شـھیـــــــدانــــــہ
🔷🔹🔹 #گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضـــــائی #قسمت_دوم ◽️اوایل دههی هفتاد وقتی تازه به محل آ
🔷🔹🔹
#گذری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضـــــائی
#قسمت_سوم
◽️معمولا توی اتاق پذیرایی درس میخواندیم.....
پذیراییمان اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم و مواقعی که میخواستیم درس بخوانیم اجازهی ورود به آن را داشتیم.
◽️یک شب بعد از نصف شب برای درس خواندن به اتاق پذیرایی رفتم و دیدم محمودرضا قبل از من آنجاست، اما درس نمیخواند!
◽️به نماز ایستاده بود. آن موقع دوازده، سیزده سال بیشتر نداشت؛ جاخوردم، آمدم بیرون و به اتاق خودم رفتم.
◽️فردا شب باز محمودرضا توی پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم؛ چند شب پشت سر هم همین طور بود.....
یک شب حدود دو ساعت طول کشید!!
◽️صبح به او گفتم نماز شب خواندن برای تو ضرورتی ندارد، هم کسر خواب پیدا می کنی و صبح توی مدرسه چرت میزنی و همین که تو هنوز به تکلیف نرسیدهای و نماز واجب نداری چه برسد به نماز شب، آن هم این جوری.....
◽️صحبت که کردیم، فهمیدم طلبهای در مورد فضیلت نماز شب برای محمودرضا صحبت کرده و محمودرضا چنان از حرفهای آن طلبه تحت تأثیر گرفته بود که تا یک هفته مرتب نماز شب را ادامه میداد.....
◽️بخاطر مدرسهاش، نهایتا مانع نماز شب او شدم و قانعش کردم که لازم نیست نماز شب بخواند؛ ولی محمودرضا آن نمازها را واقعا با حال میخواند.
◽️هنوز چهره و حالت ایستادنش سر نماز یادم هست.....
👈 ادامه دارد ...
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🔷🔹🔹 #گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضـــــائی #قسمت_سوم ◽️معمولا توی اتاق پذیرایی درس میخواند
🔷🔹🔹
#گذری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضـــــائی
#قسمت_چهارم
◽️در سال ۷۸ با اخذ دیپلم متوسطه در رشتهی علوم تجربی، عازم خدمت سربازی شد.
◽️دورهی آموزشی را در اردکان یزد گذراند و ادامهی خدمت را در پادگان الزهراء نیروی هوایی سپاه پاسداران در تبریز به انجام رساند.
◽️آشنایی نزدیک با نهاد دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این دوره، نقطهی عطف زندگی شهید بیضائی محسوب میشود.
◽️بعد از اتمام خدمت سربازی، علیرغم تشویق اطرافیان به ادامهی تحصیل در دانشگاه، با اختیار خود و با یقین کامل، عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب نمود.
◽️در بهمن ماه سال ۸۲ وارد دورهی افسری دانشکدهی امام علی سپاه شد. ورود او به دانشکدهی افسری ملازم با هجرت او از تبریز به تهران بود که با این هجرت ادامهی زندگی را در جهاد فیسبیلالله رقم زد.
◽️او نام مستعار #حسین_نصرتی را در سپاه برای خود انتخاب نموده که به گفتهی خودش برگرفته از ندای هل من ناصر ینصرنی مولای خود حسین بن علی و کنایه از لبیک به این ندا بود.
👈 ادامه دارد ...
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🔷🔹🔹 #گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضـــــائی #قسمت_چهارم ◽️در سال ۷۸ با اخذ دیپلم متوسطه در ر
🔷🔹🔹
#گذری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضـــــائی
#قسمت_پنجم
◽️در شهریور سال ۸۵ از دانشکدهی افسری فارغ التحصیل گردید و قدم در راهی گذاشت که تا آخرین حیات ظاهری او، هیچ تزلزلی در پیمودن آن در وی مشاهده نشد.
