eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|🍃🌸 °•{سرتیــــپ، آزاده #شهید_حسیــــن_لشگــــری🕊🌹}•° #برگـــــےازخاطراتـــــ #فـــــراق ◽️سرتيپ لشگری غرق در افكار و انديشه‌های خود بود كه نگهبان وارد شد و او را به اتاق افسر نگهبان برد. در آنجا سرگردی پشت ميز نشسته بود و يك سروان هم روی مبل لم داده بود. با ورود لشگری آنها بلند شدند و خوش آمد گفتند! ◽️سروان كه از كميته قربانيان جنگ آمده بود می‌گفت: ممكن است تا يكی دو هفته ديگر به ايران و نزد خانواده‌ات بازگردی. ◽️بارقه‌ای از اميد در دل لشگری جرقه زد و گفت: خدا بزرگ است هر چه او بخواهد همان می‌شود. و خدا می‌خواست او همچنان در كوره اسارت آبديده‌تر شود. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_هفتم تعریف گذشته... رامین پشتش چ
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ _اسماء؟؟ بله گلها💐 رو جا گذاشتے برا تو آوردمشوݧ اے واے آره خیلے ممنوݧ لطف کردید چہ لطفے ایـݧ گلها رو براے تو آورده بودم لطفا به حرفاے امروزم فکر کـݧ کدوم حرفا؟؟😳 _گل رز🌹 و عشق، علاقہ و ایـݧ داستانا دیگہ چیزے نگفتم گل و برداشتم و خدافظے کردم میخواستم گلها💐 رو بندازم سطل آشغال ولے سر خیابوݧ وایساده بود تا برسم خونہ از طرفے خونہ هم نمیتونستم ببرمشوݧ رفتم داخل خونہ شانس آوردم هیچ کسے خونہ نبود ماماݧ برام یاداشت📝 گذاشتہ بود _ما رفتیم خونہ مامان بزرگ گلدوݧ و پر آب کردم و همراه گلها بردم اتاق گلدوݧ و گذاشتم رو میز، داشتم شاخہ‌ها رو از هم جدا میکردم بزارم داخل گلدوݧ که یہ کارت پستال کوچیک آویزونش بود روش با خط خوشے نوشتہ بود📝   _"دل دادم و دل بستم و، دلدار نفهمید رسوای جهان گشتم و، آن یار نفهمید" تقدیم بہ خانم هنرمند دوستدارت رامیـݧ ناخدا گاه لبخندے😊 رو لبام نشست با سلیقہ‌ے خاصے گلها رو چیدم تو گلدوݧ و هر از چند گاهے بوشوݧ میکردم؛ احساس خاصے داشتم که نمیدونستم چیہ🤔 _و همش ب اتفاقات امروز فکر میکردم از اوݧ به بعد آخر هفتہ‌ها کہ میرفتیم  بیروݧ اکثرا رامیـݧ هم بود طبق معمول مـݧ و می‌رسوند خونہ _یواش یواش رابطم با رامیـݧ صمیمے‌تر شد تا حدے کہ وقتے شمارشو📲 داد قبول کردم وازم خواست کہ اگہ کارے چیزے داشتم حتما بهش زنگ📞 بزنم. _اونجا بود کہ رابطہ مـݧ و رامیـݧ جدے شد و کم کم بهش علاقہ پیدا کردم و رفت و آمداموݧ بیشتر شد من شده بودم سوژه‌ے عکاسے‌هاے رامیـݧ در مقابل ازم میخواست که چهرشو در حالت‌هاے مختلف بکشم اوایلش رابطموݧ در حد یک دوستے ساده بود اما بعد از چند ماه رامیـݧ از ازدواج💞 و آینده حرف میزد اولش مخالفت کردم ولے وقتے اصرارهاش و دیدم باعث شد بہ ایـݧ موضوع فکر کنم🤔 _اوݧ زماݧ چادرے نبودم اما بہ یہ سرے چیزا معتقد بودم مثلا نمازم و می‌خوندم و تو روابط بیـݧ محرم و نامحرم خیلے دقت میکردم🍃 _رامیـݧ هم ب تمام اعتقاداتم احترام میگذاشت تو ایـݧ مدت خیلے کمتر درس میخوندم📚 دیگہ عادت کرده بودم با رامیـݧ همش برم بیروݧ _حتے چند بارم تصمیم گرفتم کہ رشتم و عوض کنم و از ریاضے برم عکاسے اما هر دفعہ یہ مشکلے پیش میومد رامیـݧ خیلے هوام و داشت و همیشہ ازم میخواست که درسام و خوب بخونم همیشہ برام گل🌹 می‌خرید وقتے ناراحت بودم یہ کارایے میکرد کہ فراموش کنم چہ اتفاقے افتاده _دوتاموݧ هم پر شر و شور بودیم💑 کلے مسخره بازے در میوردیم و کاراے بچہ‌گانہ می‌کردیم گاهے اوقات دوستام به رابطموݧ حسادت میکردݧ بعضے وقتا بہ ایـݧ همہ خوب بودݧ رامیـݧ شک میکردم _اوݧ نسبت به مـݧ تعهدے نداشت مـݧ هم چیزے رو در اختیارش نذاشتہ بودم کہ بخواد بخاطر اوݧ خوب باشہ اوݧ زماݧ فکر میکردم بهم علاقہ داره❤️ یہ سال گذشت خوب هم گذشت اما.. _اونقدر گذشت و گذشت که رسید به مهر، مـݧ سال آخر بودم و داشتم خودم و واسہ کنکور آماده میکردم _اواخر مهر بود که رامیـݧ یہ بار دیگہ قضیہ ازدواج💞 و مطرح کرد اما ایندفہ دیگہ جدے بود و ازم خواست کہ هر چہ زودتر با خانوادم صحبت کنم👨‍👩‍👧 _تو موقعیتے نبودن کہ بخوام ایـݧ پیشنهاد و تو خوانوادم مطرح کنم اما مـݧ رامیـݧ و دوست داشتم😍 ازش فرصت خواستم کہ تو یہ فرصت مناسب به خوانوادم بگم اونم قبول کرد چند ماه به همیـݧ منوال گذشت رامیـݧ دوباره ازم خواست کہ به خوانوادم بگم و مـݧ هر دفعہ یہ بهونہ میوردم برام سخت بود😐 _میترسیدم به خوانوادم بگم و اونا قبول نکنن تو ایـݧ مدت خیلے وابستہ‌ے رامیـݧ شده بودم و همیشہ ترس از دست دادنش و داشتم....😳😔 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸 °•{ســــردار والامقام #شهید_نعمت‌الله_سعیــــدی🕊🌹}•° #فــــرازےازوصیتنـــــامہ 🔹ای حسین عزیز درست است که در صحرای کربلا با تو نبودیم تا به یاریت بشتابیم و از آن ظالمانی که تو و یارانت را مظلومانه به شهادت رساندند، انتقام بگیریم اما امروز فرزند برومندت پرچم به زمین افتاده اسلام را برداشته و ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر داده است و چون کوفیان نخواهیم بود که او را تنها بگذاریم. 🔹حسین جان! اگر کوفیان تو را دعوت کردند ولی به عهد خود وفا نکردند و تو را تنها گذاشتند، ما فرزند عزیزت، #امام_خمینی را که در فرودگاه ندا دادیم «قلب ما باند فرودگاه تو است خمینی» و گفتیم «ما همه سرباز توییم خمینی» تنها نخواهیم گذاشت و تا آخرین قطره خون خود سر بیعت خود باقی خواهیم ماند. #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
4_5942766636237849971.mp3
10.83M
🎧🎧🎧 ⏯ #شور_احساسی 🍃میشه قطره قطره دریا رو کشید 🍃تا حــــرم تمـوم دلهـــــا رو کشید 🎤 #میرداماد 👌فوق زیبا #پیـشنهاد_ویــژه_دانـــلود💯 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #پوستر | #شهدایی #سرافرازان ✍ #کلام_شهید ⇩↯⇩ ◽️تلاش ڪنیـد تا مشمول صلـوات و رحمـت خـــــدا
