1_45804910.mp3
7.39M
♻️ حرف دل
👈(اگه شهید نشیم، انحرافمون قطعیه)
بی بی امشب شهادتنامه ما رو بنویس...😭😭
با نوای: #حاج_میثم_مطیعی
#پیشنهاد_ویژه_دانلود🔺🔺🔺
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
#خاطرات_شهـــــدا
💠 پدرم یک بار در سال 63 به مناطق درگیری کردستان در شهر «بانه» رفت و با نیروهای حزب «کومله» درگیر شد و به اسارت آنها درآمد.
🔹آنها پدرم را پس از گذشت حدود سه تا چهار ماه از اسارتش، در فصل زمستان و در برف سنگین کردستان و بدون لباس و کفش رها کردند.
🔹پدرم پاسدار بود و در مدت اسارتش به هیچ وجه این مسئله را بازگو نکرد چون اگر ضدانقلاب پاسدار بودندش را میفهمیدند قطعا به طور معمول که سر پاسداران را میبریدند سر او را نیز از تنش جدا میکردند.
🔹پدرم فرمانده یکی از گروهانهای «گردان ادوات» «تیپ 2 قائم آل محمد (ص)» سمنان بود و روزی که خبر تولدم را میشنود خیلی خوشحال میشود و چون شیرینی پیدا نمیکند، به جای شیرینی، خرما پخش میکند.
🔹قبل از این که برای دیدن من به مرخصی بیاید، به خط مقدم میرود تا وظایف خود را قبل از مرخصی انجام بدهد که ناگهان نیروهای دشمن بعثی حمله میکنند و دست و پای پدرم در حین درگیری بر اثر اصابت گلوله خمپاره قطع شده و شهید میشود.
راوی 👈 محمد مجیدزاده
#شهید_محمد_تقی_مجیدزاده🌺
《ســــالــــروزشهــــادتــــ》
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_شصـــت_و_ششم ۶۶ 👈این داستان⇦《 محمد مهدی 》 ـــــــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_شصـــت_و_هفتم
👈این داستان⇦《 رقیب 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎آقا محمدمهدی ... که همه آقا مهدی صداش می کردن ... از نوجوانی به شدت شیفته و علاقه مند به مادرم بوده ... یکی دو باری هم خاله کوچیکه با مادربزرگم صحبت کرده بوده ... دیپلم گرفتن مادرم و شهادت پدربزرگ ... و بعد خواستگاری پدرم ... و چرخش روزگار ...
وقتی خبر عقد مادرم رو به همه میگن ... محمدمهدی توی بیمارستان، مجروح بوده 🤕... و خاله کوچیکه هم جرات نمی کنه بهش خبر بده ... حالش که بهتر میشه ... با هزار سلام و صلوات بهش خبر میگن ... آسیه خانم عروس شد و عقد کرد 💍... و محمد مهدی دوباره کارش به بیمارستان می کشه ... اما این بار ... نه از جراحت و مجروحیت ... به خاطر تب 40 درجه ...🤒
❤️🌸داستان عشق آقا مهدی چیزی نبود که بعد از گذشت قریب به 20 سال ... برای پدرم تموم شده باشه ... و همین مساله باعث شده بود ... ما هرگز از وجود چنین شخصی توی فامیل خبر نداشته باشیم ...😔
نمی دونم آقا مهدی ... چطور پای تلفن☎️ با پدر حرف زده بود... آدمی که با احدی رودربایستی نداشت ... و بی پروا و بدون توجه به افراد و حرمت دیگران ... همیشه حرفش رو می زد و برخورد می کرد ... نتونسته بود محکم و مستقیم جواب رد بده ...🍃
💠اون شب حتی از خوشی فکر جنوب رفتن خوابم نمی برد ... چه برسه به اینکه واقعا برم ... اما...😔
از دعای ندبه که برگشتم ... تازه داشت صبحانه می خورد ... رفتم نشستم سر میز ... هر چند ته دلم غوغایی بود ...💓
اگر این بار آقا مهدی زنگ زد ... گوشی رو بدید به خودم ... خودم مودبانه بهشون جواب رد میدم ...☎️📞
🍃جدی؟ ... واقعا با مهدی نمیری جنوب؟ ... از تو بعیده ... یه جا اسم شهید بیاد و تو با سر نری اونجا ...😳😳
لبخند تلخی زدم ...😏
تا حالا از من دروغ شنیدید؟ ... شهدا بخوان ... خودشون، من رو می برن ...🕊🌹
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ ✨💠✨
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🌹🍃
#ڪلام_شـهید
🔷امیدوارم که خدای متعال، رحمت خود را نصیب بنده گناه کار خود بفرماید و مرا به آرزوی قبلی خود یعنی شهادت فی سبیل الله برساند که (این را) تنها راه نجات خود میدانم.
