شـھیـــــــدانــــــہ
🍃🌹 ♻️ #پرواز_تا_خدا 👈 #راه_اولیه_برای_رفاقت_باشهدا « شما + دوست شهید شما + خدا » ═══✼🍃🌹🍃✼═══ ⬅️
🍃🌹
♻️ #پرواز_تا_خدا
👈 #راه_اولیه_برای_رفاقت_باشهدا
« شما + دوست شهید شما + خدا »
═══✼🍃🌹🍃✼═══
⬅️ #گام_هفتم
🌹 اولین پاسخ #شهید 🌹
▫️کمی صبر و استقامت در گام ۶ آنچنان شیرینی ای در این گام برای شما خواهد داشت که در گام بعدی انجام گناه براتون سخت تر از انجام ندادن اونه !
▫️با افتخار منتظر برخی نشانه ها باشید :
▫️خواب دوست #شهیدتونو می بینید
▫️مکاشفه ای در روز
▫️دعوت به قبور #شهدا و راهیان نور جنوب و غرب.
▫️پیامی, نشانه ای, گفتگویی و ......
▫️انواع روزی های معنوی جدید...
═══✼🍃🌹🍃✼═══
#رفیق_آسمانی
#رفاقت_با_شهدا
#پرواز_تا_خدا
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
⬅️ فرازی از #وصیت_نامه_شهید
﷽
━━━━━✨🌹✨━━━━━
✍ پروردگارا! من چیزی ندارم تا در راه تو و دین پیامبر تو هدیه کنم فقط جان ناقابلی دارم که به پیشگاه مقدست تقدیم می نمایم.
▫️از امت شهیدپرور تقاضا دارم مثل گذشته مقاوم و استوار با خون #شهیدان پیمان ببندند که تا آخرین لحظه عمر در پاسداری از دستاوردهای انقلاب شکوهمند اسلامی کوشا باشند و #امام عزیز، این یاد مستضعفان جهان را تنها نگذارند، انشاا... پیروز خواهند شد.
#شهید_اسماعیل_ملکی🌹🍃
《ســــالــــروزشهــــادتــــ》
#یـادشون_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹
♻️ نیایش با #امام_زمان_عج
🎙#مرحوم_آغاسی
🌼 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج 🌼
👈 تعجیل در ظهور #صلوات
#پیشنهاد_ویژه_دانلود💯
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
♻️ #خاطرات_شهدا
═══✼🍃🌹🍃✼═══
💠 یک روز من و #جهاد_مغنیه در فرودگاه تهران با هم قرار ملاقات گذاشته بودیم️ و من از قم برای دیدار وی رفتم،
▫️ججهاد به محض اینکه مرا دید گفت: «چقدر لاغر شده ای، تو مگر ورزش نمی کنی؟
▫️مگر آقا نفرموده اند: «تحصیل، تهذیب، ورزش»☝ ️ و من فهمیدم که سخنان #رهبر_معظم_انقلاب به چه میزان تأثیرگذار بوده و برای امثال #جهاد_مغنیه به چه میزان با اهمیت است.
🔻بباید قدر جهادها و شهدای سوریه، عراق، افغانستان، ایران و… را بدانیم چرا که زمینه ساز ظهور #حضرت_مهدی(عج) و آشکار کردن چهره واقعی اسلام هستند.
👈راوی ⇦ سید کمیل باقرزاده
#شهید_مدافع_حرم
#شهیـد_لبنانـی_جهـاد_مغنیه🌹🍃
《ســــالــــروزشهــــادتــــ》
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
#دلنوشته
♻️ #سربازان سرزمین من #دلاورانے بودند که زودتر از #سن شان به مردانگے رسیدند.
▫️و بے مثال ترین #رشادتہا را براے #جاودانگے سرزمین واعتقاداتشان آفریدند.
▫️#گمنامانے کہ هیچگاه بہ دنبال قدردانے و قدرشناسے از خود نبودند.
▫️وخالص ترین ایرانیان بودند کہ دشمن این مرز و بوم را بہ خاک #سیاه نشاندند..
#یاد_و_نامتان_گرامے🌸
#مردان_کوچک_سرزمینم🌸
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_چهـــــــل و هفتم ۴۷ 👈این داستان⇦《 فامیل خدا 》 ــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_چهـــــــل و هشتم ۴۸
👈این داستان⇦《 مهمان خدا 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎چقدر به اذان مونده بود ... نمی دونم ... اما با خوابیدن مادربزرگ ... منم همون پای تخت از حال رفتم ... غش کرده بودم ... دیگه بدنم رمق😥 نداشت که حتی انگشت هام رو تکان بدم ... خستگی ... گرسنگی ... تشنگی ...
صدای اذان بلند شد ... لای چشمم😶 رو باز کردم ... اما اصلا قدرتی برای حرکت کردن نداشتم ... چشمم پر از اشک شد...😭
- خدایا شرمندتم ... ولی واقعا جون ندارم ...
و توی همون حالت دوباره خوابم برد ... ضعف به شدت بهم غلبه کرده بود ...🤒
باغ سرسبز و بی نهایت زیبایی بود ... با خستگی تمام راه می رفتم که صدای آب 💦... من رو به سمت خودش کشید ... چشمه زلال و شفاف ... که سنگ های رنگی کف آب دیده می شد ... با اولین جرعه ای که ازش خوردم ... تمام تشنگی و خستگی از تنم خارج شد ...😌
دراز کشیدم و پام رو تا زانو ... گذاشتم توی آب ... خنکای مطبوعش ... تمام وجودم رو فرا گرفت ... حس داغی و سوختگی جگرم🔥 ... آرام شد ... توی حال خودم بودم و غرق آرامش ... که دیدم جوانی بالای سرم ایستاده ... با سینی پر از غذا ...🍜🌮🍛
تقریبا دو ساعتی از اذان گذشته بود که با تکان های آقا جلال از خواب بیدار شدم ... چهره اش پر از شرمندگی ...😔 که به کل یادش رفته بود برام غذا بیاره ...
آخر افطار کردن ... با تماس مجدد خاله📞 ... یهو یادش اومده بود ... اونم برای عذرخواهی واسم جوجه کباب گرفته بود ...
هنوز عطر و بوی اون غذا ... و طعمش توی نظرم بود ... یکم به جوجه ها نگاه کردم ...🍛 و گذاشتمش توی یخچال ... اونقدر سیر بودم ... که حتی سحر نتونستم چیزی بخورم ...
توهم بود یا واقعیت❓ ... اما فردا ... حتی برای لحظه ای گرسنگی و تشنگی رو حس نکردم ... خستگی سخت اون مدت ... از وجودم رفته بود ...
و افتخار خورده شدن ... افطار فردا ... نصیب جوجه های داخل یخچال شد ...☺️
هر چند سر قولم موندم ... و به خاله نگفتم ... آقا جلال کلا من رو فراموش کرده بود ...🍃
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ 🍃✨🍃
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