°•|🍃🌸
°•{مدافع حرم
#شهید_علـــی_عابدینـــــی🕊🌹}•°
#خصوصیات_اخلاقی_شهید
◽️اخلاق شهید علی عابدینی تاثیر گرفته از عموی شهیدش علی اصغر عابدینی بود. در بسیاری از موارد از خانواده در رابطه با اخلاق عمویش سوال میپرسید و قبل از اینکه به سن بلوغ برسد به نیت عمویش نماز میخواند.
◽️بسیار آدم با روحیهای بود و حتی وقتی که مجروح شده بود روحیه خود را از دست نداد به طوریکه حتی از گذاشتن آتل بر روی دستان خود ممانعت میکرد.
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#کلام_ناب
#امام_خامنهای💚
◽️دشمن میفهمد چه کار میکند آن کسانی که سعی میکنند
•نام ایثارگری
•نام جهاد
•نام شهید
•نام شهادت
•نام صبر و پایداری را
در کشور ما از ذهنها ببرند؛ اینها به دشمن ملت ایران خدمت میکنند.
◽️آن کسانی که یاد شهیدان را گرامی میدارند؛ اینها هستند که به ملت ایران خدمت میکنند.
#حضرت_آقا
#احترام_به_شهدا
#شهید_قلب_تپنده_تاریخ
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_سیزدهم خیلے دوست داشتم تو مراسم ت
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_چهاردهم
_پیرزن اونجا افتاده بود...
_با زهرا دوییدیم سمتش، هر چقدر صداش میکردیم جواب نمیداد، اعصابم خورد شده بود گریہ میکردم😭 و بلند بلند صداش میکردم اما جواب نمیداد، تموم کرده بود.😭😭
_مامور آمبولانس🚑 اومد سمتمون و گفت خانم ایشون تموم کردن، چیکار میکنید⁉️
_نسبتے با شما دارن⁉️
_زهرا جواب داد: نسبتے ندارم، بلند شدم با صداے بلند کہ عصبانیتم قاطیش بود از آدمايے کہ اطرافموݧ بودن علت ایــن اتفاق و میپرسیدم.😲
_یہ عده میگفتـن کہ گرما زده شده یہ عده میگفتـن زیر دست و پا مونده و...😳
_هرکی یہ چیزی میگفت، کلافہ شده بودم، یہ نفر اومد دستش و گذاشت رو شونم و صدام کرد: خانم⁉️
_برگشتم یہ خانم میان سال محجبہ بود کہ چهرهے مهربونے هم داشت، ازم پرسید: ایـن خانم باهاتون نسبتے دارن⁉️
_گفتم:نه چطور⁉️
_گفت: مـن شما رو دیدم کہ کنارشون وایساده بودید و حرف میزد بعد از رفتـن شما ایـن پیرزن از جاش بلند شد، در حالے کہ لبخند بہ لب داشت😊 بہ سمت جمعیت میدویید فریاد میزد و میگفت بالاخره اومدے⁉️محمدجان اومدے⁉️
_بعد قاطے جمعیت شد و زیر دست و پا موند، مـن دوییدم طرفش کہ نزارم بره اما بهش نرسیدم و این اتفاق افتاد😔
_متأسفم واقعاً...
_اشک از چشام جارے شد😭 رفتم سمت پیرزن، هنوز قاب عکس تو بغلش بود قاب عکس و برداشتم پشتش نوشتہ بود "محمد جعفرے"🌹
_یاد حرفاش افتادم پس واقعا پسرش اومد دنبالش و اونو برد پیش خودش.😔
_آمبولانس🚑 پیرزن رو برد، قاب عکس دست مـن موند حال بدے داشتم وقتے برگشتم خونہ هوا تاریک شده بود.