🔹و آرزوی دیگرم این است که اگر خداوند شهادت را نصیب بنده گنهکار خود کرد، دوست دارم با بدنی پاره پاره به دیدار الله و ائمه معصومین به خصوص حضرت سید الشهدا (ع) بروم.
#شهید_سید_یوسف_کابلی🌺
《ســــالــــروزشهــــادتــــ》
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🌹 #لحظه_های_جـــــــاودانه 🌹 4⃣1⃣ ⇦ #فناء_فی_المعشوق 🔸نزدیک عملیات بود، می دانستم تازه دخترش به دن
🌹 #لحظه_های_جـــــــاودانه 🌹
5⃣1⃣ ⇦ #شهیدان_شیمیایی
🔸وقتی آمده بود جبهه، رفت تخریب.
🔹پایش که رفت روی مین برگشت عقب.
🔸بار دوم که آمد جبهه، تک تیرانداز شد با یک پا. خمپاره که خورد به سنگرش، آن یکی پایش هم معیوب شد و برگشت عقب.
🔹بار سوم که آمد، رفت توی آشپزخانه برای سیب زمینی پوست کندن.
🔸آشپزخانه را که هواپیماها بمباران کردند و شیمیایی شد.
🔻رفت عقب درسش را خواند تا وقتش برسد و زخم های شیمیایی باعث شود برود پیش دوستان شهیدش.
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🔅✨ ﷽ ✨🔅
#کلام_نور
🌺 وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا
🍃 و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىكنيم، ولى ستمگران را جز زيان نمىافزايد.
#سوره_الإسراء_آیه_82
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃✍خاطره ای از
مدافع حرم
#شهیدمحمدکیهانی
از #شهیدمدافع_حرم
#حاج_علی_محمدقربانی
▫️🌹بنده و شهید قربانی از حدود سال 1392 به طور جدی دنبال رفتن به سوریه بودیم، وقتی هم که بحث عراق پیش آمد، به ایشان گفتم حاجی بریم #عراق،
گفت من #سوریه را خیلی مهمتر از عراق میدانم؛ اولا" اینکه عراق مردم خوب و خصوصا" #شیعیان زیادی دارد و خیلی به کمک ما نیازی ندارند، دوما" اهمیت سوریه از نظر موقعیت و شرایط، خیلی مهمتر از عراق است؛ سوریه خط مقدم #جبهه_مقاومت و پل ارتباطی ما با #حزبالله است، به همین دلایل ایشان مصمم بود که فقط جهت اعزام به جبهه سوریه اقدام کنیم...
بالاخره تلاشهای ما نتیجه داد و مهرماه 1394 عازم سوریه شدیم.🔶
🔻مدافع حرم🔻
#شهیدعلی_محمدقربانی🌹🍃
🌷سالروزشهادت🌷
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🏴🏴🏴
#و_لست_ادری_خبر_المسماری…
▪️خبر در و دیوار را
هنوز هم که می شنوم
داغ است...
#وای_مادرم
#ایام_شهادت_بی_بی_دو_عالم_تسلیت_باد
⚫️↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_شصـــت_و_هفتم 👈این داستان⇦《 رقیب 》 ـــــــــــــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_شصـــت_و_هشتم
👈این داستان⇦《 یه الف بچه 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎با حالت خاصی بهم نگاه کرد ...
چرا نمیری؟ ... توی مراسم مادربزرگت که خوب با محمد مهدی ... خاله خان باجی شده بودی ...
نمی دونستم چی باید بگم ... می خواستم حرمت پدرم رو حفظ کنم ... و از طرفی هم نمی خواستم بفهمه از ماجرا با خبر شدم ... با شرمندگی سرم رو انداختم پایین ...😔
جواب من رو بده ... این قیافه ها رو واسه کسی بگیر که خریدارش باشه ...😖
همون طور که سرم پایین بود ... گوشه لبم رو با دندون گرفتم...😔😔😑
خدایا ... حالا چی کار کنم ... من پا رو دلم گذاشتم به حرمت پدرم ... اما حالا ...
یهو حالت نگاهش عوض شد ...
- تو از ماجرای بین من و اون خبر داری ...😳
✨برق از سرم پرید ... سرم رو آوردم بالا و بهش نگاه 👀 کردم ...
من صد تای تو رو می خورم و استخوان شون رو تف می کنم ... فکر کردی توی یه الف بچه که مثل کف دستم می شناسمت .... می تونی چیزی رو از من مخفی کنی؟ ... اون محمد عوضی ... ماجرا رو بهت گفته❓...
🔸با شنیدن اسم دایی محمد ... یهو بهم ریختم ...
نه به خدا دایی محمد هیچی نگفت ... وقتی هم فهمید بقیه در موردش حرف می زنن دعواشون کرد ... که ماجرای ۲۰ سال پیش رو باز نکنید ... مخصوصا اگر به گوش خانم آقا محمد مهدی برسه ... خیلی ناراحت میشه ...😞😣
تا به خودم اومدم و حواسم جمع شد ... دیدم همه چیز رو لو دادم ... اعصابم حسابی خورد شد ... سرم رو انداختم پایین... چند برابر قبل، شرمنده شده بودم ...😞😔
هیچ وقت ... احدی نتونست از زیر زبونت حرف بکشه ... حالا ... الحق که هنوز بچه ای ...
🔹پاشو برو توی اتاقت ... لازم نکرده تو واسه من دل بسوزونی... ترجیح میدم بمیرم ولی از تو یکی، کمک نگیرم ...😳
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ 🔹💠🔹
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🏴🏴🏴
#شهیـــــدانه
💠 گام برداشتن
در جاده عشــــــق
هزینہ مے خواهـد
هزینہ هایـــــے ڪہ
انسان را عاشـــــق
و بعد #شهیــــــد مےڪند
#مدافـــع_حــــرم
#شهیـــد_صالـــح_صالحــــی🌺
《ســــالــــروزشهــــادتــــ》
⚫️↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🏴🏴🏴
⬅️ فرازی از #وصیت_نامه_شهید
✍ از خداوند می خواهم جنازه ای از حقیر باز نگردد و همچون حضرت زهرا (س) بی قبر و نشان باشم و امیدوارم کسی برای جنازه ام که به وطن باز گردد تلاش نکند .
▪️خواهران و برادرانم به تسلیت گویندگان تبریک و تهنیت گویند چرا که من شهیدم و امیدوارم هنگام ظهور و قیام حجت ابن الحسن (ع) بیایم با سپاهی از شهیدان.
▪️از خواهرانم میخواهم با حجابشان، اخلاق و رفتارشان الگوی فاطمی باشند برای دیگران.
#مدافـــع_حــــرم
#شهید_عبـــاس_کردانــــی🌺
《ســــالــــروزشهــــادتــــ》
⚫️↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴
🎞کرامت مادر پهلو شکسته به خانواده سنی مالکی مذهب..
👈 حتما ببینین، اشکتون در میاد😭😭
#استاد_دارستانی
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#پیشنهاد_ویژه_دانلود💯
#مادر_پهلو_شکسته
#شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
⚫️↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