°•|🍃🌸 | 💔 ⇩↯⇩ ◽️دلم نمی‌خواهد از سختی‌ها با همسرم حرفی بزنم. دلم می‌خواهد وقتی خانه می‌روم جز شادی و خنده چیزی با خودم نبرم؛ نه کسل باشم، نه بی‌حوصله و خواب آلود تا دل همسرم هم شاد شود. اما چه کنم؟ نسبت به همه چیز حساسیت پیدا کرده‌ام. ◽️معده‌ام درد می‌کند. دکتر می‌گوید فقط ضعف اعصاب است. چطور می‌توانم عصبانی نشوم؟ آن روز وقتی بلوار نزدیک پایگاه هوایی شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشم های همسرم دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. ◽️حواله زمین را که دادند دستم، من فقط به خاطر دل همسرم گرفتم و به خاطر او و مردم که این همه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم. ولی همین که پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. حواله زمین را پاره کردم، ریختم زمین. 🔻یعنی فکر می‌کنند ما پرواز می‌کنیم و می‌جنگیم تا شجاعت‌های ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند؟ ‌°•{امیر خلبان 🕊🌹}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 ◽️ای شهـــــدا....! شنیده‌ام شب جمعه، زانو به زانو می‌نشینید؛ مـــــادر می‌آید و خودش برایتان روضه گودال می‌خواند... 😭 #به_یادتان_هستیم #به_یادمان_باشیـد ️ 🔻ههرگاه شب جمعه شهدا را یاد کردید آنها شما را نزد #سیــدالشهـــــدا(ع) یاد می‌کنند. به یاد #شهید_ابراهیم_هـــــادی🕊🌹 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
‌°•|🍃🌸 #برگـــــےازخاطـــــراتـــــ #شهید_سیدمجتبی_علمـــــدار🕊🌹 🔴 #نامحرم ◽️هنگام صحبت با نامحــــرم سرش را پایين می‌انداخت. حجـــــب وحيـــــا در چهره‌اش موج می‌زد. وقتی برای کمـــک به مغازه پــدرش می‌رفت اگر خانمـــــى وارد مغـــــازه می‌شد کتابـــــی در دست می‌گرفت ســـــرش را بـــــالا نمی‌آورد و می‌گفت "پــــدر شما جواب بده”. #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻مدافـــــع حـــــرم🔻 #شهید_مصطفی_خوش‌محمــــدی🌷 《ســـــالروز شهـــــادت》 #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #یکشنبـــــہ ☀️ ۲۰ مـــــــرداد ۱۳۹۸ 🌙 ۹ ذی‌الحجه ۱۴۴۰ 🌲 11 اوت 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یاذَالْجَـــــلاٰل‌ِوَالاِڪْـــــرٰامْ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امیرالمؤمنین علی (ع) ▫️حضرت فاطمة الزهرا (س) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا شڪ ندارم نگاه به چهره‌هایشان عبادت است... عبادتی از جنس "مقبول به درگاه الهی" ڪاش شفاعتی شامل حالمان شود... #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
4_5938021517714524219.mp3
8.34M
