eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹 #سلام_امام_زمانم💗 تو تنها حضور همیشه حاضری که حتی لحظه‌ای رهایمان نکرده‌ای و ما...سالهاست که به غفلت از حضورت خو گرفته‌ایم!! سلام تنها حضور غایب زمین یا صاحب الزمان💗 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
#بسمـ_ربّــــ_شهـــداوصدیقیــن🌹 #روز ما خیر است ای یاران ز #پیغام شما جان ما #مست است دائم از می #جام شما کام ما هر روز شیرین گردد از پیغامتان چون #عسل شیرین کند یزدان ما کام شما !.... 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌼ســــلامـ ... #صبحتـــون_شــھــــدایی🌹🍃 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شـھیـــــــدانــــــہ
🍃🌹 ♻️ #پرواز_تا_خدا 👈 #راه_اولیه_برای_رفاقت_باشهدا « شما + دوست شهید شما + خدا » ═══✼🍃🌹🍃✼═══ ⬅️
🍃🌹 ♻️ 👈 « شما + دوست شهید شما + خدا » ═══✼🍃🌹🍃✼═══ ⬅️ 🌹 عهد بستن با 🌹 ▫️یه جا که جلو چشمتون باشه بنویسید و امضاء کنید : با دوست شهیدم عهد می بندم پای رفاقت او تا آخرین لحظه عمرم ، خواهم موند و از تذکرات دوستانه او به هیچ وجه رو بر نمی گردونم . ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🍃🌹↬ @shahidane1
🍃🌸 👈 بخشـــی از وصیــتنامه تخــریــبچـــی ━━━━━💠🌸💠━━━━━ 💠 مــی خواستــم بـزرگ بشـــم درس بخــونــم مهنــدس بشـــم خاکمــــو آبــاد کنـــم زن بگیــــرم مادر و پــدرم و ببــــرم کربــلا دختـــرم و بـزرگ کنــــم ببـــرمــش پارک تو راه مــدرسه با هـــم حرف بزنیـــم خیلـــی کارا دوسـت داشتــــم انجـــام بـــدم 🔻خــب نشــــد ...❗️ 🔴 بایـــد مــی رفتـــم از مـــادرم، پـــدرم، خاکم، نامـوســـم، دختــــــرم و … دفاع کنــــم. 💠 رفتـــم که دروغ نباشـــه احتـــــرام کم نشــه همــدیگـــر رو درک کنیـــم ریــا از بیـــن بــره دیگـــه توهیـــن نباشـــه محتــاج کســـی نبــاشیــم! ⬅️ : تیر 1365 عملیات کربلای1 مهران ارتفاعات قلاویزان 🌹🍃 ━━━━━💠🌸💠━━━━━ 🍃🌸↬ @shahidane1
🍃🌹 💠 #جاماندہ ▫️دردے ڪه به دوشـم ماند از ڪوه سبڪ‌تر نیست.. ▫️این پـرده‌ے آخـر بود اما غـم آخـر نیسـت .! #جاماندہ #سلام_بر_شــهدا #التماس_دعای_شهادت •┈••✾✨💔✨✾••┈• 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹 ⬅️ فرازی از #وصیت_نامه_شهید ﷽ ━━━━━✨🌹✨━━━━━ ✍ هر چه از خدا می‌خواهید فقط از باب نماز اول وقت وارد شوید ▫️پدر و مادرم؛ همسر عزیزم؛ برادران و خواهرم؛ هرچه از خداوند می‌خواهید فقط از باب نماز اول وقت وارد شوید. #شهید_محمد_کامران🌹🍃 《ســــالــــروزشهــــادتــــ》 #یـادشون‌_بـا‌_ذڪـر‌_صـلـوات 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#رمــــــان_مدافــــع_عشق💞 #قسمتــــ_پنجــــاه ۵۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎گوشه ای
💞 و یکم ۵۱ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎دستم را می گیری و با خودت می کشی در راهروی آجری کوتاه که انتهایش می خورد به در ورودی. دست در جیبت می کنی و شکلات نباتی🍬 را درمی آوری و سمت دهانم می گیری. پس برای این لحظه نگهش داشتی❗️ می خندم و دهانم را باز می کنم. شکلات🍬 را روی زبانم می گذاری و با حالتی بانمک می گویی: حالا بگو آممم… می گویم: آممم. و دهانم را می بندم. می خندی و لپم را آرام می کشی.❤️ – خب حالا وقتشه… دستهایت را سمت گردنت بالا می آوری. انگشت اشاره ات را زیر یقه ات می بری و زنجیری که دور گردنت بسته ای بیرون می کشی. انگشتری حکاکی شده و زیبا که سنگ سرخ عقیق رویش برق می زند در زنجیرت تاب می خورد. از دور گردنت بازش می کنی و انگشتر💍 را در می آوری. – خب خانوم دست چپتو بده به من. با تعجب😳 نگاهت می کنم و می گویم: این مال منه❓ – آره دیگه! نکنه می خوای بدون حلقه باشی❓ مات و مبهوت لبخند عجیبت، می پرسم: چرا اینقدر زحمت کشیدی؟ خب چرا همون جا دستم نکردی❓ لبخندت😶 محو می شود. چادرم را کنار می زنی و دست چپم را می گیری و بالا می آوری: چون ممکن بود خانواده ها فکر کنن من می خوام پابند خودم بکنمت. حتی بعد از این که…🕊 دستم را از دستت بیرون می کشم و چشم هایم👀 را تنگ می کنم و می گویم: حتی بعد چی❓ – حالا بده دستتو❗️ دستم را پشتم قایم می کنم. – اول تو بگو❗️ با یک حرکت سریع دستم را می گیری و به زور جلو می آوری. – حالا بالاخره شاید مام لیاقت پیدا کنیم بپریم…🕊 با درد نگاهت🙁 می کنم. سرت را پایین انداخته ای. حلقه💍 را در انگشتم فرو می بری. – وای چقدر توی دستت قشنگ تره! ریحانه برازندته.👏 نمی توانم بخندم. فقط به تو خیره شده ام😳. حتی اشک هم نمی ریزم. سرت را بالا می آوری و به لب هایم خیره می شوی. – بخند دیگه عروس خانوم❗️ نمی خندم. شوکه شده ام. می دانم اگر طوری بشود دیوانه می شوم. بازوهایم را می گیری و نزدیک صورتم می آیی و پیشانی ام را می بوسی. طولانی… و طولانی…😘 بوسه ات مثل یک برق💫 در تمام وجودم می گذرد و چشم هایم را می سوزاند. یک دفعه خودم را در آغوشت می اندازم و با صدای بلند گریه می کنم. 😭“خدایا علیمو به تو می سپارم. خدایا می دونی چقدر دوسش دارم. می دونم خبرای خوب می شنوم. نمی خوام به حرف های بقیه فکر کنم. علی برمی گرده مثل خیلی های دیگه. ما بچه دار می شیم. ما…” یک لحظه بی اراده فکرم به زبانم می آید و با صدای گرفته و خش دار همان طور که سر روی سینه ات گذاشته ام می پرسم: علی❗️ – جون علی❓ – برمی گردی آره❓ مکث می کنی. کفری می شوم و با حرص دوباره می گویم: برمی گردی می دونم. – آره! برمی گردم.😊 – اوهوم! می دونم. تو منو تنها نمی ذاری. – نه خانوم چرا تنها؟ همیشه پیشتم. همیشه❗️ – علی❗️ – جانم❗️ – دوستت دارم.💖 و باز هم مکث. این بار متفاوت. بازوهایت را دورم محکم تنگ می کنی. صدایت می لرزد: من خیلی بیشتر❗️ کاش زمان می ایستاد. کاش می شد ماند و ماند در میان دستانت. کاش می شد❗️ سرم را می بوسی😘 و مرا از خودت جدا می کنی. – خانوم نشد پامونو بلرزونیا! باید برم… کسی از وجودم جواب می دهد: برو! خدا به همراهت.👋 تو هم خم می شوی. ساکت🎒 را برمی داری. در را باز می کنی. برای بار آخر نگاهم👀 می کنی و می روی. مثل ابر بهار🌧 بی صدا اشک می ریزم. به کوچه می دوم و به قدم های آهسته ات نگاه می کنم. یک دفعه صدا می زنم: علی❗️ برمی گردی و نگاهم می کنی. “داری گریه می کنی؟ خدایا مرد من داره با گریه می ره.”😭 حرفم را می خورم و فقط می گویم: منتظرتم. سرت را تکان می دهی و باز به راه می افتی. همان طور که پشتت به من است بلند می گویی: منتظر یه خبر خوب باش. یه خبر❗️ “پوتین و لباس رزم و میدان نبرد. خدایا همسرم را به قتلگاه می فرستم❗️خبر… فقط می تواند خبر…”🕊 می خواهم تا آخرین لحظه تو را ببینم. به خانه می دوم بدون آنکه در را ببندم. می خواهم به پشت بام بروم تا تو را ببینم. هر لحظه که دور می شوی. نفس نفس زنان خودم را به پشت بام می رسانم و می دوم سمت لبه ای که روی خیابان اصلی است. باد می وزد💨 و چادر سفیدم را به بازی می گیرد. یک تاکسی زرد رنگ🚕 مقابلت می ایستد. قبل از سوار شدن به پشت سرت نگاه می کنی. به داخل کوچه. “اون هنوز فکر می کنه جلوی درم….” وقتی می بینی نیستم سوار می شوی و ماشین حرکت می کند. کاش این بالا نمی آمدم❗️ یک دفعه یک چیز یادم می افتد. زانوهایم سست می شود و روی زمین می نشینم. “نکنه اتفاقی برات بیفته. من پشت سرت آب نریختم.”😔 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ✨🍃✨ 🍃🌹↬ @shahidane1
🍃🌹 💠 مدافع حرمی که سعيد زيست و سعيد از دنيا رفت ═══✼🍃🌹🍃✼═══ ▫️خيلی ناراحت بود، گفت تا كی من بايد لباس‌های دوستان #شهيدم را به خانواده‌هايشان برسانم. چرا نوبت من نمی شود؟ ▫️گفتم خدا گلچين ميیكند. ▫️گفت يعنی من هنوز گل نشدم؟ ▫️گفتم اگر گل شده بودی كه خدا می چيدت. 🔻سعيد فقط نگاه كرد و خنديد. 👈 راوی⇦همسر شهید ✨✨✨✨✨✨ #مدافع_حــــرم #شهید_سعید_انصاری🌹🍃 《ســــالــــروزشهــــادتــــ》 #یـادشون‌_بـا‌_ذڪـر‌_صـلـوات 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
بدن خالکوبی .mp3
9.66M
✔️حجت الاسلام #دارستانی 📜دیدی خدا آبروم رو نبرد!! با اینکه تمام بدن خالکوبی بود!! شهدا را یاد کنیم با نثار صلوات 👆بسیار شنیدنی👆 #پیشنهاد_دانلود💯 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