6285552_826.mp3
8.31M
🍃✨🍃✨🍃
💿 #تحدیر_قرآن_کریم ⇧⇧
《تندخوانی》
◀️ #جزء_نهم
🎙 استاد #معتز_آقایی
✨التماس دعا✨
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
May 11
🔅✨ ﷽ ✨🔅
#کلام_نور
🌺 ألَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ
🍃 آیا ندیدی تمام آنان که در آسمانها و زمینند برای خدا تسبیح میکنند، و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گستردهاند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را میداند؛ و خداوند به آنچه انجام می دهند داناست!
#سوره_نور_آیه_۴۱
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#دلنوشتـــــہ_دخترشهید
🔶 بابای مهربان
دلمان برایت تنگ شده است اما وقتی به یاد حضرت رقیه و سکینه(علیهما السلام) میافتیم و سر مزارت میآئیم قلبمان آرام میگیرد
🔸خدا رو شاکریم که با ایثار و فداکاری افرادی همچون شما سایه پدران بر سر فرزندانشان میباشد و وقتی آرامش و امنیت کشورمان رو میبینیم به شما قهرمانان افتخار میکنیم.
🔸پدر عزیزمان امیدواریم باعث سرفرازی شما باشیم تا شفاعت شما نیز شامل حال ما گردد
🔸تا همیشه عمرمان در قلبمان جای داری و همیشه یاد و خاطرت برایمان زنده است
❣ #دوستت_داریم❣
▫️مدافـــــع حـــــرم▫️
#شهیــد_علیرضـــــا_بابایـــــی🌷
《ســــالروز شهــادتــــ》🕊
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#ازدواج_به_سبک_شهدا
💞در دومین دیدارمان به من گفت دوست دارم مثل همسر شهید تجلایی برای من در لحظه #عقد از خداوند شهادت بخواهی. شهادت صحبت همیشگی ما بود از جلسه اول #خواستگاری تا لحظه آخری ڪه با هم بودیم در مورد شهادتش و تنها ماندن من حرف بود.
💞 #مهریه من یك حج بود ڪه تصمیم گرفتیم نرویم تا نابودی آلسعود بعد ۱۴ سڪه به نیت ۱۴ معصوم. در اولین روز از رجب عقد كردیم و در ۲۱ مرداد ۹۲ بعد از ۱۴ ماه زندگیمان را آغاز ڪردیم
💞سر سفره عقد چند باری در گوشم گفت ڪه #آرزویم یادت نرود، دعا ڪن شهید بشوم و برایم سخت بود ڪه این دعا را بڪنم. هرچند خودم را قانع ڪرده بودم ڪه شهادت #بهترین نوع ترك دنیاست و تا خدا نخواهد هیچ اتفاقی نمیافتد
💞فردای روز عقد ڪه پنجشنبه بود رفتیم گلزار شهدای تبریز، آنجا با خودم كلنجار میرفتم ڪه برایش بخواهم یا نه؟ بعد با خودم گفتم الان ڪه بین این مزارها راه میروم اگر شهیدی هم اسم صادقم دیدم مصرانه برایش شهادت بخواهم دقیقاً در همین فكر بودم كه روبهرویم شهیدی هم اسم صادق دیدم. نشستم و فاتحهای خواندم و گریه ڪردم.
راوی 👈 همسر شهید
#جانباز_فتنه۸۸
#مدافع_حرم
#شهید_صادق_عدالت_اکبری🌷
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوپنجاهوهفت 👈این داستان⇦《 چند مرده حلاجی 》 ـــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوپنجاهوهشت
👈این داستان⇦《 خارج از گود 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎حس کردم دقیق زدم وسط خال ... میخواستم مطمئن بشم در همون جهت، بحث ادامه پیدا میکنه ...
- در عین اینکه پیشنهاد خوبیه ... فکر میکنم برای من که خیلی بیتجربهام ورود تو این زمینه کار درستی نباشه ...😔
🔹ماشین رو کشید کنار و خاموش کرد ... من بیست ساله مرتضی رو میشناسم ... فوقالعاده قبولش دارم ... نه همین طوری کاری میکنه نه همین طوری تصمیم میگیره ... نقاط ضعف و قوت افراد رو میسنجه ... و اگر طرف، پتانسیل داشته باشه دستش رو میگیره ... اینکه بهت چنین پیشنهادی داده، شک نکن که مطمئنه از پسش برمیای ...😊😊
▫️سکوت کرد ...
- به نظر حرفتون اما داره ...
🔸چند لحظه بهم نگاه کرد ...
