eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|🍃🌸 °•{ســـــردار مدافــــع حــــرم #شهید_اسماعیل_حیدری🕊🌹}•° #فرازی_از_وصیتنامه ◽️من از خـــــداوند شهـــــادت را زمانی می‌خواهم که در مقابل اسرائیل یعنی در مقابل دشمـــــن حقیقی ما، صهیونیستها بجنگیم، ان‌شاءالله.. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_شانزدهم _اومدم جواب بدم کہ آنتݧ ر
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ _اومدم کہ جواب بدم تلفـݧ☎️ زنگ زد خالم بود نجات پیدا کردم و دوییدم سمت اتاقم... چادرم و درآوردم تو آیینہ نگاه کردم چهره‌ام نسبت به سه سال پیش خیلے تغییر کرده بود😳 بہ خودم لبخندے زدم😊 و گفتم اسماء ایـݧ سجادے کیہ❓ چرا داره بہ دلت میشینہ😍 همونطور کہ بہ آیینہ نگاه میکردم اخمام رفت تو هم😖 _اسماء زوده مقاومت کـݧ نکنہ ایـݧ هم بشہ مث رامیـݧ تو باید خیلے مواظب باشے نباید برگردے بہ سہ سال پیش علے فرق داره نوع نگاهش، صدا کردنش، حرف زدنش، عقایدش...🍃 _خندم گرفت ...هہ علے❓هموݧ سجادے خوبہ زیادے خودمونے شدم _در هر حال زود بود براے قضاوت هنوز جلوے آیینہ بودم کہ ماماݧ در اتاق و باز کرد کجا فرار کردی❓ خندم گرفت😁 فرار کجا بود مادر مـݧ اومدم لباسام و عوض کنم خوب پس چرا عوض نکردے هنوز❓ داشتم تو آیینہ با خودم اختلاط میکردم مامانم با تعجب😳 بهم نگاه کرد و گفت: بسم اللہ خل شدے دختر❓ خندیدم و گفتم بووووودم راستے ماماݧ آقاے سجادے گفت کہ قرار بعدیموݧ اگہ شما اجازه بدید براے فردا باشہ فردا❓چہ خبره اسماء نمیدونم ماماݧ عجلہ داره براے چے مثلا عجلہ داره دستمو گذاشتم رو چونم🤔 و گفتم خوب ماماݧ براے مـݧ دیگہ ماماݧ با گوشہ‌ے چشمش👀 بهم نگاه کرد و گفت: بنده خدا آخہ خبر نداره دختر ما خلہ تو آیینہ با خودش حرف میزنہ إ مامااااااااااا... در حالے کہ میخندید😄 و از اتاق میرفت بیروݧ گفت: باشہ با بابات حرف میزنم راستے اسماء اردلاݧ داره میاد. از اتاق دوییدم بیروݧ با ذوق گفتم کے داداش کچلم میاااااد فردا خبر داره از قضیہ خواستگارے💞 _معلومہ کہ داره پسر بزرگمہ‌هااا تازه خیلے هم تعجب کرد😳 کہ تو بالاخره بعد از مدتها اجازه دادے یہ خواستگار بیاد براے همیـݧ از پادگاݧ مرخصے گرفتہ کہ بیاد ببینتش دستم و گذاشتم رو کمرم و گفتم: آره تو از اولم اردلاݧ و بیشتر دوست داشتے😍 بعد با حالت قهر رفتم اتاق😔 _ماماݧ نیومد دنبالم خندم گرفتہ بود از ایـݧ همہ توجہ ماماݧ نسبت بہ قهر مـݧ اصلا انگار ݧه انگار خستہ بودم خوابیدم😴 باصداے اذاݧ مغرب بیدار شدم اتاقم بوے گل یاس پخش شده بود. دیدم رو میزم چند تا شاخہ گل یاسہ تعجب کردم تو خونہ ما کسے براے مـݧ گل💐 نمیخرید ولے میدونستـݧ گل یاس و دوست دارم اولش فکر کردم ماماݧ براے آشتے گل خریده ولے بعید بود ماماݧ از ایـݧ کارا نمیکرد موهام پریشوݧو شلختہ ریختہ بود رو شونہ‌هام همونطور کہ داشتم خمیازه😮 میکشیدم اتاق رفتم بیروݧ و داد زدم: ماماااااااݧ ایـݧ گلا چیہ❓ مـݧ باهات آشتے نمیکنم تو اوݧ کچل و بیشتر از مـݧ دوست دارے اردلاݧ یدفہ جلوم ظاهر شد و گفت: بہ مـݧ میگے کچل❓از هیجاݧ یہ جیغے کشیدم و دوییدم بغلش و بوسش😘 کردم هنوز لباس