🎧🎧🎧 ◼️ #شهادت_حضرت_مسلم🏴 🌴شرمندگی شد آخر تقدیر و سرنوشتم 🌴کاشکی برات آقاجون نامه نمی‌نوشتم 🎤 #جوادمقدم ⏯ #زمینه 👌فوق زیبا #پیـشنهاد_ویــژه_دانـــلود💯 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{مدافــــع حــــرم #شهید_رضـــــا_دامـــــرودی🕊🌹}•° #نحوه_شهـــــادت ⇣ ⇣ ◽️روز سوم محرم توی عملیات مجروح شد. تیر به ناحیه سر اصابت کرده بود. شرایط درگیری به نحوی بود که راهی برای عقب کشیدن رضا نبود بجز اینکه پیکر پاکش را روی زمین بکشیم و آرام آرام بیایم عقب. ◽️رضا زنده بود و پیکرش رو سنگ و خاک کشیده می‌شد، چاره‌ای نبود اگر اینکار را نمی‌کردیم، می‌افتاد دست تکفیری‌ها. 🔻رضا در عشق به حضرت رقیه(س) سوخت و پیکرش در مسیر شام روی سنگ و خار کشیده شد. "مثل کاروان اسرای اهل بیت…" ◽️رضا زنده ماند و زخم این سنگ و خار را تحمل کرد و بعد روحش پر کشید و آسمانی شد… ◽️فرمانده می‌گفت این مسیری که پیکر رضا کشیده شد روی زمین، همون مسیر ورود اهل بیت به شام هستش… راوی 👈 همرزم شهید °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_هشتم _اسماء؟؟ بله گلها💐 رو جا گذا
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ _۵ دیقہ بعد رامین رسید.. سوار ماشین🚙 شدم بدون اینکہ حرفے بزنہ حرکت کرد. _نگاهش نمیکردم به صندلے تکیہ داده بودم بیرون و نگاه میکردم همش صداے سیلے و حرفاے مامان تو گوشم میپیچید باورم نمیشد.😳 اون من بودم کہ با مامان اونطورے حرف زدم❓ واے کہ چقدر بد شده بودم _باصداے بوق ماشین بہ خودم اومدم رامیـن و نگاه کردم👀 چهرش خیلے آشفتہ بود خستگے رو تو صورتش میدیدم چشماش قرمز بود مثل این کہ دیشب نخوابیده بود😔 دستے بہ موهاش کشید و آهی از تہ دل دلم آتیش🔥 گرفت آشوب بودم طاقت دیدن رامیـن و تو اون وضعیت نداشتم _ناخودآگاه قطره اشکی😢 از چشمام سرازیر شد رامیـن نگام کرد چشماش پر از اشک بود😭 ولے با جدیت گفت: اسماء نبینم دیگہ اشک و تو چشمات اشکم و پاک کردم و گفتم: پس چرا خودت.... حرفم و قطع کرد و گفت بخاطر بیخوابے دیشبہ😑 بیخوابے❓چرا❓_آره نگرانت بودم خوابم نبرد جلوے یہ کافے شاپ نگہ داشت رفتیم داخل و نشستیم سرش و گذاشت رو میز و هیچے نگفت چند دیقہ گذشت سرش و آورد بالا نگاه کرد تو چشام👀 و گفت: اسماء نمیخواے حرف بزنے چرا میخوام خوب منتظرم رامیـن مامان مخالفت کرد دیشب باهم بحثمون شد خیلے باهاش بد حرف زدم اونقدرے که...😔 اونقدرے که چی اسماء❓ اونقدرے که فقط با سیلے ساکتم کرد دیشب انقدر گریہ کردم😭 که خوابم برد و نفهمیدم زنگ زدے پوفے کرد و گفت مُردم از نگرانے اما حال خرابش بخاطر چیز دیگہ بود ترجیح دادم چیزے نگم و ازش نپرسم اون روز تا قبل از تاریکے هوا باهم بودیم همش بهم میگفت که همه چے درست میشہ و غصہ نخورم😐 چند بار دیگہ هم با مامان حرف زدم اما هر بار بدتر از دفعہ‌ے قبل بحثمون میشد و مامان با قاطعیت مخالفت میکرد😵 اون روزها حالم بد بود دائم یا خواب بودم یا بیرون حال و حوصلہ‌ے درس و مدرسہ هم نداشتم میل بہ غذا هم نداشتم خیلے ضعیف و لاغر شده بودم روزهایے که میگذشت تکرارے بود در حدے که میشد پیش بینیش کرد😞 رامیـن هم دست کمے از من نداشت ولے همچنان بر تصمیمش اصرار میکرد و حتے تو شرایطے که داشتم باز ازم میخواست با خانوادم حرف بزنم اوایل دے بود امتحانات ترمم شروع شده بود یہ روز رامیـن بهم زنگ📱 زد و گفت باید هم و ببینیم  ولے نیومد دنبالم بهم گفت بیا همون پارکے که همیشہ میریم تعجب کردم😳 اولین دفعہ بود کہ نیومد دنبالم لحنش هم خیلے جدے بود نگران شدم سریع آماده شدم و رفتم رو نمیکت نشستہ بود خیلے داغون بود...😔 _رفتم کنارش نشستم. سرش و به دستش تکیہ داده بود سلام کردم بدوݧ ایـݧ کہ سرشو برگردونہ یا حتے نگام کنہ خیلے سرد و خشک جوابم و داد حرف نمیزد نمیفهمیدم دلیل رفتاراشو کلافہ شده بودم بلند شدم که برم کیفم و گرفت👜 و گفت بشیـݧ باید حرف بزنیم_با عصبانیت نشستم و گفتم: جدے❓خوب حرف بزݧ ایـݧ رفتارا یعنے چے اصلا معلومہ چتہ❓ قبلنا غیرتت اجازه نمیداد تنها بیام بیروݧ چیشده که الاݧ.. 😖 حرفم و قطع کرد و گفت اسماء بفهم دارے چے میگے وقتے از چیزے خبر ندارے حرف نزݧ اولیـݧ بار بود که اینطورے باهام حرف میزد مـݧ که چیز بدے نگفتہ بودم. ادامہ داد ... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸 🍃 روز بخشیده شدن گناهان و روز نیایش ... و روز بارش چشم‌های خاکیان بر شما آسمانیان مبارک باد التمـــــاس دعا در لحظات قشنگ خلوتتان ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{امير سرلشـــــكر #شهيد_ابراهيم_ذوالفقـــــاری🕊🌹}•° #فــــرازےازوصیتنـــــامہ ◽️ای كسانیكه مأمور دفن من هستيد وقتی كه مرا در قبر می‌گذارند، مشت‌هايم را گره كنيد تا همه بدانند من با مشت گره كرده به سوی دشمن رفتم، دهانم را باز بگذاريد تا از خدا بی‌خبران آگاه شوند من با ندای "الله‌اكبر" بر دشمن تاختم، و چشمانم را باز نگه داريد تا همه بدانند با چشم باز به اين راه رفتم و دشمن را به زبونی كشيدم تا #شهادت نصيبم شد. 🔻يادآور می‌شود كه جنازه شهيد با چشمان باز و حالت لبخند و مشت گره كرده بود، بدون اين كه كسی از متن وصيتنامه اطلاع داشته باشد به خاك سپرده شده است. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #فــــرازےازوصیتنـــــامہ #شهید_ابوالقاسم_سلیمــــانی🕊🌹 ◽️سرور آزادگان حسيـــــن(ع) شهيـــــد فرمود: اگر آخر زندگى اين دنيـــا مــــرگ سياه است چه بهتر آنكه انسان با مـــرگ سرخ #شهـــــادت در راه خداوند از دنيـا برود. ◽️ما هم به نداى حسين زمانمان، امام خمينى بت شكن لبيك گفته و شهادت را انتخاب كرده تا به منافقين، گمراهان، سياه دلان و دشمنان انقلابمان ثابت شود اگر سروهاى بلندى و گلهاى سرخى چون مطهرى‌ها و مفتح‌ها و بهشتى‌ها و رجايى‌ها به هدف خود رسيدند سى و شش ميليون لاله‌ی ديگر در صف شهدا منتظر شهادت هستند. °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 / ●•[ ⇣⇣ به آسمـــ🕊ــان رفتن نیست به خـــــــــود آمـــــــدن است ...]