- ولی تو به درد اونجا نمیخوری ... نه اینکه پتانسیل و استعدادش رو نداشته باشی ... اتفاقا اگر بخوای کار کنی جای خیلی خوبیه ... ولی استعدادت مهار میشه ... تو روحیه تاثیرگزاری جمعی داری ... میتونی توی محیط و اطرافت تغییر ایجاد کنی و اون رو مدیریت کنی ... بودن کنار مرتضی بهت جسارت و قدرت عمل میده ... مخصوصا که پدرانه حواسش به همه هست ... اما بازم میگم اونجا جای تو نیست ...
🔻خیلی آروم به تک تک جملات و حرفهاش گوش میکردم...
- قاعدتا انتخاب همیشه بین دو گزینه است ... فکر میکنید کجا جای منه؟ ...
- فقط با بچه مذهبیها می پری؟ ... یا سابقه فعالیت با همه قشری رو داری⁉️...
💠ناخودآگاه خندهام گرفت ...
- رزومهای بهش نگاه کنید؛ نه ... سابقه فعالیت با همه قشر رو ندارم ... مثل همینجا که عملا این اولین سابقه رسمی مصاحبه من بود ... اما نبوده که فقط با بچه مذهبی و هیئتی هم صحبت باشم ... نون گندم هم خوردیم ...😊
💢بلند خندید ...
- اون رو که میگفتی صفر کیلومتری ... این شد ... این یکی رو که میگی خارج از گود هم نبودی ...
حالا مرد و مردونه ... صادقانه میپرسم جواب بده ... وضع مالیت چطوره⁉️ ...
💠چند لحظه جدی بهش نگاه کردم ... مغزم داشت همه چیز رو همزمان محاسبه میکرد ... شرایط و موقعیت ... چیزهایی رو که ممکن بود ندونم ... و ...
اونقدر که حس کردم الان میسوزه ... داشتم قدمهایی بزرگتر ظرفیتی که فکرش رو میکردم برمیداشتم ...
💢بستگی داره ... به اینکه سوالتون واسه کار فی سبیل الله باشه ... یا چیزی که من اهلش نباشم ...🍃✨
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#برگے_از_خاطراٺ
🔻محمدحسین صدرزاده، برادر شهید، عکسخاطره انگیزی از سال ۷۶ منتشر کرده است. در عکس، محمد حسین، مصطفی را روی دو دست بغل کرده است.
🔻محمدحسین از خاطره جای مانده در عکس برادر شهیدش میگوید: سال ۷۶ بابام جیره سپاه رو گرفته بود پوتیناش کوچیک بود؛ ساقش رو کوتاه کرد و به مصطفی داد. مصطفی شروع کرد غر زدن که من کفش اینجوری نمیخواهم که بابام به حرفش گوش نداد.
🔻فردا صبحش مصطفی با همان پوتینها رفت مدرسه و در راه زمین خورد و نیسان حمل شیر از روی پاشنه پای چپش رد شد. پایش شکست و دکتر گفت خدا را شکر کنید پوتین پاش بود و گرنه استخوانهای پاش خرد میشد.
💢 عکس پایین به نقل از همرزم شهید (ابوعلی):
عکس پایینی هم مربوط به پارساله که تو عملیات دیرالعدس تیر، تیربار دشمن به پاش (سید مصطفی) خورد و برای بار ششم جانباز شد...
▫️مدافـــــع حـــــرم▫️
#شهیــد_مصطفـــــی_صـــــدرزاده🌷
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
🌸 ﷽ 🌸
#طنـــــز_جبھـــــہ
🔰 نماز تنهایی
✨نه اینکه اهل نماز جماعت و مسجد نباشد، بلکه گاهی همینطوری به قول خودش برای خنده،😂 بعضی از بچههای ناآشنا را دست به سر میکرد، ظاهراً یک بار همین کار را با یکی از دوستان طلبه کرد.
✨وقتی صدای اذان بلند شد آن طلبه به او گفت: «نمیآیی برویم نماز؟»🍃✨
✨پاسخ میدهد: «نه، همینجا میخوانم»
✨آن بنده خدا هم کمی از فضایل نماز جماعت و مسجد برایش گفت. اما او هم جواب داد: «خود خدا هم در قرآن گفته:«انالصلوه تنهاء...» تنها، حتی نگفته دوتایی، سهتایی.😳😳
✨و او که فکر نمیکرد قضیه شوخی باشد یک مکثی کرد به جای اینکه ترجمه صحیح را به او بگوید، گفت:«گفته، تنها» یعنی چند نفری، نه تنها و یک نفری ... 😳😳😊
✨و بعد هردو با خنده برای اقامه نماز به حسینیه رفتند😁😁
#لبخندهای_خاکی
#شوخ_طبعیها
#طنز
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1