سربازے تنش بود میخواستم اذیتش کنم دستم و گرفتم رو دماغم گفتم: _اه اه اردلاݧ خفہ شدم از بوے جوراب و عرقت قیافش و ببیـݧ چقد سیاه شدے زشت بودے زشت تر شدے خندید😆 و افتاد دنبالم بہ مـݧ میگے زشت❓ جرئت دارے وایسااا ماماݧ با یہ اللہ‌اکبر🍃 بلند نمازش و تموم کرد و گفت چہ خبرتونہ نفهمیدم چے خوندم قبول باشہ ماماݧ مگہ نگفتے اردلاݧ فردا میاد چرا منم نمیدونم چرا امروز اومد😳 _اردلاݧ اخمی کرد و گفت ناراحتید برم فردا بیام خندیدم هولش دادم سمت حموم نمیخواد تو فعلا برو حموم... راستے نکنہ گلارو تو خریدے❓ ناپرهیزے کردے اردلان... خندید و گفت: بابا بغل خیابوݧ ریختہ بودݧ صلواتے مـݧ پول نداشتم برات آبنبات چوبے بخرم گل گرفتم گل یاس❓اونم صلواتے❓ برو داداااااش برووو کہ خفہ شدیم از بو برو. _داشتم میخوابیدم کہ اردلاݧ در اتاق و زد و اومد داخل ... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸 °•{مدافع حرم #شهید_محسن_حیدری🕊🌹}•° #برگی_از_خاطرات ◽️یکبار به محسن گفتم: «ان‌شاء‌الله در رکاب امام زمان(عج) شهیـــد بشوی» در جوابم گفت: «شهادت در راه خدا و برای دفاع از حرم عمه‌ی حضرت، هم خالی از لطف نیست» ◽️محسن همچون دیگر شهــدای مدافع حرم مصـــــداق واقعــی «والســـــابقون الســـــابقون» بود. ◽️مبنای زندگی ما بر ایمـــــان بنا نهاده شده بود و اگر مـن مخالفـــــت می‌کردم مثل این بود که «بابی‌ انــــت‌ و‌ امی» را زمزمه کنم بدون آنکه به آن عمل کنم. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
‌°•|🍃🌸 #قسمت_ششم ⬇️ 🔴 #منزل_سوم ◾️ #نام_منزل⇦《تنعیم》 ◽️ #وجه_تسمیه⇦این نام برگرفته از کوهی است ب
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦《وادی عتیق》 ◽️ ⇦وادی به معنی مسیل و سرزمین گود میان دو کوه یا تپه است و عقیق به مسیل وسیع و گسترده گفته می‌شود. ◽️ ⇦دهم ذی‌الحجه، ۲۰ شهریور ماه ۵۹ شمسی ◽️ ⇦بسیار کوتاه و گذرا، به همین دلیل عمده‌ی کتب تاریخی از ذکر این محل به عنوان منزلگاه صرف نظر کرده‌اند. ◽️ ⇦چندین چشمه و درخت در این منطقه بوده است. درختان منطقه عمدتاً نخل بوده‌اند. تخته سنگهای پراکنده و بزرگ و کوچک در اطراف. ◽️ ⇦سماوی در ابصارالعین دریافت نامه‌ی یحیی‌بن‌سعید‌بن‌عاص و عبدالله جعفر را به این منزل نسبت داده است. در این نامه یحیی خود را مشفق معرفی کرده و از امام خواسته است برگردد. امام فرمود: (در پاسخ عبدالله جعفر و یحیی) من پیامبر را در رویا دیدم که به من امر کرد این راه را بروم. وقتی پرسیدند: آن رویا چیست؟ امام فرمود: به کسی نگفته‌ام و تا به خدای خود ملحق شوم نخواهم گفت. اگر ملاقات عبدالله جعفر در این منزل باشد، پیوستن عون و محمد به اباعبدالله نیز باید در همین منزلگاه باشد. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔴 ◾️ ⇦《ذات عرق》 ◽️ ⇦عرق نام کوهی است در راه مکه. اهل تسنن ذات عرق را میقات عراقیان و اهل شرق می‌دانند اما شیعیان معتقدند باید از مسلخ که از مکه دورتر است محرم شد. ◽️ ⇦دوشنبه چهاردهم ذی‌الحجه یا یکشنبه سیزدهم ذی‌الحجه معادل ۲۴ شهریور ماه ۵۹ شمسی. ◽️ ⇦چون این منزلگاه مهم و جمعیت فراوان داشت، امام حدود دو روز در آنجا توقف کرده است. ◽️ ⇦در نزدیکی کوه واقع شده بود. نسبتاً خوش آب و هوا با درختان و چند چاه آب بوده است. جمعیت قابل توجهی در آنجا بود. منزلگاه مهمی بود. ◽️ ⇦دیدار امام با بشربن غالب اسدی، او نیز از کوفه آمده بود و همان گزارشی را داد که فرزدق داده بود. دیدار با ریّاش، ریّاش می گوید خیمه‌های افراشته دیدم. نزدیک شدم صدای قرآن خواندن حسین بن علی را شنیدم. وارد شدم، از امام سبب حرکت را پرسیدم، فرمود: بنی امیه به قتل تهدیدم کردند. این هم نامه‌های اهل کوفه است. ایشان کشنده‌ی من خواهند بود اما پس از آن دچار ذلت خواهند شد. ملاقات با عبدالله بن جعفر و پیوستن دو فرزندش عون و محمد را به این منزلگاه نیز نسبت داده‌اند. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{مدافع امنیـــــت #شهید_حسین_غفـــــاری‌نژاد🕊🌹}•° #فرازی_از_وصیتنامه ◽️صحبتی دارم با مسئـولان نـــــظام و تمام کسانی که در حفـظ این انقـــــلاب، وظایفی را بر گردن گرفته‌اند؛ از شمـــــا برداران بزرگوار عاجــزانه می‌خواهم که از خط ولایت پیشی نگیرید که هر که از علـــــی (ع) جلوتر رفت، از خــوارج شد و هر که از آن حضـرت عقب ماند، گمراه گشت. ◽️یادتان باشد ما هرچه داریم، از جــان فشانی #شهـــــدا داریم؛ پس یادشان را از خاطرتان نشویید که آنها شاهد اعمال ما هستند، "وَ لا تَحسَبَنّ الّذینَ قُتِلوا فی سَبیـــــلِ اللهِ أمواتاً بَل أحیاءٌ عِندَ رَبّهِـمِ یُرزَقون" گمــان مبرید کسانی که در راه خـدا کشته شدند، مرده‌اند بلکه زنده‌اند و نزد خدا روزی می‌خورند. ◽️و آخرین حرف این برادر کوچک شما این است که در حفـــــظ و نگهداری این نظام بکوشید  که به یقین می‌گویم: این نظام تأیید شده وجود مقدّس حضـــرت بقیةالله(عجّل‌الله تعالی فرجه الشّریف) است و این کشور، شیعه خانه‌ی اوست؛مبادا اجازه بدهید که دشمنان، خدشه‌ای به بدنه این نظام وارد کنند. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 ‌°•{معلم، مفسر و حافظ نهج‌البلاغه 🕊🌹 💚مولود غدیر ◽️من نمی‌دانم که آیا به آن درجه رسیده‌ام که خداوند مرا قبول کند؟ وقتی خودم را بررسی می‌کنم و اعمال خودم را محاسبه می‌کنم برایم مسلم می‌شود که سعادتی است که نصیب همه کس چون من نمی‌شود. ◽️مادر عزیزم به هر حال از خدا خواسته‌ام که اگر صلاح می‌داند برای کفاره گناهانم شهادت را نصیب من کند زیرا شنیده‌ام که انسان با شهادتش تمام گناهانش بخشوده می‌شود… » ◽️شب آخر می‌دانست آخرین دیدار است برای همین تا صبح به راز و نیاز با خدا پرداخت و پس از آن آخرین وصایایش را کرد. ◽️حاج علی می‌گفت: «من در عید غدیر به دنیا آمدم، در عید غدیر سنت ازدواج را بجا آوردم و در عید غدیر پای از این دنیا بر می‌نهم» ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{خبرنگار و مستندساز #شهید_هادی_باغبانـــــی🕊🌹}•° ◽️هــــادی باغبــــانی، مستنــــــدساز و خبرنگاری بود که از ابتدای نبـرد سوریه به همراه یک گــــروه از مستنـــــدسازان ایرانی برای ثبت دقیق جنایات سلفی‌ها و تکفیری‌ها در این کشور حضـــور پیدا کرده بود که در تاریخ ۲۸ مـرداد ۹۲، در آخرین جنایـــــت گروه‌های تروریستــی مخالفان حکومت بشــار در درگیری‌های مناطـــق حاشیـــــه‌ای دمشـــــق توسط تروریست‌های تکفیری جبهه النصره به #شهـــــادت رسید. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•|🍃🌸 《مدح مولا علـــــے》👏👏 علـــ💚ــی ولی و علـــ💚ــی والی و علـــ💚ــی والاست 🌺🍃 عید بزرگ بر تمامی شیعیان مبارک 🍃🌺 👈 نبینی از دستت رفتـــــه👌👌 💯 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻مدافـــــع حـــــرم🔻 #شهید_ابــــوذر_امجدیـــــان🌷 《ســـــالروز ولادت》 #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #سه‌شنبـــــہ ☀️ ۲۹ مـــــــرداد ۱۳۹۸ 🌙 ۱۸ ذی‌الحجه ۱۴۴۰ 🌲 20 اوت 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یااَرْحَـــــم‌َالرّاحِمیـــــٖنْ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امام سجـاد (ع) ▫️امام باقــــر (ع) ▫️امام صادق (ع) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #عیدانه امیر الحق ، امیر العشق ، امیر المومنینی تو خدایی یا بشر؟ #حیـــــدر ! نه آنی تو ، نه اینی تو .... #یا_علی #عید_غدیر 🌸🎊 "عید غدیر" عید بزرگ شیعیان بر تمامی شما خوبان مبارک باد 🎊🌸 #ســــــلامــ #صبحتون_بخیر #عیــــدتون_مبـــــارک #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{فرمانده والامقام #شهیــد_علـــــی_شالـــــی🕊🌹}•° #فرازی_از_وصیتنامه ◽️از شما می‌خواهم هيچگاه از خط ولايت فقيه خارج نشويد، كه همانا خط اسلام است و امام و رهبر عزیزمان را "تا خون در رگ شماست" تنها نگذاريد. ◽️اگر من نتوانستم به كربلا بروم و شما توفيق آن را پيدا كرديد، از شما می‌خواهم كه كمى از خاك آنجا را بياوريد و بر مزارم بريزيد، شايد اين كار موجب شفاعت من در آن دنيا شود. ◽️سه آرزو دارم: شهادت، بدن بدون غسل و بدن معطر. 🔻فرمانده واحد اطلاعات در مهران ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{یار باوفای شهیدخرازی  #شهید_سیدمحسن_زاهــــدی🕊🌹}•° #برگی_از_خاطرات 🔹شهید زاهدی در مواقع خطر خود را سپر شهید خرازی قرار می‌داد و همیشه می‌گفت خدا آن روز را نیاورد که من باشم و حسین شهید شده باشد.   راوی 👈 همرزم شهید #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_هفدهم _اومدم کہ جواب بدم تلفـݧ☎️
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ _إ اسماء مـݧ هنوز کلے حرف دارم حرفاے اصلیم مونده...😳 باشہ داداش بگو فقط یکم زودتر صبح باید پاشم و بقیشم کہ خودت میدونے چیہ انقد زود داداشت و فروختے❓ إ داداش ایـݧ چہ حرفیه❓شما حرفت و بزݧ.. راستش اسماء مـݧ بہ مامانینا نگفتم آموزشیم تو یزد دیگہ تموم شد بخاطر خدمات فرهنگے و یہ سرے کارهاے دیگہ ادامہ‌ے خدمتم افتاده تو سپاه تهراݧ _إ چہ خوب داداش، ماماݧ بفهمہ کلے خوشحال میشہ😍 اره تازه استخدام سپاه هم میشم فقط یہ چیز دیگہ چے? _چطورے بگم اخہ❓إم-إم بگو داداش خجالت نکش نکنہ زݧ میخواے اره... اره❓😳 ینے از یہ نفر چیزه داداش بگو دیگہ جوݧ بہ لبم کردے.