◽️پُرکاری و ساعتهای انگشت شمار خواب در طول شبانه روز از ویژگیهای بارز او بود. به طوری که کار در روزهای جمعه را هم در یکی از جلسات اداری در محل کار خود به تصویب رسانده بود!!
◽️یک بار در حضور حاج قاسم برای بچهها حرف میزد، گفته بود بچهها من این طور فهمیدهام که خداوند شهادت را به کسانی میدهد که پُرکار هستند و شهدای ما غالبا این طور بودهاند.
◽️حاج قاسم هم این حرف مرا تأیید کرده بود و گفته بود بله همین طور است.
👈 ادامه دارد ...
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🔷🔹🔹 #گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضـــــائی #قسمت_پنجم ◽️در شهریور سال ۸۵ از دانشکدهی افسری
🔷🔹🔹
#گذری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضـــــائی
#قسمت_ششم
◽️محمودرضا بیضائی آدم بسیار آرمانگرایی بود و از اول تا آخر در راه رسیدن به اهدافش کوتاه نیامد.
◽️قبل از این که از تبریز برود و به نیروی قدس سپاه در تهران ملحق شود و خدمتش را شروع کند تلاش میکردیم و خانواده تلاش میکردند محمودرضا در تبریز ازدواج کند.
◽️تا پنج مورد انتخاب شد و تا مرحلهی خواستگاری پیش رفت ولی در جلسهی خواستگاری وقتی صحبت از محل کار شد تبریز یا تهران؛ وقتی حرف از انتقال محل خدمت از تهران به تبریز میشد محمودرضا همان جا قضیه را منتفی میکرد و بلند میشد... مورد آخر را نیز من منتفی کردم و با محمودرضا بحث کردم که بالاخره تبریز میآیی یا نه؟
◽️گفت: من تبریز بیا نیستم من تهران را از دست بدهم یعنی نهضت جهانی اسلام را از دست دادم؛ تبریز بیایم باید بروم پشت میز و قسمت پشتیبانی فعالیت کنم؛ من میمیرم پشت میز بروم.
◽️تا نزدیک شهادتش هم این تفکر در او وجود داشت....
👈 ادامه دارد ...
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🔷🔹🔹 #گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضـــــائی #قسمت_ششم ◽️محمودرضا بیضائی آدم بسیار آرمانگرایی
🔷🔹🔹
#گذری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضـــــائی
#قسمت_هفتم
◽️به دلیل علاقهی فراوان به کار خود حاضر به رجعت به تبریز نبود.
◽️در ۲۵ اسفند سال ۸۷ مقارن با سالروز میلاد پیامبر اعظم(ص) و امام جعفر صادق (ع) با همسری فاضله از خانوادهای ولایتمدار در تهران ازدواج کرد و ساکن تهران شد.
◽️ثمرهی این ازدواج دختری به نام کوثر است که در ۲۵ اسفند ۹۱ متولد شد.
◽️دخترش را خیلی دوست داشت، طوری که هر روز به دوستانش که دختر داشتند زنگ میزد و میگفت دخترم این قدر بزرگ شده _با دست نشان میداد_ وقتی به پدرش زنگ میزد همهاش از کوثر میگفت......
◽️یک بار گفته بود: بعضی وقتها در تیررس تکفیریها گیر میافتیم و گاهی مجبور شدهام که این مسیر را بدوم. مثلا از پشت یک دیوار تا دیوار دیگر مسافتی را بدوم.... میگفت: در آن مسافت چند متری کوثر میآید جلوی چشمانم.....
◽️برادر شهید میگوید: اینها را میگفت تا به من بفهماند که این جوری و با این وابستگیها مثل وابستگی به فرزند نمیشود شهید شد.
◽️بار آخر موقع رفتن به یکی از دوستانش گفته بود: این بار دیگر از کوثر بُریدم.
👈 ادامه دارد ...
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🔷🔹🔹 #گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضـــــائی #قسمت_هفتم ◽️به دلیل علاقهی فراوان به کار خود ح
🔷🔹🔹
#گذری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضـــــائی
#قسمت_هشتم
◽️علاقه و عشق وصف ناشدنی محمودرضا به آرمان جهانی امام خمینی(ره)، یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام، روحیه خاصی را در وی به وجود آورده بود که تا آغاز جنگ در سوریه، در جهت تحقق آن تلاش و مجاهدت شبانه روزی داشت.
◽️همواره مطالعه دینی و سیاسی داشت و به اخبار و وقایع داخلی و خارجی بخصوص تحولات جهان اسلام اشراف داشت و این وقایع را تحلیل میکرد.
◽️تعصب آگاهانه و وافری به انقلاب اسلامی، رهبری و نظام داشت. در ایام فتنه ۸۸ شب و روز آرام و قرار نداشت. تمام اخبار و وقایع فتنه را رصد میکرد و در معرکه دفاع سخت از انقلاب اسلامی در ایام فتنه، چندین بار جان خود را به خطر انداخت.
◽️صاحب موضع بود و در بحثها بخوبی استدلال میکرد. میگفت این انقلاب تنها نقطه امید مستضعفین عالم است و هرگونه تهدیدی که متوجه موجودیت انقلاب اسلامی باشد، میتواند جبهه مستضعفین و علاقمندان انقلاب اسلامی در جهان را سست کند و نگرانی عمیقی از این بابت داشت.
👈 ادامه دارد ...
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🔷🔹🔹 #گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضـــــائی #قسمت_هشتم ◽️علاقه و عشق وصف ناشدنی محمودرضا به
🔷🔹🔹
#گذری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضـــــائی
#قسمت_نهم
🔸محمودرضا با اینکه از نظر سنی از من کوچکتر بود ولی حریمی داشت که من زیاد نمیتوانستم از این حریم عبور کنم و به او نزدیک شوم. با اینکه بسیار اهل شوخی بود با دوستان، همرزمان و همکارانش در محیط کار بسیار شوخی میکرد ولی هیچوقت با من شوخی نکرد و یکی از چیزهایی که در مورد او برایم عجیب بود، همین مورد بود.
🔸هیچوقت برای من لطیفه تعریف نکرد، شوخی نکرد، ادب خاصی داشت... البته این ادب فقط نسبت به من نبود. نسبت به همه بزرگترها، خصوصا پدر و مادرمان همینطور بود.
🔸پدرم گاهی گلایه داشت که چرا او به کرات در حالتی که نزدیک به رکوع بود، خم میشد و دستشان را میبوسید. پدرم بارها به او گفته بود این کار را نکند.
🔸مؤدب و با تقوا بود و حریم خاصی داشت که من به عنوان برادرش تا حدی میتوانستم به او نزدیک شوم و بیشتر از آن از او حیا میکردم.
🔸از نظر معنوی سلوک دائمی داشت که البته کاملاً مکتوم بود و آن را کتمان میکرد اما این سلوک در حرکات، سکنات و گفتارش ظهور کرده بود، حریمی که دورش ایجاد شده بود به خاطر همین سلوک معنوی بود که داشت.
🔸چیزی که موجب ظهور شخصیت معنوی او بشود، در گفتار و رفتارش به هیچ وجه نمود نمیکرد. تا حدی که وقتی از مسائل معنوی صحبتی میشد، به شوخی میگرفت و یا سکوت میکرد.
👈 ادامه دارد ...
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🔷🔹🔹 #گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضـــــائی #قسمت_نهم 🔸محمودرضا با اینکه از نظر سنی از من کو
🔷🔹🔹
#گذری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضـــــائی
#قسمت_دهم
🔸در فروردين سال ٩٠ بود كه محمودرضا با همسرش از تهران آمدند تبريز . محمودرضا آمد پيش من. تنها هم آمد. آن شب به من گفت: من نيامدهام عيد ديدنى؛ آمدهام تبريز چيزى به تو بگويم!
🔸گفتم: اين همه راه آمدهاى که چی بگی؟ زنگ ميزدى خب! گفت: پشت تلفن نمىشد. تعجب كردم. گفتم: بگو... گفت: من چند وقت ديگه مىخواهم بروم سوريه....
