🔷🔹🔹
#تلنگـــــر
از شهـــــ🌷ـــــدا آموختیم ⇩⇩⇩
▪️از #محمد_جهانآرا
▫️شجاعت را
▪️از #عبدالرضا_موسوی
▫️ایستادگی را
▪️از #بهروز_مرادی
▫️تواضع را
▪️از #محمدرضا_عسکریفر
▫️مجاهدت را
▪️از #مصطفی_چمران
▫️فرماندهی را
▪️از #حسن_باقری
▫️خود گذشتگی را
▪️از #حسین_علمالهدی
▫️انقلابی بودن را
▪️از #ابراهیم_هادی
▫️پهلوانی را
▪️از #حاج_محمدابراهیم_همت
▫️اخلاص را
▪️از #اسماعیل_دقایقی
▫️جوانمردی را
▪️از #علی_هاشمی
▫️رشادت را
▪️از #احمدیروشن
▫️همت و پشتکار را
▪️از #سیدسیاح_طاهری
▫️خلوص نیت را
▪️از #باکریها_علی_حمید_و_مهدی
▫️گمنامی را
▪️از #علی_خلیلی
▫️امر به معروف را
▪️از #مجید_بقایی
▫️فداکاری را
▪️از #حاجی_عبدالحسین_برونسی
▫️توسل را
▪️از #مهدی_زینالدین
▫️سادگی را
▪️از #سعید_طوقانی
▫️خوشرویی را
▪️از #حسين_همدانى
▫️ایمان را
▪️از #عباس_بابایی
▫️دوری از گناه را
▪️از #علی_صیادشیرازی
▫️نماز اول وقت را
▪️از #شهید_مرتضی_کریمی
▫️صبر را
🔴 با این همه نمیدانیم چرا، موقع عمل که میرسد، واماندهایم!
#شهدا_همیشه_نگاهی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_از_سوریه_تا_منا ══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾ #قسمت_پنجم 🔹روزی که صالح میخواست باز
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_از_سوریه_تا_منا
══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾
#قسمت_ششم
🔹فردای آن روز سلما با توپ پر به دیدنم آمد و من در برابر تمام حرفها و غر زدنهایش لبخند😊 میزدم و سکوت میکردم. خودم هم نمیدانستم دلیل ترک آنجا چه بود. فقط این را میدانستم که به حرف دلـ❤️ـم گوش داده بودم.
🔸بعد از کلی حرف زدن از لای چادر رنگیاش پیشانی بندی را با عنوان "لبیک یا زینب" بیرون آورد و به سمتم گرفت.
🔹ــ صالح داد که بدمش به تو. گفت پیشونی بند خودشه اونجا متبرکش کرده به ضریح خانوم.🍃✨
🔸بدون حرفی آن را از سلما گرفتم و روی نوشته را بوسیدم😘. چند روز بعد هم صالح را در مسیر رفتن به هیئت دیدم و سرسری احوالپرسی کوتاهی با او داشتم.
🔹چقدر لاغر شده بود. حسی عجیب تمام قلبـ❤️ـم را فراگرفته بود. حسی که نمیدانستم از کجا سر درآورد و چگونه میتوانستم آنرا درمان کنم❓
🔸یک روز سلما به منزل ما آمد و دستم را گرفت و به داخل اتاقم کشاند.
ــ بیا اینجا میخوام باهات حرف بزنم.
ــ چی شده دیوونه❓ چی میخوای بگی❓
ــ با خواهر شوهرت درست حرف بزن ها... دیوونه خودتی.😳😳
🔹برق از چشمانم پرید و تا ته ماجرا را فهمیدم فقط میخواستم سلما درست و حسابی برایم تعریف کند. دلـــ❤️ــم را آماده کردم که در آسمان دل صالح، پر بزنم و عاشقی کنم.😍😍
🔸ــ زنِ داداشم میشی؟ البته بیخود میکنی نشی. یعنی منظور این بود که باید زنِ داداشم بشی.
🔹از حرف سلما ریسه رفتم و گفتم:
ــ درست حرف بزن ببینم چی میگی❓
ــ واضح نبود؟ صالح منو فرستاده ببینم اگه علیاحضرت اجازه میدن فردا شب بیایم خاستگاری.😍💐
🔸گونههایم سرخ شد☺️ و قلبم به تپش افتاد. "یعنی این حس دو طرفه بوده؟ ما از چی هم خوشمون اومده آخه؟؟؟"
🔹گلویم را با چند سرفهی ریز صاف کردم و گفتم: اجازهی خواستگاری رو باید از زهرا بانو و بابا بگیرید اما در مورد خودم باید بگم که لازمه با اجازه والدینم با آقا داداشت حرف بزنم.
🔸ــ وای وای... چه خانوم جدی شده واسه من⁉️ اون که جریان متداول هر خواستگاریه اما مهدیه...