😖 اسماء دوستت بود زهرا خب❓خب هموݧ کہ باهم یہ بارم رفتید تشیع شهدا🌷🍃... تو بسیج مسجد هم هست _خب داداش بگو دیگہ اسماء، ازدواج کرده❓ اخ اخ داداش عاشق شدے❤️ ازدواج نکرده اسماء با ماماݧ حرف میزنے❓ اوووو از کے تا حالا خجالتے شدے❓ حرف میزنے یا❓ اره حرف میزنم پس بگو چرا لاغر شدے غم عشقے کشیدے کہ مپرس😂 از رو تخت🛏 بلند شد و گفت: هہ هہ مسخره؛ بگیر بخواب فردا کلے کار داری _باورم نمیشد اردلاݧ عاشق❤️ شده باشہ ولے خوب مگہ داداشم دل نداشت❓ بعدشم مگہ فکر میکردم سجادے از مـݧ خوشش بیاد. _ساعت ۱۱ بود تقریبا آماده بودم یہ روسرے صورتے کمرنگ سرم کردم زنگ خونہ🛎 بہ صدا در اومد از پنجره بیرون و نگاه کردم سجادے داشت با دست موهاشو درست میکرد😂😂😂 خندم گرفتہ بود چہ تیپے هم زده. _از اتاق اومدم بیروݧ اومدم سلام کنم کہ اردلاݧ عصبانے و با اخم صدام کرد کجا❓ سرجام خشکم زد😳 خندید و گفت نترس بابا وایسا منم بیام تا جلوے در حالا چرا انقد خوشگل شدے تو❓ خندیدم و گفتم بووووووودم😁 دستم و گرفت و تا جلوے در همراهیم کرد سجادے وقتے منو اردلاݧ دست تو دست دید جا خورد و اخماش رفت توهم😣 مثلا غیرتے شده بود خندم گرفت و اردلاݧ و معرفے کردم سلام آقاے سجادے برادرم هستـݧ اردلاݧ انگار خیالش راحت شد اومد جلو با اردلاݧ دست داد🤝 _سلام خوشبختم آقاے محمدے سلام همچنیـݧ آقاے سجادے اردلاݧ بهم چشمکے زد😉 و گفت: خوب دیگہ برید بہ سلامت خداحافظ بعد هم رفت و در و بست _تو ماشیـݧ🚙 باز هم سکوت بود ایندفعہ مـݧ شروع کردم بہ حرف زدݧ خب، خوبید آقاے سجادے❓خوانواده خوبن❓ لبخندے زد و گفت: الحمدللہ شما خوبید❓ بلہ ممنوݧ خب شما بگید کجا بریم خانم محمدے❓ مـݧ نمیدونم هر جا صلاح میدونید روبروے آبمیوہ فروشے وایساد رفتیم داخل و نشستیم خوب چے میل دارید خانم محمدے آب هویج از پرویے خودم خندم گرفتہ بود🍹 آقا دوتا آب هویج لطفا انشاءاللہ امروز دیگہ حرفاموݧ رو بزنیم و تموم بشہ انشااللہ خوب خانم محمدے شما شروع کنید _مـ❓باشہ... ببینید آقاے سجادے مـݧ نمیدونم شما در مورد مـݧ چہ فکرے میکنید ولے اونقدرام کہ شما میگید مـݧ خوب نیستم. آهے کشیدم و ادامہ دادم شما از گذشتہ ے مـݧ😔 چیزے نمیدونید مـݧ بهاے سنگینے و پرداخت کردم کہ بہ اینجا رسیدم شاید اگہ براتوݧ تعریف کنم منصرف بشید از ازدواج با مـ.... سجادے حرفم و قطع کرد و گفت: خواهش میکنم خانم محمدے دیگہ ادامہ ندید مـݧ با گذشتہ‌ے شما کارے ندارم مـݧ الاݧ شما رو انتخاب کردم و میخوام و اینکہ... و اینکہ چی❓ امیدوارم ناراحت نشید مـݧ نامہ‌اے✉️ رو کہ جا گذاشتید بهشت زهرا رو خوندم البتہ نمیدونستم ایـݧ نامہ براے شماست اگہ میدونستم هیچ وقت ایـݧ جسارت و نمیکردم اخرش کہ نوشتہ بودید "اسماء محمدے" متوجہ شدم کہ نامہ‌ے شماست یکے از دلایل علاقہ‌ے مـݧ بہ شما هموݧ چیزهایہ کہ داخل نامہ بود فکر کنم سوالاتتوݧ راجب چیزهایے کہ میدونستم رفع شده بهت زده نگاهش میکردم😳 باورم نمیشد با اینکہ گذشتمو میدونہ بازم انقدر اصرار داره بہ ازدواج💞 سرشو آورد بالا از حالت چهره ے مـݧ خندش گرفتہ بود😁 _آب هویجا روآوردݧ🍹🍹 لیواݧ آب هویج و گذاشت جلوم و بدوݧ ایـنکہ نگاهم کنہ گفت: بفرمائید اسماء خانم بہ اینطور صدا کردنش حساسیت داشتم دلم یجورے میشد...😖 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