_تو خونہ همش یاد اتفاق امروز میوفتادم و اشک میریختم😭، قاب عکس و همراه خودم آوردم خونہ، شیشش شکستہ بود، داشتم عکس و از داخل قاب در میوردم کہ متوجہ شدم یہ کاغذ پشتشہ.😳
_کاغذ و برداشتم یہ نامہ بود:
🍃🌹به نام خدا🌹🍃
_مادر عزیزتر از جانم سلام
_مرا ببخش کہ بدون اجازهے شما بہ جبهہ آمدم فرمان امام بود و من مجبور بودم از طرفے چطور میتوانستم ببینم دشمن جلوے چشمانم بہ خاک وطنم تجاوز کرده و بہ نوامیس کشورم چشم دارد.
_اگر مـن بہ جبهه نمیرفتم در قیامت چگونہ جواب مادرم حضرت زهرا را میدادم، چگونہ در چشمان مولایم سید و الشهدا نگاه میکردم.😔😭
_مطمعـنم خداوند بہ شما و پدرجان صبر دورے و شهادت🌹 مـن را خواهد داد.
_مادرجان بعد از مـن بہ جوانان کشور بگو کہ محمد براے حفظ عزت کشور جنگید بگو قرمزی خون و خود را داد تا سیاهے چادرهایشان حفظ شود.
_مادر جان براے شهادتم دعا کـن...🍃✨
_میگویند دعاے مادر در حق فرزندش، میگیرد
_حلالم کـن...😔
_پسر خطا کارت "محمد جعفری"
_با خوندن نامہ از گذشتم شرمنده شدم تازه داشتم مفهوم چادرے کہ روسرمہ رو درک میکردم، طرز فکرم کاملا عوض شده بود دیگه اسماء قبلے نبودم بہ قول مامان داشتم بزرگ میشدم👌
_از طرفے هم جدیدا همش برام خواستگار میومد در حالے کہ مـن اصلا بہ فکر ازدواج💞 نبودم و هنوز زمان میخواستم کہ خودمو پیدا کنم و بہ ثبات کامل برسم.
_اون سال کنکور دادم با ایـن کہ همیشہ آرزوم بود مهندسے برق قبول شم ولے عمران قبول شدم چارهاے نبود باید میرفتم...
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
════════ ✾💙✾💙✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸
#فرازی_از_وصیتنامه
#شهید_افراسیاب_سیاوشی🕊🌹
◽️برادران خوب و دلسوزم!
از خدا میخواهم به شما صبر و شکیبایی عطا نماید، و در این مصیبت زیاد برخود سخت نگیرید و فقط به فکر خون شهیدان باشید و حمایت از رهبری و نگهبانی از انقلاب اسلامی را مدنظر قرار دهید.
◽️خواهران دلسوخته و مهربانم! شهیدان کار حسینی کردند و شما با حفظ #حجاب و صبر و شکیبایی کار زینبی کنید و زینب گونه زندگی نمائید و فرزندانتان را آنگونه تربیت کنید که حافظ خون شهیدان باشید.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_سوم ⬇️ 🔻 #بزرگانی_که_همراه_نشدند ◾️ #محمد_حنیفه برادر اباعبدلله الحسین(ع) ◽️ دلیل نپی
°•|🍃🌸
#قسمت_چهارم ⬇️
#تعداد_منازل_راه_و_فواصل_آنها
◾️فاصله نسبی هر منزل ۴ تا ۵ فرسنگ بوده و میزان توقف در هر منزل از چند ساعت تا دو روز ذکر شده است.
