✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
#خداوند_کریم همیشه به من نظر لطف و محبت داشتند و به واسطه امام عزیزی که #کریم_اهلبیت (ع) است، دعاهای مرا مستجاب نمودند و با جرات می گویم که هر خواسته ای که داشتم، برآورده شده، مگر آن که بر خیر و صلاح من نبوده.👌🌸
#شهیدحیدرابراهیم_خانـــے💔
🌼 #سالــروز_ولادتــــــ...🌼
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
💠🌹💠🌹💠
#شهید_تفحص «سعید شاهدی» در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۴۷ در خیابان قصرالدشت تهران چشم به جهان گشود. وی پس از ادای وظیفه در هشت سال دفاع مقدس، در اکیپهای تفحص پیکر شهدا حضور یافت و سرانجام در تاریخ ۲ دی ۱۳۷۴ در منطقه عملیاتی #فکه به درجه رفیع #شهادتــــ نائل آمد...
#شهیدسعیدشاهدی🌹🍃
💔 #سالروزشهادتــــــ🌹🍃
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#رمــــــانــ_مــدافــــع_عــــشق❤️ 📚⇦ #قسمتــــ_بیست و نهــــم۲۹ ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
#رمــــــان_مــدافــــع_عشــــق💞
#قسمتــ_ســــےم ۳۰ 🔻
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌼 پدرم فنجان چایش را روی میز می گذارد☕️ و روزنامه ای که در دست دارد را ورق می زند. 📃من هم با حرص شیرینی هایی که دست پخت مادرم هست، یکی یکی می بلعم.🍩 مادرم نگاهم می کند و می گوید: بیچاره ی گشنه.😁 نخورده ای مگه دختر؟ آروم تر.😊
– قربون دست پخت مامانم بشم که نمیشه آروم خوردش.😄
پدرم از زیر عینک نگاهی به مادرم می کند.🤓
– مریم! نظرت راجبِ یه #مسافرت چیه؟🤔
– #مسافرت؟ الآن؟😳
– آره! یه چند وقته دلم می خواد بریم #مشهد.👌
مادرم در لحظه بغض می کند.😢
– مشهد؟ آره. موافقم. یه ساله نرفتیم.👌
– ازطرف شرکت جا میدن به خانواده ها. گفتم ما هم بریم.
و بعد نگاهش را سمت من می چرخاند.
– بله بابا؟😐😳
پیشنهاد خوبی بود ولی اگر می رفتیم من چند روزم را از دست می دادم. کلاً حدود پنجاه روز دیگر وقت داشتم. سرم را تکان می دهم و شیرینی که در دست دارم را نگاه می کنم.😟
– هرچی شما بگی بابا.
– خب می خوام نظر تو رو هم بدونم دختر. چون می خواستم اگر موافق باشی به خانواده آقادوماد هم بگیم بیان.😦
برق ازسرم می پرد.😨
– #واقعاً؟
– آره. جا میدن. گفتم که…😕
بین حرفش می پرم: وای من حسابی موافقم.🤗
مادرم صورتش را چنگ می زند.☺️
– زشته دختر این قدر ذوق نکن.😅
پدرم #لبخند کمرنگی می زند.😊
– پس کم کم آماده باشید. خودم به پدرشون زنگ می زنم و می گم.📞
شیرینی را در دهانم می چپانم و به اتاقم می روم. در را می بندم و شروع می کنم به ادا درآوردن و بالا و پایین پریدن.💃😁 مسافرت فرصت خوبی است برای #عاشق_کردن. خصوصاً الآن که شیر نر کمی آرام شده. مادرم لیوان شیر کاکائو به دست در را باز می کند.🚪 نگاهش به من که می افتد می گوید: وا دختر خُل شدی؟ چرا می رقصی؟😂💃😂
روی تختم می پرم و می خندم.😅
– آخه خوشحالم مامان جووونی.
لیوان را روی میز تحریرم می گذارد.☕️
– بیا یادت رفت بقیه اش رو بخوری.
پشتش را می کند که برود و موقع بستن در، دستش را به نشانه خاک برسرت بالا می آورد😁
یعنی…”توی اون سرت! #شوهرذلیل!”
مادرم می رود و من تنها می مانم با یک عالمه” #تــــــــــــــــو”.
💖《مدتی هست که درگیرسؤالی شده ام توچه داری که من این گونه هوایی شده ام》💖
ادامــــــه_دارد...💐💐
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
ادامه دارد…
🌾☘🌾☘
🌀حاج قاسم سلیمانی در وصف #شهید_میرحسینی میگوید:
🔻قاسم میرحسینی، بزرگ لشکر ۴۱ ثارالله بود که واقعاً من امروز در هر مأموریتی جای خالی او را میبینم. شهید میرحسینی در بعد خودش در تمام صحنه جنگ تک بود.👌🌺
سردار رشید اسلام
#شهید_قاسم_میرحسینی🌹🍃
#سالروز_شهادت🕊
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌧✨🌧✨🌧
🎞 کلیپ
🔸ما سینه زدیم بیصدا باریدند
از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند🌹
🔸ما مدعیانِ صفِ اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند🌹
🌀«شعری که اشکهای رهبر انقلاب را جاری کرد»😭😭😭
✨اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای✨
#شهدا_دستمان_را_بگیرید😔😭
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🌧✨🌧✨🌧 🎞 کلیپ 🔸ما سینه زدیم بیصدا باریدند از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند🌹 🔸ما مدعیانِ صفِ اول بود
༄☘🌸☘༄
💢 خطاب به آقا در جواب شعری که خواندند:
از اشک شما ارض و سما باریدند
بر آه شما انس و ملک نالیدند✨
گفتند همه "فدای اشکت آقا"
تصویر شما را شهدا بوسیدند✨
آقا خودتان حضرت خورشید هستید
از نور شما ستاره ها تابیدند✨
در مجلس خوبان شهدا هم بودند
اما همگان گرد شما چرخیدند✨
از اول و از آخر مجلس، شهدا
آقای جهان سید علی را چیدند.✨
✨اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای✨
#جانمان_فدای_رهبرمان_سید_علی❤️
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