4_5785143784606008145.mp3
11.81M
🎧🎧🎧 #فایل_صوتی 🌸 #غدیر_حقیقت_دین ❤️ اے جـــــــــونـــــم علــــــــــے❤️ ✨روح‌الله✨ ✨عین‌الله✨ ✨اسدالله✨ ✨ولی‌الله✨ 《حیـــــــــــــــــــ💚ــــــــــــــــدر‌》 🎤 سیدمجید #بنی‌فاطمه 👏 #سرود 👌فوق زیبا #پیـشنهاد_ویــژه_دانـــلود💯 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_هفتم ⬇️ 🔴 #منزل_پنجم ◾️ #نام_منزل⇦《وادی عتیق》 ◽️ #وجه_تسمیه⇦وادی به معنی مسیل و سرزم
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦《عیون "فرودگاه زوّار بصره"》 ◽️ ⇦عیون جمع عین و به معنی چشمه‌هاست. فراوانی چشمه و آبگاه در این ناحیه باعث شده بود که این سرزمین را عیون بنامند. ◽️ ⇦احتمالاً سه‌شنبه پانزدهم ذی‌الحجه معادل ۲۵ شهریور ماه ۵۹ شمسی. ◽️ ⇦احتمالاً امام تنها از کنار آن گذشته و درنگ بسیار کوتاهی داشته است. ◽️ ⇦نسبتاً مسطح بوده است. حوض‌ها و گودال‌های آب فراوان داشته است. این حوض‌ها از چشمه‌های فراوان سرشار می‌شدند. درختان، به ویژه نخل‌های فراوان داشته است. ◽️ ⇦ملاقات امام با عبدالله بن مطیع عدوی را به این منزل نسبت داده‌اند. او مشغول حفر چاه بود و از امام خواست که برای تیمن و تبرک و جوشش آب از چاه کمکش کند و امام با کرامت فراوان باعث جوشش چاه او شد. عبدالله مطیع نگرانی خود را از حرکت امام و پیمان شکنی مردم کوفه بیان داشت. ملاقات با عبدالله مطیع را در منزل حاجز و بستان ابن معمر نیز ذکر کرده اند. امام با مسافران و رهگذران در این منزل، سخنانی کوتاه داشته است. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔴 ◾️ ⇦《منزل غَمَره》 ◽️ ⇦چندین معنا برای غَمَره گفته‌اند: ۱. انبوه مردم چون کاروان‌های فراوانی در اینجا توقف می‌کردند. ۲. آب بسیار و گرداب زاست. آب فراوان را غَمَره گویند. ۳. ازدحام و فراوانی اشیا و کالاست. ۴. غمره به معنی شدت و سختی است. مشکلات راه رسیدن به این منزل فراوان بوده است. ◽️ ⇦سه‌شنبه پانزدهم ذی‌الحجه معادل ۲۵ شهریور ماه ۵۹ شمسی. ◽️ ⇦درنگ کوتاه و پس از آبگیری از این منطقه حرکت کرده‌اند. ◽️ ⇦آب فراوان همراه با گرداب. حوضچه‌های چندگانه. درختان و فراوانی نعمت. ◽️ ⇦امام به روشنگری پرداخت. همچون منزلگاه‌های دیگر با طرح فرجام راه به نوعی پالایش و آزمون پرداخت تا هراس زدگان و دل باختگان دنیا رها کنند و بروند. کسب اطلاعات از راه و پرسش از مسافران درباره کوفه. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{ســـــردار جانباز #شهید_حاج‌حسن_شوکت‌پور🕊🌹}•° #زندگینامه ◽️حاج حسن شوکت پور در عملیـــــات والفجـــــر ۸ در فاو از ناحیه كمــر بر اثر اصابت تركش توپ قطع نخــاع شد و تا پایان عمــر مجبور به استفاده از صندلی چرخدار شد. ◽️آن شهیـــــد مدتی را در بیمارستـــان بستری بود اما عشـــــق حضـور در كنـار رزمندگان اســـلام او را با همان صنـدلی چرخـــدار به مناطق عملیاتی كشاند و تا پایـــــان جنـــــگ در كنــار ســـــرداران و فرماندهان جنــگ به وظیفه خطیر دفاع از اسلام پرداخت. ◽️این شهید بزرگوار پس از درگذشت امام خمینی بارها و بارها اعلام كرد كه پس از رحــلت آن روح بلند دیگر ادامه زندگی برایم قابل تحمل نیست. ◽️این عاشــــــق صادق و پیرو راستیـن خط سرخ علـوی در حالی كه بیش از دو ماه از رحلـت عاشقان و عارفان نگذشته بود بر اثر عفونت شدیـــد كلیـــــه در ۳۰ مرداد ماه سال ۱۳۶۸ دارفـــــانی را وداع گفتـه و به خیــــل شهیـــــدان انقـــــلاب پیوست. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #فرازی_از_وصیتنامه ◽️قدر این آزادی، انقـــــلاب و اسـلام را بدانید، قدرت مطلق خداست و همه چیز ازآن او و در تحت اراده و فرمان اوست. 🔻فرمانده لجستیک لشکر۱۴امام حسین 🔻معاونت لجستیک ستاد مشترک سپاه ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{مدافــــع حــــرم #شهید_علـــــی_دراجـــــی🕊🌹}•° #زندگینامه ◽️علی از شیعیان پاک و شجاع عراقی بود. پدرش ابومیثم از فرماندهان بزرگ سپاه بود. پدر دوشادوش سپاه ایران مقابل ارتش بعثی عراق جنگید و در سال ۱۳۷۹ در راه زدودن عتبات عالیات از لوث حکومت بعثیان، به دست بعثیان به شهادت رسید. ◽️بعد از نابودی رژیم بعث علی به همراه خانواده‌اش به عراق بازگشت، سالها بعد یکباره کشور سوریه مورد حمله تروریست‌های تکفیری قرار گرفت و علی راه پدر را در پیش گرفت. ◽️آن روزها او دانشجوی رشته حقوق دانشگاه شهید بهشتی تهران بود. اما درس را رها کرد و به سرزمین شام رفت. سرانجام در تاریخ ۲۹ مرداد ماه سال ۱۳۹۲ به شهادت رسید. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{پرستـــــار مدافــــع حــــرم #شهید_حمیـــد_قنـــــادپور🕊🌹}•° 🔴 خاطره فرزند شهید مصطفی رشیدپور از شهید حمید قنادپور ◽️به یاد دارم همان شبی که بابا از سوریه برگشت من برای اولین حاج حمید را ملاقات کردم. ◽️بابا از شدت انفجار پرده‌ی گوشش پاره شده بود و پای ایشان هم در اثر اصابت گلوله آسیب دیده بود، بنابراین به پانسمان مداوم احتیاج داشت. ◽️حاج حمید از آنجا که در امور پزشکی تخصص زیادی داشت و با اینکه محل زندگی ایشان در کرج قرار داشت تا حدود دو هفته در اهواز ماندگار شد و مسئولیت پانسمان بابا رو به عهده گرفت. °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #بر_بال_اندیشه‌ها ◽️ #شهید_محمودرضا_بیضائـــــی در حال درس دادن برای درک #ظهــــور و فرج است. ◽️او در زمانی که شبکه‌های مجــــازی، سرگرمی‌ها و خانـــواده‌اش را داشت و می‌توانست به فکر دنیای خودش باشد به ما درس‌هایی می‌دهد که برای آینده لازم داریم. #استاد_علیرضا_پناهیان ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻دفاع مقدس🔻 #شهید_خســـــرو_بابایـــــی🌷 《سالروز شهـــــادت》 ● درگیری با منافقین #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #چھارشنبـــــہ ☀️ ۳۰ مـــــــرداد ۱۳۹۸ 🌙 ۱۹ ذی‌الحجه ۱۴۴۰ 🌲 21 اوت 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یاحَـــــےّیـاقَیـّــــوُمـ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امام ڪاظم (ع) ▫️امام رضــــا (ع) ▫️امام جــواد ‌(ع) ▫️امام هــادی ‌‌(ع) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