◽️مجموع منازل ⇩⇩
۲۵ تا ۲۸ منزل ذکر شده است
◽️نحوه برخورد با مسافران ⇩⇩
معمولا امام با مسافران که عمدتا از کوفه عازم مکه بودند چند گونه برخورد داشتند
1⃣ کسب خبر از راه و وضعیت کوفه
2⃣ طرح فساد و گمراهی و نیرنگها و جنایات بنیامیه
3⃣ دعوت به همراهی و یاری در حرکت و قیام
4⃣ پاسخ به پرسشهای دینی و شرعی آنان
5⃣ ابهام زدایی و توضیح دلایل حرکت و قیام
6⃣ دعوت به دوری و فاصله گرفتن از رزمگاه در صورت همراهی نکردن (امام میفرمود هر کس همراهی نکند و صدای مظلومیت مرا بشنود با ستمگران و قاتلان من در دوزخ خواهد بود)
◽️فاصله مکه تا نینوا ⇩⇩
۴۳۰ کیلومتر بود و میانگین حرکت روزانه امام تقریبا ۱۸ کیلومتر بوده است
◽️تعداد پیوستگان و گسستگان ⇩⇩
هیچ کدام به روشنی و درستی معلوم نیست. هفده تن از پیوستگان در مسیر در کربلا به شهادت رسیدند. اما برخی پیوستگان در منازل دیگر میگسستند و می رفتند. جمعی از پیوستگان در کربلا با اباعبدالله همراه شدند. برخی در یک منزل میپیوستند و در منازل بعد با آگاهی از فرجام کاروان، شبانه، از قافله جدا می شدند. در هیچ منبعی نام چنین کسانی ذکر نشده است.
🔺«در این نقشه منزلگاههای مهم کاروان با علامت مربع مشخص شده است»
#ادامه_دارد ...
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_چهارم ⬇️ #تعداد_منازل_راه_و_فواصل_آنها ◾️فاصله نسبی هر منزل ۴ تا ۵ فرسنگ بوده و میزا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•|🍃🌸
°•{مدافع حرم
#شهید_مهدی_علیدوست🕊🌹}•°
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️میگویند دو چیز است که آدمی تا آنها را دارد قدر نمیداند، یکی امنیت و دیگری سلامتی.
◽️الآن شرایط جوری است که باید برویم تا این دو چیز را برای مردم کشورم به ارمغان آوریم. هدف تکفیر، کشور ماست و الآن جبههی ما کاملاً مشخص است پس کسی به من خرده نگیرد که کجا میروی و برای چه رفتی.
◽️ما نسل جوان ادامهدهنده راه حسین هستیم و خون حسین و اهلبیت(ع) در رگهای ما جریان دارد پس میرویم، میرویم تا دشمن نتواند نگاه چپ به ناموس ما، به کشور ما، و به انقلاب ما، و به اسلام بکند.
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
meysammotiee-@yaa_hossein.mp3
12.33M
🎧🎧🎧
#فایل_صوتی
🌸میلاد #امام_هادی (علیه السلام)
🎵حاجت دلارو خدا با مهر تو داده
🎤🎤 میثم #مطیعی
👌فوق زیبا
#پیـشنهاد_ویــژه_دانـــلود💯
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🎧🎧🎧 #فایل_صوتی 🌸میلاد #امام_هادی (علیه السلام) 🎵حاجت دلارو خدا با مهر تو داده 🎤🎤 میثم #مطیعی 👌فو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻مدافـــــع حـــــرم🔻
#شهید_بوستـــــان_قربانـــــی🌷
《سالروز شهـــــادت》
● غریبترین شهید مدافع حرم فاطمیون که کسی رو نداشت و در بهشت زهرا در قطعه ۵۰ به خاک سپرده شد.
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#شنبـــــہ
☀️ ۲۶ مـــــــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۱۵ ذیالحجه ۱۴۴۰
🌲 17 اوت 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یارَبَّالْعالَمیــــٖـن 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️پیامبـــــر اکرم (ﷺ)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🌼🌸
💠ای آفتاب عالمیان هادیا (ع) سلام
💠ای نور چشم هاشمیان هادیا (ع) سلام
💠ای چارمین علی (ع) خدا یا علی (ع) مدد
💠ای مقتدای فاطمیان هادیا (ع) سلام
🔅ولادت دهمین پیشوای پرهیزکاران
#حضرتامامهادیع بر شما مبارکباد🔅
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سݪام_بر_شھـــــدا
نگاهـت ؛
زیباترین شعر است
غزل میبارد از نگاہ آسمانیت . . .