🔹یه سوال... تو چرا به داداشم میگی آقا داداشت⁉️
ــ بد میکنم آقا داداشتو بزرگ و گرامی میکنم❓
ــ نه بد نمیکنی فقط...
گونهام را کشید و گفت:
ــ میدونم تو هم بیمیل نیستی. منتظرتم زنداداش.😳😍
🔸بلند شد و به منزل خودشان رفت. بابا که از سر کار برگشت گفت که آقای صبوری (پدرصالح و سلما) با او تماس گرفته و قرار خواستگاری فردا را گذاشته.💞
🔹بابا خوشحال بود اما زهرا بانو کمی پکر شد. وقتی هم که بابا پاپیچش شد فقط با یک جملهی کوتاه توضیح داد
ــ مشکلم شغلشه. خطرآفرینه⚡️⚡️
🔸بابا لبخندی زد و گفت:
ــ توکل بخدا. مهم پاکی و خانواده داری پسره وگرنه خطر در کمین هر کسی هست. از کجا معلوم من الان یهو سکته نکنم⁉️
🔹زهرا بانو اخمی کرد و سینی استکانهای چای را برداشت و گفت:
ــ زبونتو گاز بگیر آقا... خدا نکنه...
🔸بابا ریسه رفت، انگار عاشق این حرکت و حرف زهرا بانو بود، چون به بهانههای مختلف هرچند وقت یکبار این بحث را به میان میکشید و با همین واکنش زهرا بانو مواجه میشد و دلش قنج میرفت.😍
#فدایی_خانم_زینـــــب
✍ ادامه دارد ...
══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
➣ @MODAFEH14
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹
#هـــــادے_دلهـــــا
▫️هادی مرد مبارزه بود، او در میدان رزم، دست از اعتقاداتش بر نمیداشت؛ همیشه تصویر #رهبر را بر روی سینه داشت.
▫️برای رزمندگان حشدالشعبی عراق صحبت میکرد و آنها را از لحاظ اعتقادی آماده میکرد.
░ مدافـــــع حـــــرم ░
#شهیـد_محمدهادی_ذوالفقاری🌹
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
Fadaeian_Ramazan_Sh04_98_6.mp3
12.12M
🌺 نوحه شور جدید 1398
🎤🎤 سید رضا نریمانی
🌺 بیا مهدی امام المتقین العجل یا مهدی
شهادت #امام_علی #صلوات الله علیه
و #شب_قدر
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze22.mp3
8.12M
🍃✨🍃✨🍃
💿 #تحدیر_قرآن_کریم ⇧⇧
《تندخوانی》
◀️ #جزء_بیستودوم
🎙 استاد #معتز_آقایی
✨التماس دعا✨
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#سهشنبـــــہ
☀️ ۷ خــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۲۲ رمضـان ۱۴۴۰
🌲28 مــــــــہ 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یااَرْحَـــــمَالرّاحِمیـــــٖنْ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام سجـاد (ع)
▫️امام باقــــر (ع)
▫️امام صادق (ع)
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🍃🌸
#فــــرازےازوصیتــــنامــــہ↯💌↯
🔷《هیچ چیزگلوی تشنهٔ مرا؛ سیراب نمی سازد جز شهادت..شهادت..! خدایاتوراشکروسپاس می گویم به خاطرفضل و محبتت که به من حقیر لطف نموده ومستعد شرکت درجنگ علیه کفارتکفیری قراردادی..وبه من لیاقت دادی تابه کاروان شهیدان ملحق شوم؛ ودر«آخرین» روزهای حیاتم،به من فضل و ترحم کردی که سربازی دررکاب امام ومولایم، حسین بن علی علیه السلام وبرادرعلمدارش ابالفضل باشم. . . دوستان وخانوادهٔ محترم ازهمهٔ شماالتماس دعا دارم وازشمامی خواهم برای ظهورآقاامام عصر(عج)دعا کنید و«امام خامنه ای»که از جانم،ایشان رابیشتر دوست دارم،تنها نگذارید و برای سلامتی ایشان دعا کنید. «ولایت فقیه ثمرهٔ خون شهداست، قدرآن را بدانید»...》🔹
🔻مــــدافــــعحــــــرم
#سیــــدجاســــمـ_نــــورے💔🍃
《ســــالــــروزشھــادتــــ♡》
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹
#دلنــوشتــــــہ
دل به دریا نزنید این همه، یادم بدهید
به فراگیری قانـــــونِ شنــــــا محتاجم
عابرانی که گذشتید ز غـــــم! مرحمتی
به منِ عاجز مسکین که به پا محتاجم
گفته بودید دعاتان کنم ای مردم شهـــــر!
آه! شرمنده که من، خود به دعا محتاجم
#امان_از_جاماندگی
#التماس_شهـــــادت
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