🔸از مدتها قبل مىدانستم كه محمودرضا يك روز حرف از مأموريت برون مرزى خواهد زد. وقتى گفت مىخواهد برود سوريه، مثل اين بود كه از قبل منتظر شنيدنش بودم و حالا وقت شنيدنش شده بود....
🔸محمودرضا بعد از اتمام دورهاش، پاسدار واحد برون مرزى سپاه بود و مىدانستم يك روز يا سر از لبنان درخواهد آورد يا عراق و اصلا براى همين از اول #نيروى_قدس سپاه را انتخاب كرده بود. ولى سوريه تا آن روز به ذهنم خطور نكرده بود.
🔸به محمودرضا گفتم: كى ميروى؟ گفت: هنوز معلوم نيست ولى فكر كردم لازم است يك نفر توى خانه بداند، گفتم به تو بگويم كه در جريان باشى. گفتم: تو برو، خيالت بابت اين طرف راحت باشد. خم شد و پيشانىام را بوسيد و بلند شد. رفت ولى مثل اين بود كه بال در آورده باشد....
🔸محمودرضا #جزو_اولين_گروه از بچههاى سپاه بود كه با شروع درگیریها در سوريه بعنوان مستشار در آنجا حضور پيدا كردند.....
👈 #ادامـــــہدارد ...
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🔷🔹🔹 #گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضـــــائی #قسمت_دهم 🔸در فروردين سال ٩٠ بود كه محمودرضا با
🔷🔹🔹
#گذری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضـــــائی
#قسمت_یازدهم
🔸به زبان عربی مسلط بود و به دو لهجه عراقی و سوری آشنایی داشت....
🔸یک بار با جمع بسیجیهای اسلامشهری در کلاسش حاضر شده بودم. اسلحه m16 را تدریس میکرد. بعد از کلاس از من پرسید تدریسم چطور بود؟! گفتم خیلی تپق زدی؛ روان نبود. گفت من تا حالا به فارسی تدریس نکرده بودم، خیلی سخت بود!
🔸با بسیجیهای نهضت جهانی اسلام مدتی طولانی کار کرده بود و نه تنها اصطلاحات نظامی را به عربی میدانست بلکه عربی محاورهای را به خوبی صحبت میکرد و میفهمید....
🔸تعریف کرد که یکبار با تقلید لهجه آنها از ایست بازرسیشان در یکی از مناطق در سوریه براحتی گذشته است!
🔸مدتی را که در سوریه بود تسلطش به زبان عربی خیلی به کار او آمده بود. یکی از همرزمهایش برایم تعریف میکرد که محمودرضا بخاطر ارتباط گیری خوبش با مردم سوریه، اهل سنت را هم در یکی از مناطقی که کار میکرد به خدمت گرفته بود و در شناسایی استفاده میکرد.
👈 ادامه دارد ...
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#بر_بال_اندیشهها
◽️ #شهید_محمودرضا_بیضائـــــی در حال درس دادن برای درک #ظهــــور و فرج است.
◽️او در زمانی که شبکههای مجــــازی، سرگرمیها و خانـــوادهاش را داشت و میتوانست به فکر دنیای خودش باشد به ما درسهایی میدهد که برای آینده لازم داریم.
#استاد_علیرضا_پناهیان
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#سلام_بر_شهدا
خوب که به چشمانش نگاه کنی
مےبینی خیلی حرفها دارد
حرفهایی از جنس خدا
از جنس مردانگـے
از جنس #شھادت...
خوبتر که نگاه کنی...
شرمنده مےشوی
از اینکه همیشه نگاهش به تو بوده
و تو از آن غافل بودهای...
#شهید_محمودرضا_بیضائی
#ســــــلامــ
#صبحتون_بخیـــــر
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
✨ 🌹 ✨
🔸 می گفت:
من یک چیزی فهمیدهام!
خُـدا #شهادت را همیشه به آدمهایـی داده که در کار،
#سختڪوش بودهاند... 💪🇮🇷
#شهید_محمودرضا_بیضائی
#راه_را_گم_نکنیم
@shahidane1