•● 🌷 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #برگی_از_خاطرات #شهید_ابراهیــــم_هـــــادی🕊🌹 #بزرگترین_دشمن ◽️همیشه آیه‌‌ی "وَجَعَلْنٰـــــا" را زمزمـه می‌کرد؛ ‌گفتم: آقا ابراهیم این آیه برای محافظت در مقابل دشمنـــه، اینجا که دشمن نیست ! نگاه معنا داری کرد گفت: 《دشمنی بزرگتر از شیطان هم وجود داره؟!》 ◽️بارها در وسوسه‌های شیـــطان، این جمله حکیمانـــــه آقا ابراهیم را با خود مرور می‌کردم تا به حدیـــــث زیبـــــای امیرالمؤمنیـــــن (ع) برخـورد کردم که فرموده‌اند: 《اَعْدی عَدُوّك نَفْسُكَ الَّتي بَيْنَ جَنْبَيْكَ دشمن‌ترين دشمنانت، نفس شیـطان درونی توست》 #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻سرلشکر خلبان🔻 #شهید_هاشـــــم_آل‌آقـــــا🌷 《ســـــالروز شهـــــادت》 #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #دوشنبـــــہ ☀️ ۲۱ مـــــــرداد ۱۳۹۸ 🌙 ۱۰ ذی‌الحجه ۱۴۴۰ 🌲 12 اوت 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یاقٰاضِـــــے‌َالْحٰاجٰاٺـــــ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امام حســن (ع) ▫️امام حسین (ع) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #عیدانه 🌼 مولای من، یا مهدی! ◽️در انتظارت می‌مانم تا روزی که درِ باغِ خدا را باز کنی و عطر دل‌انگیز حضورت در سراسر عالم بپیچد. ◽️"با جانی آماده قربانی شدن" چشم به راهت می‌مانم تا بیایی و بیقراری‌هایم، با یک تبسّمت آرام گیرد؛ آن وقت، با تو بودن چه خوش است و یک قطره از جام وصالت نوشیدن چه خوش گوار... #عیدِ_قربان #من_آندم_که_فدای_تو_شوم #یامهدی 🌸🍃فرا رسیدن عید سعید قربان و آغاز ایام فرخنده غدیریه را به محضر مقدّس امام زمان عجّل الله فرجه الشریف و همه‌ی شیعیان و دوستداران اهل‌بیت علیهم‌السلام تبریک و تهنیت عرض می‌نمائیم 🍃🌸 #عیــدتون‌مبارڪــــ✨ #روزتــــــان‌بشـــــــــادی💝 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{فرمانده والامقام 🕊🌹}•° 🔴 بشارت شهادت محسن نورانی از زبان ◽️حاج همت، محسن را خواست و به او گفت: «محسن، تو به شهادت می‌رسی» محسن كه كمی جا خورده بود، گفت: « چطور مگه حاجی؟ ◽️حاج همت ادامه داد: «من خواب ديدم كه تو به شهادت ميرسی، شهادتت هم طوری است كه اول می‌كنن و بعد از اينكه آزار و شكنجه‌ات دادن و تو خواسته‌های اونها رو برآورده نكردی، تو رو می‌كنن و به می‌رسی. 🔻سه روز بعد خواب حاج همت تعبير شد. در عمليات والفجر ۳ در مرداد ۶۲ و درآزاد سازی مهران، ماشين تويوتايی كه سرنشينان آن نورانی، برقی، پكوك و چند نفر ديگر از پاسداران لشگر ۲۷ بودند در منطقه قلاجه به كمين منافقين خورد. پس از آن منافقين ناجوانمردانه سرنشينان تويوتا را به رگبار بستند همه سرنشينان جزء يك نفر جلوی چشم يكديگر در حاليكه زخمهای عميق گلوله برداشته بودند با تير خلاص، به رسيدند ... ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ 💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