#ســــــلامــ
#صبحتـــون_بخیـــــر
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے🌷
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{بسیجی دلاور
#شهید_محمدحسین_زمردیان🌹}•°
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️مگر نمیگویید شهـــــادت در راه خدا سعــــادت است پس چه بهتر در راه خدا جهاد کنیم و به این سعادت دست یابیم.
《حسیــــن درسآموز شجاعت
بسیجی از تو آموزد شجاعت》
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_چهاردهم _پیرزن اونجا افتاده بود..
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_پانزدهم
_چاره اے نبود باید میرفتم...😔
_اوایل مهر بود کلاسهاے دانشگاه تازه شروع شده بود
_ما ترم اولےها مثل ایـݧ دانشگاه ندیدهها روز اول رفتیم تنها کلاسے کہ تو دانشگاه برگزار شد، کلاس ترم اولےها بود
دانشگاه خیلے خلوت بود.😳
_تو کلاس کہ نشستہ بودم احساس خوبے داشتم خوشحال بودم کہ قراره خانم مهندس بشم براے خودم😂
_تغییر و تو خودم احساس میکردم هیجاݧ و شلوغے گذشتمم داشت برمیگشت😬
هموݧ روز اول با مریم آشنا شدم
دختر خوبے بود.
_اولیـݧ روز دانشگاه پنجشنبہ بود.
از بعد از اوݧ قضییہ تو بهشت زهرا هر پنجشنبہ میرفتم اونجا و بہ شهدا🌷 سر میزدم شهداے گمنام و بیشتر از همہ دوست داشتم هم بخاطر خوابے کہ دیدم هم بخاطر محمد جعفرے پسر هموݧ پیرزݧ نمیدونم چرا فکر میکردم جزو یکے از شهداے گمنامہ.🌹
_اوݧ روز بعد از دانشگاه هم رفتم بهشت زهرا قطعہے شهداے بی پلاک.🕊🌹
_زیاد بودݧ دلم میخواست یکیشون و انتخاب کنم کہ فقط واسہ خودم باشہ اونروز شلوغ بود
سر قبر بیشتر شهداے گمنام🌷 نشستہ بود چشمام و چرخوندم کہ یہ قبر پیدا کنم کہ کسے کنارش نباشہ
بالاخره پیدا کردم سریع دویدم سمتش نشستم کنارش و فاتحہاے براش فرستادم سرم و گذاشتم رو قبر احساس آرامش میکردم🍃
یہ پسر بچہ صدام کرد: خالہ❓خالہ❓گل💐 نمیخواے
سرم و آوردم بالا یہ پسر بچہے ۵ سالہ در حال فروختـݧ گل یاس بود
عطر گلا فضا رو پر کرده بود برام جالب بود تا حالا ندیده بودم گل یاس بفروشـݧ آخہ گروݧ بود
ازش پرسیدم: عزیزم همش چقدر میشہ❓
گفت: ۱۵تومـݧ
۱۵ تومــݧ بهش دادم و گلها رو ازش گرفتم چند تا شاخہ ببشتر نبود.
بطرے آب و از کیفم درآوردم و رو قبر و شستم بوے خاک و گل یاس باهم قاطے شده بود لذت میبردم از ایـݧ بو
گلها💐 رو گذاشتم رو قبر دلم میخواست با اوݧ شهید حرف بزنم اما نمیتونستم میخواستم باهاش درد و دل کنم اما روم نمیشد از گذشتم چیزے بگم براے همیـݧ بہ یہ فاتحہ اکتفا کردم.😔
یہ شاخہ گل یاس و هم با خودم بردم خونہ و گذاشتم تو گلدوݧ اتاقم هموݧ گلدونے کہ اولیـݧ دستہ گلے کہ رامیـݧ برام آورد بود و گذاشتہ بودم توش بهم ریختم ولے با پیچیدݧ بوے گل یاس تو فضاي اتاقم همه چیز و فراموش کردم و خاطرات خوب مثل چادرے شدنم اومد تو ذهنم.😌🍃
_همہے کلاسهاے دانشگاه تقریبا دیگہ برگزار میشد
چندتا از کلاسها رو کہ بین رشتہها، عمومے بود و با ترمهاے بالاتر داشتیم
سجادے🙎♂ هم تو اوݧ کلاسها بود.
