°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#عمار_حلب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#زندگینامه
🔴 حاج همت بود برای حاج قاسم
◽️حضور وی در سوریه با عنوان مربی آموزشی شروع شد، اما چنان در بین نیروها درخشید که مورد توجه فرماندهان ارشد نظامی واقع شد و بعد از مدتی به عنوان فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا(ع) منصوب شد.
◽️محمدحسین را در سوریه به نام مستعار «حاج عمار» میشناختند. حاج قاسم سلیمانی نگاه ویژهای به محمدحسین داشت و در یکی از دیدارهایش گفته بود: «عمار برای من مثل «همت» بود.
◽️شجاعت و دلاوری محمدخانی باعث شده بود که همواره او را در خط مقدم ببینند. دل بیباک و سر نترس محمدحسین در بین نیروهایش مشهور بود. در عین فرماندهی و هوش نظامی، همیشه در میانه میدان بود. تا اینکه نیمه آبان سال ۹۴، آرزوی دیرینهاش تحقق یافت و در حومه شهر حلب به خون سرخ خویش آغشته گشت و خود را به قافله شهدا رسانید.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_علی_تمامزاده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
◽️بعد از فاجعهی منا یه سری از طلاب حوزه علمیه امام صادق (علیه السلام) برا اعتراض به آل سعود تجمع برگزار کرده بودن که خب حاجی هم توی این جمعها معمولا پیشتاز بود...
◽️موقع اذان مغرب بود که حاجی وارد مسجد شد. بعد از حدود دو سال به مسجد قدیمی خودش که قبلا امام جماعت اونجا بود اومد...حدود چند روزی بود که با اصرار اهالی محل دوباره قبول کرد که مردم بهش اقتدا کنن.
◽️دیدم حاجی یه چفیه رو گردنشه، گفتم حاجی کجا بودی؟ چفیه انداختی؟
◽️با همون لبخند همیشگی که معصومیت چهرهش و بیشتر میکرد گفتش:
«خیلی دوس داشتم یه چفیه گردنم بود ولی با خودم نبرده بودم (البته کسی به ولایتی بودن حاجی شک نداشت ولی علاقهی شیخ رو میرسوند)
◽️دیدم یکی از مسئولین حوزه چفیه انداخته، گفتم: حاج آقا به تأسی از اینکه مردم از مقام معظم رهبری چفیه شون و میگیرن منم میخوام چیفیه شمارو بگیرم...
◽️اون بنده خدا هم سریع چفیه شو داد به من... گفتم حاجی با این حرفی که شما زدی اگه هر چیز دیگهای هم درخواست میکردی اون بنده خدا برات جور میکرد ...
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_میثم_مدواری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️چندی است که اشق اشقیا و بدترین دشمنان اسلام و قرآن و ولایت آمدهاند که ریشه دین را بزنند و این بار نقطه عزتمندی ما را یعنی حریم و حرم آلالله در سوریه و عراق را هدف قرار داده اند.
◽️احمق ها فکر کردهاند چون شیطان بزرگ و استکبار جهانی و ظالمان عالم در کنارشان است قدرت دارند ولی کور خواندهاند مگر بچه شیعه مرده باشد که بگذارد این خزان زدگان و نوکران استکبار جهانی و این کافران و حرام زادگان به اهداف شوم خود برسند.
◽️ما بچه شیعهها به پیروی از منش مولای متقیان امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) خود را موظف به حمایت از مظلومین عالم میدانیم.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻سردار🔻
🔺جانباز🔺
#شهید_سیدمحمدعلی_موسوی_شوشتری
[سالروز شهادت]
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_حسینی
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیث_روز ⇧⇧
#جمعـــــہ
☀️ ۱۷ آبـــــــــان ۱۳۹۸
🌙 ۱۰ ربیعالاول ۱۴۴۱
🌲 8 نوامبـــــر 2019
📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩
#اَللَّهُـمَّصَلِّعَلیمُحَمَّـدٍﷺوَآلِمُحَمـَّدﷺ
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️حضرت بقیةالله الاعظم (عجلالله تعالی فرجه الشریف)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#فاطمیون
#شهید_سیدمحمد_موسوی_حسینی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️این زمانه مقدس است, وقت صاحب الزمان است, قدر بدانید.
