌نیست... بابڪ‌‌همش‌درتلاش‌بود‌دوره‌های‌مختلفی ‌روبگذرونہ‌تارزومہ‌خوبی‌درکاراش ‌داشتہ‌باشہ‌‌. برای‌هرروزش‌یک‌روز‌قبل‌سعی‌می‌کرد برنامہ‌داشتہ‌باشہ‌. یہ‌اخلاقی‌کہ‌داشت‌ازهیچکس‌هیچ‌ انتظاری‌نداشت‌... سعی‌می‌کرد‌کارخودش‌روخودش‌ انجام‌بده‌اعتقاد‌داشت‌چون‌انتظارندارم‌ ازدست‌کسی‌هم‌ناراحت‌نمیشم‌...🌻:) ❤️
🎞 رفیق شهید : عاشق خونواده بود عاشق زندگی بود... بابک عاشق دورهمی بود... خیلی چیزام داشت،خیلی چیزا که جوونای امروزی،همسنوسالای ما دوست دارند داشته باشن.. ! گفتش که اسمم دراومده دارم میرم سوریه... یه روزی به من گفت که مسیرمو پیداکردم . گفت که : .. ❤️
"♥️🕊" معاون‌شهید‌... واقعا‌تند‌خوبود. یہ‌روزبابڪ‌تقریبا یک‌کیلومتربامافاصلہ‌داشت‌. اومدپیش‌ما‌برای ‌حال‌واحوال‌،این‌معاون‌شهید.. اومدچنان‌برخورد ‌بدی‌بابابڪ‌کرد، بایہ‌لحن‌خیلی‌بدی ‌رفتار‌خیلی‌زشتی‌ وناپسندی‌کرد! کہ‌ماچندنفرکہ‌کنار ‌بابڪ‌بودیم‌ دلمون‌میخواست‌ بلندشیم‌تیکہ‌پارش‌بکنیم. ولی‌بابڪ‌نزاشت... وقتی‌معاون ‌رفت‌بابڪ‌گفت: "ولش‌کنید،اصلا‌رها‌کنید‌نشنیده‌بگیرید‌، هیچ‌عیبی‌نداره‌من‌میگذرم.." گذشت‌واخلاص‌ واقعا‌توی‌وجودش‌بود :) ❤️