شـھیـــــــدانــــــہ
💠🔷🔹 🔷 🔹 🔺 #پوستـــــرشهـــــدایی 《مدیریت جهادی به رسم شهدا》 °•{ســـــردار والامقام #شهیـد_یونس_زنگ
💠🔷🔹
🔷
🔹
🔺 #پوستـــــرشهـــــدایی
《مدیریت جهادی به رسم شهدا》
°•{ســـــردار والامقام
#شهیـد_مهـــــدی_زینالدین🍃🌹}•°
💠امام خامنهای⇩⇩
《راه را با این ستـــــارهها
مےتوان پیدا ڪرد》
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_از_سوریه_تا_منا ══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾ #قسمت_سیوپنجم 🔹ناهار خورده و نخورده خ
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_از_سوریه_تا_منا
══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾
#قسمت_سیوششم
🔹صالح درد داشت و خوابش نمیبرد. طول اتاق را راه میرفت و دور بازوی بریدهاش را چنگ میزد و لبش را میگزید. هر چه مُسکن خورده بود بیفایده بود. توی آن گیرودار به من هم امر میکرد که از تخت پایین نیایم و حصر استراحت مطلق را نشکنم😔
🔸بیتوجه به حکم جدیاش بلند شدم و لباس پوشیدم و به صالح کمک کردم لباسش را عوض کند که او را به بیمارستان برسانم. هر چه امر کرد و دستور داد گوش ندادم. اتومبیل را از حیاط بیرون زدم و او را به اولین بیمارستان رساندم. توی اورژانس پانسمان را عوض کردند و آمپول مُسکن قوی تزریق کردند شاید دردش آرام شود😔
🔹وقتی پانسمان را عوض کردند خیلی اصرار داشت که از اتاق بیرون بروم اما مصرانه ماندم و صالح را تنها نگذاشتم. وقتی پیراهنش را درآورد و جای خالی بازوی بریدهاش و زخمهای تازهی بازویش به قلب رنجور و فشردهام دهان کجی کرد، تحمل دیدنش آنقدر سخت و جانفرسا بود که کمرم خم شد و دستم را به لبهی تخت صالح گرفتم. صالح با دستش زیر بازویم را گرفت و مرا کنار خودش نشاند.
🔸ــ من که گفتم برو بیرون خانومی😔
ــ نه چیزی نیست صالح جان😔 کمی سرگیجه دارم تو نگران نباش😢
زخمش هنوز تازه بود و از گوشه و کنار زخم باز شدهاش چیزی شبیه به خونآبه میآمد. دلم ریش میشد وقتی آن صحنه را میدیدم...😭
"خدایا شکرت"
🔹بیصدا وارد منزل شدیم و به اتاقمان رفتیم. چیزی به اذان صبح نمانده بود و صالح قصد نماز داشت
اما...
نمیدانست با یک دست چگونه باید وضو بگیرد😔😭 سعی کردم آرام از اتاق بیرون بروم. هنوز دو ساعت نشده بود که خوابش برده بود.
🔸قرار بود دوستانش به دیدنش بیایند. صبحانه را آماده کردم. سعی داشتم در سکوت، خانه را مرتب و تمیز کنم. سلما هم نبود. صحنهی دلخراش زخم دست صالح که به یادم میآمد تنم میلرزید.
🔹نفهمیدم چه شد که استکان چایی از دستم افتاد و هزار تکه شد😖 صالح سراسیمه از اتاق بیرون آمد و نفس زنان گفت:
ــ چی شده؟😳
ــ الهی بمیرم بیدارت کردم؟؟!!😔
ــ اصلا تو چرا از جات بلند شدی؟ میخوای منو سکته بدی؟😡
باز هم صدایش را بلند کرده بود.
ــ چیزی نیست صالح جان. برو استراحت کن الان جمعش میکنم.
🔸دستم را گرفت و با احتیاط مرا از روی خُرده شیشهها عبور داد و راهی اتاقم کرد. حرکاتش را با حالتی عصبی انجام میداد. "فایدهای نداره... باید بهش بگم😔"
#فدایی_خانم_زینـــــب
✍ ادامه دارد ...
══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
➣ @MODAFEH14
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌼🍂
°•{ #بــرگـےازخــاطــراتــــ📄
#شهیده_مهین_دانشیان🍃🌹}•°
🔸هنوز بعضی از همکاراش تو بیمارستان #بی_حجاب بودن؛ همینطور بعضی از زنهای فامیل، ولی مهین همیشه حجابش رو حفظ میکرد. واسه همین، بعضیا بهش توهین میکردن و میگفتن: «از تو بعیده که اینقدر ساده باشی و تحت تأثیر جوّ #انقلاب قرار بگیری؛ آخه این چیه سرت کردی؟»
🔸 مهین هم میگفت: «من به بقیه کاری ندارم و برای #حجابم هدف دارم! چون مسئله حجاب رو از ته دل درک کردم و اصلاً از روی سادگی و نادونی، با حجاب نشدم».
🔸به خونوادش هم که به خاطر این توهینها ناراحت میشدن میگفت: «مطمئنم یه روز همینایی که به حجاب اهمیت نمیدن، بیشتر از من بهش مقید میشن!»
🍃🌸🍃🌸🍃
#امام_علی(ع)
《صیانت زن او را شادابتر و
زیباییاش را پایدارتر میکند》
📚غررالحکم، صفحه 405
🍃🌸🍃🌸🍃
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🌾
°•{ســـــردار تفحـــــص
#شهید_علـــــی_محمودوند🍃🌹}•°
🔻 #اعجاز_زیارت_عاشورا🔻
◽️عید سال ۱۳۷۴ هر روز صبح تا شب با نام خدا به دنبال پیکر شهیدی میگشتیم اما تلاش ما بیفایده بود، تا اینکه کاروانی از تهران به میهمانی ما آمد، چند جانباز فداکار در این گروه حضور داشتند.
◽️صبح روز بعد حاج محمودوند از میان مهمانان برخاست و با صوت زیبایش #زیارت_عاشورا را قرائت کرد، صدائی حزین که میگفت: «بابی انت و امی…»
◽️زیارت عاشورا که به پایان رسید، حاجی دو رکعت نماز خواند، و شاد و خندان از مقر خارج شد.
◽️با تعجب پرسیدم، کجا با این عجله؟ او در حالیکه میخندید، پاسخ داد: «استارت کار خورد، دیگر تمام شد، رفتم که شهید پیدا کنم».
◽️نزدیک ظهر با صدای بوق ماشین از سولهها بیرون آمدیم، باورمان نمیشد، علی پیکر شهیدی را همراه داشت، با این کار بیشتر به اعجاز زیارت عاشورا ایمان آوردیم.
راوی 👈 حمید داوودآبادی
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🌾🍃
🌾
🍃
°•{ســـــردار
#شهید_مهـــدی_خوشسیرت🍃🌹}•°
💌 #فــــرازےازوصیتنـــــامہ
◽️همسرم حلم و بردباری را در خود تقویت کن اگر موفق به این کار شدی هیچ وقت حوادث زندگی تو را از کوره به در نخواهد کرد.
◽️در مقابل خطای انسانها حلیم باش و در مقابل کم محبتیها تو مهربانتر باش.
◽️قرآن میفرماید که از خصوصیات بندگان خوب خدا این است که در زمین با تواضع راه میروند و از خطای انسانهای جاهل با سلامتی گذشت میکنند.
●فرمانده لشکر ۱۶ قدس گیلان
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🕊
🕊
°•{مدافـــــع وطـــــن
#شهید_سیدمحسن_قریشی🌹🍃}•°
#لبخنـــــد_شهدایـــــے🌼
▪️خیلی ساکت بود، تا ازش سوال نمیکردی چیزی نمیگفت. توی جمع دوستان هم وقتی ما شوخی میکردیم و سر به سر هم میگذاشتیم فقط میخندید ...
▪️همیشه خنده رو و خوش برخورد بود، هیچوقت نبود که ببینم خنده رو لبش نباشه.
🔻شهادت⇦۱۳۸۹ در درگیری با گروهک
تروریستی پژاک
🔺تیپ ۷۱ روحالله گردان قمربنیهاشم اراک
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌼🌾🍃
°•{خادمالشهـــــدا
#شهید_حجتالله_رحیمـــــی🍃🌹}•°
💌 #دلنوشتـــــہ
▫️خادم شدن ،
به پیراهن خادمی و
چسباندن پلاڪ خادمی بر روی سینه نیست!
▫️ #خادم_الشهـــــدا بودن یڪ تفڪر است ...
تفڪر و سبڪ زندگی!
🔻بیایید تمرین ڪنیم
#خادمی_شهـــــدا را ...😔
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
#دعــاےفرج به نیابت از ⇩⇩
🔻ســرداررشیــــــداســلام🔻
#شهید_مرتضی_سلمانطرقی🌷
《ســـــالروز ولادت》
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#جمعـــــہ
☀️ ۷ تیـــــر ۱۳۹۸
🌙 ۲۴ شــوال ۱۴۴۰
🌲28 ژوئـــــن 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #اَللَّهُـمَّصَلِّعَلیمُحَمَّـدٍﷺوَآلِمُحَمـَّدﷺ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️حضرت بقیةالله الاعظم (عجلالله تعالی فرجه الشریف)
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