◽️بنده لایق نبودم که شهید بشوم و مرا شهید خطاب نکنید بلکه بگویید عبد حقیری بودم سرافکنده بودم نزد امیرالمؤمنین و مادرم زهرا که نتوانستم خادم خوبی باشم و به این زودی حرم را ترک کردم.
◽️عزیزانم سعی کنید در همه مراحل زندگیتون امید بخدا رو فراموش نکنید و سعی کنید همیشه متوسل به مادرم زهرا بشوید آخر مادرم غریب بود. اللهی راضیم به رضایت...
◽️به امید روزی که قیامت نزد مادرم زهرا(س) همدیگر را ملاقات کنیم.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_مجنون_من_کجایی؟ ══🍃💚🍃══════ #قسمت_سیوششم تا ۴۰روز که از خونه بیرون نرفتم
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_مجنون_من_کجایی؟
══🍃💚🍃══════
#قسمت_سیوهفتم
من و سید با پدر و مادر جواد حرف زدیم مطهره و جواد بهم محرم شدن
امروز قراره همگی بریم مشهد
من و مجتبی و بچه ها یه کوپه گرفتیم بقیه بچه ها هم یه کوپه
رفتیم هتل
اتاقمون گرفتیم
سید:رقیه بانو لباس ها بچه ها رو بده من تنشون کنم
شما خودت آماده شو
-ممنونم عزیزم
رفتیم حرم ما خانمها تو هتل وضو گرفته بودیم آقایون رفتن وضو بگیرن
رو به فرحناز و محدثه و حسنا گفتم تنبلا شما نمیخاید سه نفربشید
حسنا:ان شالله تابستان سال بعد که لیسانس گرفتم
محدثه :ما بریم قم بعد
-فرحناز تو چی
فرحناز:من من
-وا توچی؟
فرحناز :من ۲۵روزه باردارم
-إه به آقامهدوی گفتی؟
فرحناز :خخخخخ نه میخام غافلگیرش کنم
-أأأ منو بگو بدو بدو باخودش رفتم
فرحناز :نه دیگه شب بعداز نماز بهش میگم
-عزیزم
فرحناز:رقیه و حسنا فهمیدید اعزام همسرامون برای سال بعد ماه رمضان است
-وای یاامام حسین
یا امام رضا 😭😭😭😭😭
فرحناز:رقیه آروم باش
گفتم سال بعد
تو پیشواز میری 😡😡😡
هیجده ماه از اون سفر مشهد میگذره
پسر فرحناز و رضا الان هفت ماهشه
حسنا زن داداشم الان ۳-۴ماهه حاملست
محدثه یه ماهه بارداره
حسین و سید مجتبی دنبال کارای اعزامشون ب سوریه ان
دیروز مجتبی با شوق و ذوق میگفت یه هفته دیگه اعزامن
جیغ زدم گریه کردم التماس کردم نره
منو با دو تا بچه نزدیک به دوساله تنها نذاره
اونم فقط منو در آغوش گرفت و گفت به اسارت عمه جان زینب قسمت میدم
آرام باش
پامو سست نکن رقیه
تروبه باب الحوائج حضرت عباس قسمت میدم
اجازه بده برم
-وای مجتبی
وای تو رو خدا قسم نده سخته 😭اخه چطور از تو که همه چیزمی بگذرم
_به این فکر کن اگه جای من بودی ناموس شیعه اینطوری تو این وضعیت بودن چیکار میکردی
حرفاش داشت ارومم میکرد ولی اشک پهنای صورتم رو سیراب میکردن 😢
چشامامو رو هم گذاشتم فشردمشون اشکها از لابه لای مژه های بلندم از هم سبقت میگرفتن برای فرود لبامو تر کردم
_برو عزیزم
برو آقا
سید منو سخت تو اغوشش فشرد همونجا تو اغوشش تنها جایی که بهم ارامش میداد بهترین نقطه جهان
جایی که ضربان قلب همدمم گوشم رو نوازش میداد خوابم برد
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ بانو............ش
══🍃💚🍃══════
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_محمد_طحان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
🔴 #از_ولایت_عقب_ماندهایم
◽️وقتی سخنرانیهای امام خامنهای پخش میشد، با ناراحتی تلوزیون را تماشا میکرد و میگفت «عزیز، ببین دل آقا رو خون کردند! آقا همه چیز را به ما میگویند و کاملاً راه را نشانمان میدهند اما ما با بیبصیرتی، سرسری از حرفهایشان میگذریم.»
◽️میگفت «آقا هم میفهمد و هم میبیند اما وقتی برای ما میگوید فقط سرهایمان را تکان میدهیم و بیتوجه رد میشویم!»
◽️یادم هست که با چه حسرتی این حرفها را میزد. همیشه هم میگفت «حتی اگر الآن توجه نکنیم، چند سال دیگر به عینه میبینیم که صحبتها و پیشبینیهای آقا محقق میشود و ما همه از ولایت عقب ماندیم!»
◽️انگار تمام آرزوهایش در اطاعت از امام خامنهای خلاصه میشد.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#سردار
#تفحص
#شهید_مجید_پازوکی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
◽️داشت رو زمین با انگشت یه چیزی مینوشت
رفتن جلو نگاه کردن
دیدن چندین متر
هی پشتِ سر هم نوشته
حسین .. حسین .. حسین ..
جوری که انگشتش زخم شده
◽️گفتن چیکار میکنی حاجی؟!
گفت:
[[ چون میسر نیست بر من کامِ او ]]
[[ عشــــــــق بازی میکنم با نام او ]]
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🌿🌹 #برادران_غریب #از_یتیمی_تا_غربت #دوقلوهای_پرورشگاهی #شهید_ثابت_شهابی_نشاط #شهید_ثاقب_شهابی_نشا
°•|🌿🌹
#برادران_غریب
#از_یتیمی_تا_غربت
#دوقلوهای_پرورشگاهی
#شهید_ثابت_شهابی_نشاط
#شهید_ثاقب_شهابی_نشاط
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مامان_بابا_شما_را_به_خدا_ما_دنبال_شما_میگردیم
◽️تا آخرین سال جنگ هم این دو برادر با وجود اینکه مجروح و شیمیایی شده بودند اما در جبهه حضور داشتند.
◽️نکته جالبی هم بود که با آن رد این دو برادر را در مناطق جنگی غرب و جنوب پیدا میکردم؛ مثلاً در کرمانشاه مسجدی بود که به پاتوق رزمندهها معروف بود. آنجا دیدم اعلامیهای روی دیوار است که آن را بارها این طرف و آن طرف دیده بودم.
◽️عکس کودکیهای این دونفر بود و بالای عکس به رسم آن زمان نوشته شده بود: «به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان» و چنین مضمونی داشت: «مامان، بابا! شما را به خدا، ما دنبال شما می گردیم…»
◽️هرجا که میرفتند، هر منطقه و شهری، این اعلامیه را به دیوار میچسباندند و دنبال پدر و مادرشان بودند.
📝 #ادامـــــهدارد ...
#یادشان_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
در این شب عزیز و مقرب میخوانیم
#دعــاےفرج را به نیت ⇩⇩
تعجیل در فرج آقا امام زمان، شفای تمام بیماران، عاقبت بخیری تمام مسلمین و ...
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#التماس_دعـــــا
#شبتون_مهدوی
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیث_روز ⇧⇧
#شنبـــــہ
☀️ ۱۸ آبـــــــــان ۱۳۹۸
🌙 ۱۱ ربیعالاول ۱۴۴۱
🌲 9 نوامبـــــر 2019
📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یارَبَّالْعالَمیــــٖـن 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️پیامبـــــر اکرم (ﷺ)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_نوید_صفری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 ارادت به شهید رسول خلیلی
◽️شهید صفری ارادت خاصی به شهید مدافع حرم رسول خلیلی داشت؛ در ادامه متن یکی از دست نوشتههای شهید نوید صفری خطاب به شهید خلیلی را مشاهده میکنید👇👇
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🌿🌹 #مدافع_حرم #شهید_نوید_صفری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴
🔻🔻🔻
در ادامه بخوانید👇👇
◽️سلام به خون شهیدان! سلام به ارواح شهیدان! سلام به انگیزه شهیدان! سلام به روزی که متولد شدند و روزی که در خون خود غلطیدند و شهید شدند. سلام به مدافعین حرم آل الله! و سلام به محمدحسن(رسول) خلیلی!
◽️رسول جان سلام! از روز اولی که بر مزار تو آمدم و تو را در آنجا آرام دیدم و با یک دل پرشور و بیطاقت از محاصره عمه جان زینب(س) و آن شعر که روی مزار تو حک شده بود دیدم، از همان زمان دل به تو دادم و هر پنج شنبه که با دوستان به بهشت زهرا(س) میآمدم، حتما به تو سر میزدم. تا این که یک روز خود تنهایی به آنجا آمده بودم و بر سر مزار تو نشسته بودم ناگهان متوجه تاریخ تولد تو شدم و این که شما چهار ماه از حقیر کوچکتر از لحاظ سنی هستید و الا که شما بزرگ و چراغ راه ما هستید و ناگهان قلبم از جای کنده شد و به خود گفتم خاک عالم بر سرت که رسول چهار ماه از تو کوچکتر است، جهاد کرد و یک سال است به مراد دل و به زیارت ارباب رفته است و تو تنها کاری که میکنی این است که بر سر مزار او میآیی و روضهای میخوانی؛ از همان جا تمام سعی خودم را کردم که به تو برسم و این جاماندگی و دور افتادن را جبران کنم.
🔸من از دیار حبیبم به دور افتـادم
🔹بیا بیا گل نرگس برس به فریادم
◽️یا صاحب الزمان(عج)! از شما خواهش میکنم که بساط رفتن حقیر مذنب را فراهم کن.
◽️رسول جان! وقتی خاطرات شما را شنیدم که آخرین باری که به تهران آمدی و پیکر رفیق شهیدت را آورده بودی و ساعت دو بامداد به دوستت زنگ میزنی و در گلزار شهدا قرار میگذاری و ۷۲ ساعت هم نخوابیده بودی، کاملا خسته و بیتاب بودی طوری که دوستت میپرسد چه شده و ناراحت میگویی از شهدا جاماندم و باید شهید شوم و او میخندد و تو جدی به او میگویی من شهید میشوم و باز او میگوید تو این کاره نیستی و تو میگویی حالا خواهی دید و آن دیدار آخرین دیدار تو میشود.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_مجنون_من_کجایی؟ ══🍃💚🍃══════ #قسمت_سیوهفتم من و سید با پدر و مادر جواد حرف
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_مجنون_من_کجایی؟
══🍃💚🍃══════
#قسمت_سیوهشتم
مجتبی فردا اعزامه داشتم ساکشو میبستم که تلفن خونه زنگ خورد
با یه آه بغضم رو قورت دادم
-الو بفرمایید
فرحناز پشت خط بود الو سلام رقیه خوبی؟
چرا صدات گرفته
-هیچی
فرحناز صداش بغض آلود شد گفت رقیه محمدهادی فردا میره سوریه 😔😔😔
-وای خاک تو سرم آقای مهدوی میره
فرحناز:اوهوم مگه کسی دیگه هم داره میره
-آره 😢😢
سیدمجتبی و حسین هم میرن
فرحناز:حسین آقا داداشت ؟
- آره
فرحناز:حسنا بارداره که
-حسنا میگه نمیتونه اجازه ندم
چون فردا اگه یه کاشی از حرم
بی بی حضرت زینب کم بشه
منم هم تراز با زنان کوفی میشم
فرحناز :راستم میگه
رقیه بنظرت مردامون اجازه میدن بریم بدرقه
-نمیدونم والا حالا من شب به مجتبی میگم
فرحناز :باشه خواهرجان دیگه کار نداری
-نه قربونت
یاعلی
رفتم به بچه ها سر زدم
هردو خواب بودن
دلم سوخت برای خودم و برای حسنا و فرحناز برای بچه هامون
رفتم تو فکر دیشب
دیشب خونه حسین بودیم
بهش گفتم داداش جان من ۲۱سالمه مادردوتا بچم
اما هنوز تو حسرت آغوش پدرم
من نمیگم نرو
میگم بمون بچه ات دنیا بیاد بعدبرو
حسین:رقیه من میدونم میفهمم حرفتو
اما وظیفه من الانه
خود بی بی حضرت رقیه هم مراقب بچه ام میشه
همون جور تو فکر بودم که دستای سید روی دستم قرار گرفت
عاشق گرمای این دستا بودم 😍😍😢😢
سید:بانو کجا غرقی؟
باصدای بغض آلود گفتم اجازه میدی فردا بیایم بدرقه 😭😭😭
سید:اشک نریز رقیه خاتون
نه عزیزم نمیشه ما میریم تهران
سخته
حتی زنداداشت و خانم محمدهادی هم نمیان
-😭😭😭😭باشه
سید:پاشو پاشو بچه ها و خودت حاضر بشید بریم شهربازی
-شهربازی😳😳😳
سید:آره شاید آخرین شب مشترکمون باشه
دلم گرفتم اما به اشکام اجازه ریختن ندادم
بعداز حاضر شدن گفت رقیه بیا یه سلفی چهارنفره بگیریم
بعدش روسریم از سرم برداشت منو کشید سمت خودش
یه سلفی گرفت
اینارو قبل از علمیات پاک میکنم
اون شب هم خیلی خوب هم خیلی بد گذشت
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ بانو............ش
══🍃💚🍃══════
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_نوید_صفری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#دستنوشته_رمضانی
◽️خدایا عمرم را بگیر و به عمر آقایم بیفزای.
◽️خدایا اعضا و جوارحم را در راه خود فدا کن و استخوانهایم را در راه دین خود خرد کن و ایمانم را با گوشت و خون من درآمیز و بعد گوشت و خون من را در راه دین خود فدا کن و خونم را جاری و گوشتهایم را له و خرد کن ولی فقط مرا به غیر خود واگذار مکن که از همه این حالات و اتفاقات سختتر و تحملناپذیرتر است.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#جوانترین
#مدافع_حرم
#شهید_سیدمصطفی_موسوی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
◽️گفت: دوست داری چه چیزی از من بشنوی؟ گفت: مامان میخواهم یک مژده به تو بدهم، اگر از ته قلب راضی بشوی که به سوریه بروم "آن دنیا را برایت آباد میکنم و دنیای زیبایی برایت میسازم که در خواب هم نمیتوانی ببینی"
◽️گفتم: از کجا معلوم میشود که من قلبا راضی نشدم؟ مصطفی گفت: «من هر کاری میکنم بروم سوریه، نمیشود، علت اصلیاش این است که شما راضی نیستید، اگر راضی شوی خدا هم راضی میشود. اگر راضی نشوی فردای قیامت جواب حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) را چه میدهی؟»
◽️مادر ادامه داد: «من در مقابل این حرف، هیچ چیزی نتوانستم بگویم و از ته قلبم راضی شدم. قبل از رفتن، به من گفت: مادر جان «خیلی برایم دعا کن تا دست و دلم نلرزد و دشمن در نظرم خوار و ذلیل بیاید.
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#دانشجو
#پزشکی
#شهید_سیدمحمد_شکری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
🔴 #آخرین_کلام_شهید
◽️«به سوی جبههها میروم تا ارباً اربا را تجربه کنم» و تجربه کرد و شهد شیرین شهادت را به گونهای نوشید که پیکر به خانه برگشتهاش قطعه قطعه بود.
◽️در روز تشییع او همه جور آدمی آمده بود، دانشجویان و اهل محل همه برای بدرقه محمد آمده بودند.
◽️در روز دفن او زمانی که من خواستم محمد را دفن کنم #شهید_سیداحمد_پلارک آمد و گفت اجازه بده من او را دفن کنم. گفتم چرا گفت روز دفن من تو من را در قبر بگذار که به یک ماه نرسیده پلارک هم شهید شد و کنار قبر محمد به خاک سپرده شد.
راوی 👈 برادر شهید
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#نام_مستعار_حسین_نصرتی
#شهید_محمودرضا_بیضایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
◽️گفت محمودرضا رو تو خواب دیدم... پرسیدم محمود چیکار کردی که به این مقام رسیدی؟
◽️گفت "من با خدای خودم صادق بودم و صادقانه رفتار کردم".. خواستم و عمل کردم چون؛ #شهادت رو دوست داشتم.
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻سردار🔻
#شهید_محمود_احمدیتبار🌷
(سالروز ولادت)
▪️جانشین اطلاعات لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب(ع)
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_حسینی
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
May 11