_مـݧ پنجشنبہها اکثرا کلاس داشتم و بعد دانشگاه میرفتم بهشت زهرا پیش شهید منتخبم🌷
سرے دوم کہ رفتم تصمیم گرفتم تو نامہ✉️ همہ چیو براش از گذشتم بنویسم و بهش بگم چی ازش میخوام
_نامه رو بردم خندم گرفتہ بود از کارم اصلا باید کجا میذاشتمش بالاخره تمام سعے خودمو کردم و باهاش حرف زدم وقتے از گذشتم میگفتم حال بدے داشتم و اشک میریختم😭 و موقع رفتـݧ یادم رفت نامہ✉️ رو از اونجا بر دارم.
با صداے سجادے از خاطراتم اومدم بیرون...🗣
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
════════ ✾💙✾💙✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸
#فرازی_از_وصیتنامه
#شهید_محمدحسن_شهسواری🕊🌹
◽️خدایا! این قطره خون ناچیز و جان ناقابل مرا در راه گسترش اسلام، از من بپذیر و اگر ارزشش را داشته باشم، قطره خون ناقابلم را که در راه مکتب ریخته شده است از من بپذیر.
◽️خدایا! به ما جان ده تا در راه تو بدهیم و در راه تو به شهادت برسیم.
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_چهارم ⬇️ #تعداد_منازل_راه_و_فواصل_آنها ◾️فاصله نسبی هر منزل ۴ تا ۵ فرسنگ بوده و میزا
°•|🍃🌸
#قسمت_پنجم ⬇️
🔴 #نخستین_منزل
◾️ #نام_منزل⇦《بستان ابن معمّر (ابن عامر) به بطن نخله نیز مشهور است》
◽️ #وجه_تسمیه⇦این محل متعلق به عمربن عبدالله بن معمر بوده است.
◽️ #زمان_ورود⇦هشتم ذیالحجه سال ۶۰ هجری معادل ۱۸ شهریور ماه ۵۹ شمسی.
◽️ #مدت_توقف⇦امام درنگ کوتاهی در این محل داشته است.
◽️ #ویژگیها_و_امکانات⇦این منطقه میان دو دره بوده است که به نخل یمنی و نخل شاهی مشهور بودهاند.
◽️ #رویدادها⇦در این منزل فرزدق شاعر، همراه با مادرش امام را ملاقات کرد. امام و یارانش شمشیر و نیزه در دست داشتند. ابا عبدالله از فرزدق پرسید: پشت سر (کوفه) چه خبر؟
جواب داد: دلها با توست و شمشیرها با بنیامیه و تقدیر به دست خداست.
فرزدق پرسشهایی دربارهی مناسک حج از امام پرسید و پس از دریافت پاسخ با شتاب دور شد تا خود را به حج برساند. (برخی این ملاقات را در منازل دیگر نوشتهاند که ملاقات در این منزل دقیقتر است)
🔘➼┅══┅┅───┄
🔴 #منزل_دوم
◾️ #نام_منزل⇦《ابطح》
◽️ #وجه_تسمیه⇦به سیلگاه وسیعی که در آن سنگریزه و ریگ است و نیز به دره پهن، مجرای فراخ، هموار و صاف و مسطح میگویند.
◽️ #زمان_ورود⇦به نظر میرسد ورود به این محل همان روز هشتم ذیالحجه (یوم الترویه) باشد. (۱۸ شهریور ۵۹ شمسی)
◽️ #مدت_توقف⇦امام به مقدار ساعتی در این منزل درنگ داشته است.
◽️ #ویژگی_و_امکانات⇦زمین صاف و هموار که برای اتراق مناسب بود. چند درخت و چاه آب در این منطقه بوده است.
◽️ #رویدادها⇦به امام اطلاع دادند که یزیدبن ثبیط بصری به دیدنش آمده است امام برخاست تا زودتر به دیدار یزید و فرزندانش عبدالله و عبیدالله برود، یزید نیز با اشتیاق به دیدار امام رفته بود. وقتی یزید برگشت، امام را در محل خویش نشسته دید و گفت: بفضل الله و برحمة فلیفرحوا. (یونس، آیه ۵۸) یزید شادمان شد و با ۲ فرزندش هم سفر امام شد. امام در حق او دعا کرد. یزید ده فرزند داشت که فقط همین دو فرزند همراه او در کربلا شرکت کردند. ۲. پیوستن شخص دیگر را که همراه یزیدبن ثبیط بوده نیز در این محل ذکر کرده اند. نام او را عامر گفتهاند.
#ادامه_دارد ...
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#حرف_دل
🔴 حجـــــاب مصونیــــت میآورد نه محدودیـــــت!!
◽️خانم….شماره بدم؟!!
خانوووووووم….شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
◽️اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه میشنید!
بیچــاره اصـلا” اهل این حرفها نبود…این قضیه به شدت آزارش میداد تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بیخیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد.
◽️روزی به امامزادهی نزدیک دانشگاه رفت… شاید میخواست گله کُند از وضعیت آن شهر لعنتی….!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد، خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند… دردش گفتنی نبود….!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح
نشست. زیر لب چیزی میگفت انگار!!! خدایا کمکم کن…
◽️چند ساعت بعد، دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم میخوان زیارت کنن!!!
◽️دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند… به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شهر شد… امــــا…
◽️اما انگار اتفاقی افتاده بود…دیگر کسی او را بد نگاه نمیکرد..! انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعقیبش نمیکرد! احساس امنیت کرد… با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!!
◽️فکر کرد شاید اشتباه میکند!!! اما اینطور نبود! یک لحظه به خود آمد…
دید چادر امامزاده را سر جایش نگذاشته…!
#حجاب_فاطمی
#دختران_زینبـی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#خصوصیات_اخلاقی
#شهید_سیدمحمد_اسحاقی🕊🌹
◽️صفات اخلاقی خوبی را به تدریج
کسب کرده بود. سختکوشی، مطالعه زیاد، پرستاری و خدمت به دوستان مجروح در بیمارستان و خانواده شهدا، بیشتر سکوت کردن و کمتر حرف زدن و حفظ ارتباط با روحانیت و فرار از دوربین ویژگیهایی است که بیشتر از مقدس بودن و تقید به نوافل از او در خاطرم مانده است.
◽️هر چند هم اهل نماز شب بود و هم حتیالمقدور نماز جماعتش ترک نمیشد و از صفات عجیبش این بود که سر بر بالش و متکا نمیگذاشت گویا نمیخواست دنیا خیلی گرفتارش کند.
راوی 👈 برادر شهید
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#دلنوشتـــــہ
نمےدانم این شهیـــ🌹ــــد را
چگونه مےشود توصیــــــف ڪرد
▫️گاهے عارفــــــ
▫️گاهے فیلسوفـــــ
▫️گاهے دانشمنـــــد
▫️گاهے فرمانـــــده
▫️گاهے عاشـــــــــــق ...
👈 ولے هر ڪــــہ بـود،
دیگر ماننـدش نخواهد آمد..
°•{فرمانده قلبهـــــا
#شهید_مصطفی_چمــــران🕊🌹}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
4_5785377572560831800.mp3
5.03M
🎧🎧🎧
#فایل_صوتی
🌸 #غدیر_حقیقت_دین
💐من و تو عجـــب رفـــــاقت دیرینی
💐من و تو عجب قطره عجب دریایی
🎤 سیدمجید #بنیفاطمه
👏 #سرود
👌فوق زیبا
#پیـشنهاد_ویــژه_دانـــلود💯
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🎧🎧🎧 #فایل_صوتی 🌸 #غدیر_حقیقت_دین 💐من و تو عجـــب رفـــــاقت دیرینی 💐من و تو عجب قطره عجب دریایی 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا