eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🌿🌹 #شباهت_شهدا 《شهـــــدا بامعرفتند رفیقشـــــان باشــے شهیـ
°•|🌿🌹 ▫️|سر سپردند و سر فدا ڪردند|▫️ ▫️|اِرْبـــــاً اِرْبـــــا، مُقَطَّعُ الاَعْضاء|▫️ ▫️|ذڪــر لبهایشـــــان دمِ آخـــــر|▫️ ▫️|" لَڪَ لبیڪ زینـــــب ڪبری "|▫️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ◀️سمت چپ ▶️سمت راست ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_بیست‌وهفتم _دستام میلرزید و احسا
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ _إ علے آقا چرا دوتا دستہ گل گرفتید؟ دستش و گذاشت رو قلبش❤️ و گفت آخ... إ وااا چیشد؟ اسممو اینطورے صدا میکنے نمیگے قلبم وایمیسہ إ خوبہ بگم آقاے سجادے❓ هموݧ علے خوبہ ایݧ دستہ گلم گرفتم براے عروسم👰 _رسیدیم بهشت زهرا رفتیم بہ سمت قطعہ سرداراݧ بے پلاک مثل همیشہ دوتا قبرو شستیم و گلهارو گذاشتیم روش اسماء❓ بلہ❓ میدونے از شهیدت🌷 خواستم کہ تو رو بهم بده❓ خوب چرا از شهید خودتوݧ نخواستید❓ از اونم خواستم ولے میخواستم شهیدت پارتے بازے کنہ برام😳 خندیدم😂 و گفت ایشالا کہ خیره. یہ ماه از محرم شدنموݧ میگذشت و هروز بیشتر عاشقش😍 میشدم علے خوابیده بود.کنارش نشستہ بودم و نگاهش میکردم بہ ایݧ فکر میکردم چطور تونستم بہ همیݧ سرعت عاشقش😍 بشم. _واے کہ تو چقد خوبے علے دستم گذاشتہ بودم زیر چونمو بهش خیره شده بودم😳 یکم سرجاش تکوݧ خورد و چشماشو باز کرد و با لبخند و صداے خش دار گفت:سلام خانم کے اومدے؟ سلام نیم ساعتہ إ پس چرا بیدارم نکردے❓ آخہ دلم نیومد...😊 _آخ علے بہ فداے دلت حالا دستمو بگیر بلندم کݧ ببینم دستشو گرفتم و با تمام قدرت کشیدم سمت خودم علے نمیتونم خیلے سنگینے إ پس مـنم بیدار نمیشم😐 باشہ بیدار نشو منم الاݧ میرم خونمون خدافظ✋ دستم و گرفت و گفت کجا؟ دلت میاد برے❓ سرمو بہ نشونہ‌ے تایید تکوݧ دادم باشہ باشہ بلند میشم تو فقط حرف از رفتݧ نزݧ بخدا قلبم میگره دوتاموݧ زدیم زیر خنده😄 _در اتاق علے بہ صدا در اومد فاطمہ بود داداش زنداداش ماماݧ معصومہ میگہ بیاید پاییݧ شام.🍽 _علے دستش و گذاشت رو شکمشو گفت آخ کہ چقد گشنمہ بریم دستشو گرفتمو گفتم بدو پس از پلہ‌ها اومدیم پاییݧ باباے علے کہ بهش میگفتم بابا رضا اومده بود خونہ رفتم سمتش سلام بابا رضا خستہ نباشے پیشونیمو بوسید😘 و گفت سلامت باشے دختر گلم با اجازتوݧ مݧ برم کمک ماماݧ معصومہ فاطمہ دستم رو گرفت و گفت:کجااااا❓ مـݧ خودم همہ چیو آماده کردم شما بشیـݧ آقاتوݧ فردا نگہ از خانومم کار کشیدید😁 _دوتاموݧ زدیم زیر خنده علے انگشتش و بہ نشونہ‌ے تحدید بہ سمت فاطمہ تکوݧ داد و گفت: باشہ عیب نداره نوبت تو هم میرسہ فاطمہ از خجالت صورت سفیدش قرمز شدو رفت آشپزخونہ😊 بابا رضا و اردلاݧ زدݧ زیر خنده آروم زدم بہ پهلوے علے و گفتم خبریہ؟؟؟ ݧه خانومم همینطورے گفتم چپ چپ بهش نگاه کردم😒 و گفتم حالا دیگہ ما غریبہ شدیم؟؟باشہ علے آقا باشہ... إ اسماء بخدا شوخے کردم باشہ حالا قسم نخور آخہ آدمو مجبور میکنے خب ببخشید نمیبخشم😬 إ علے إ اسماء فاطمہ اومد پیشموݧ .دستش و گذاشت رو کمرشو وگفت:دارید پشت سر مݧ غیبت میکنید؟؟.بسہ دیگہ بیاید سفره رو آماده کردم.🍽🍲 آخر هفتہ عقد اردلاݧ بود .نمیدونم بہ زهرا چے گفتہ بود کہ هموݧ جلسہ اول قبول کرده بود😍 با علے دنبال کارهاے خودموݧ و مراسم اردلاݧ بودیم... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
‌‌°•|🍃🌸 °•{اولین شهید بوسنی حجـــــت الاســــــــلام #شهید_سيدمحمدحسين_نواب🌹}•° #دستنوشته_شهید ◽️سلام بر بوسنی، سلام بر مظلومیت، سلام بر مساجدت، سلام بر مسلمانانت، ای قامت برافراشته در دیار کفر، ای دیار اسلام، سلام بر سبزه‌هایت که بوی بهشت را زنده می‌کند. ◽️اینجا در دل اروپا بر مناره‌های نیمه ویران، ندای دلنشین اذان چه دلپذیر است، چه روح افزاست، آیا باورمان می‌شد که در قلب اروپا، ندای دلنشن قرآن را بشنویم همراه با گریه هزاران هزار، مادر داغ دار و کودکان یتیم! ◽️درهای محبت بسویتان گشوده شد، خدایا چه می‌بینم و چه می‌شنوم، چگونه بیان کنم، از روح بلند مادری بگویم که با اشکش پذیرایمان بود، او جز اشک چیزی نداشت، به پایمان ریخت و جز آه نوایی نداشت نثارمان کرد. ◽️خدایا اینجا چه می‌بینم خمینی پرستان این دیار، داغ خمینی را با دیدنمان تازه می‌کردند و در غمش خون می‌گریستند. ◽️سلام بر تو ای بوسنی برای همیشه تو بوسنی خواهی ماند و افتخار پرچم رسول الله ﷺ همیشه نصیب توست تو زنده‌ای تا اسلام زنده است. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_شانزدهم ⬇️ 🔴 #منزل_بیست_وسوم ◾️ #نام_منزل⇦قُطقطانیه ◽️ #وجه_تسمیه⇦نام یکی از چشمه‌ها
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦قصر بنی مقاتل ◽️ ⇦در این محل قصری متعلق به مقاتل بن حسان بوده است. ◽️ ⇦چهارشنبه اول محرم سال ۶۱ هجری قمری معادل یازدهم مهرماه ۵۹ شمسی. ◽️ ⇦حدود نیمروزی در این منزل درنگ بوده است. ◽️ ⇦۱. قصری که هنوز بقایای آن دیده می‌شده است. ۲. مسجد نسبتا بزرگ. ۳. چند بنا و خانه ساده گلی و سنگی. ۴. چند حلقه چاه. ◽️ ⇦۱. دیدار با عبیدالله بن حر جعفی. عبیدالله شجاع و شاعر و سخنور بود که از کوفه بیرون آمده بود تا نه در سپاه عبیدالله باشد نه در سپاه اباعبدالله. امام، حجاج بن مسروق، هم قبیله‌ای او را فرستاد تا به همراهی دعوتش کند. حجاج به خیمه شکوهمند و اشرافی او درآمد و او را دعوت کرد. عبیدالله گفت: من از کوفه بیرون آمدم تا نه با موافقان باشم نه با مخالفان. حجاج موضوع را با امام باز گفت. امام خود به دیدن و دعوت آمد و گناهان گذشته‌اش را به یاد آورد و فرمود با من همراه باش تا پاک شوی. عبیدالله بن حر پیشنهاد اسب خود (ملجمه) و شمشیر و غلام کرد که امام نپذیرفت و فرود: خیری در تو و شمشیر و اسبت نیست. عبیدالله بعدها پشیمان شد و بر مزار اباعبدالله سوگواری کرد. او در جنگ صفین همراه امیرمومنان بود ولی جدا شد و به معاویه پیوست. ۲. نوشته‌اند در این منزلگاه انس بن حارث به امام رسید و با او همراه شد. ۳. خواب دیدن امام و گفت و گو با علی اکبر را در این منزل نیز نوشته‌اند. ۴. حر همچنان همراه امام بود. امام از این منزل اندکی به سمت راست رفت و به کربلا رسید. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #برگی_از_خاطرات ◽️آنقدر متواضع و بی‌ادعا بود که گاهی برخی از نیروهای مهندسی حتی تا پایان مأموریتشان نمی‌فهمیدند که او فرمانده است؛ چرا که در تمام مدت همانند دیگر نیروها پا به پای آنها کار می‌کرد و لحظه‌ای ابراز خستگی و درماندگی نمی‌کرد. ◽️یک بار عده‌ای از راننده‌های پایه یک که برای تسویه حساب آمده بودند از من سراغ ملاآقایی را گرفتند، آنها می‌گفتند پس این فرمانده کجاست که هیچوقت پیدایش نیست! به ما نشانش بدهید تا لااقل یکبار هم که شده چهره‌اش را ببینیم. ◽️ملاآقایی روی یک دستگاه مشغول بکار بود وقتی آنها را پیش او بردم همگی حیرت زده گفتند: ایشان فرمانده بود و ما نمی‌دانستیم! این آقا که همیشه با ما بود و در کنارمان کار می کرد!!   °•{سردار رشیداسلام #شهید_حجت‌الله_ملاآقایی🕊🌹}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•|🍃🌸 #کلیپ #سلام_بر_محرم ☢ نمآهنگ بسیار زیبای 《رفیقم حسین》 🎙حامد #زمانی 🎙عبدالرضا #هلالی #پیشنهاد_ویژه_دانلود💯 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #فرازی_از_وصیتنامه #شهید_ناصرالدین_باغانی🕊🌹 🔴 #امّا_شهادت_چیست؟ ◽️آنگاه که دو دلداده به هم می‌رسند و عاشق به وصال معشوق می‌رسد و بندۀ خاکی به جمال زیبای حق نظر می‌افکند و محو تماشای رُخ یار می‌شود ،آن هنگام را جز #شهادت چه نام دیگری می‌توانیم داد؟ ◽️آن هنگام که رزمنده‌ای مجاهد، بسوی دشمن حق می‌رود و ملائک به تماشای رزم او می‌نشینند و شیطان ناله بر می‌آورد و پای به فرار می‌گذارد و ناگهان غنچه‌ای می‌شکفد، آن هنگام را جز #شهادت چه نام می‌توانیم داد؟ °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{مدافع حرم #شهید_مسعود_عسگری🕊🌹}•° #فرازی_از_وصیتنامه ◽️تو ای خواهرم آنچه که بیش از سرخی خون من استعمار را می‌ترساند سیاهی چادر توست؛ پس در حفظ #حجابت زینب گونه باش. °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻سردار دفاع مقدس🔻 #شهید_محمد_محســــن‌پور🌷 《سااروز شهـــــادت》 ●فرمانده عملیات سپاه بابل #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #شنبـــــہ ☀️ ۹ شهریـــور ۱۳۹۸ 🌙 ۲۹ ذی‌الحجه ۱۴۴۰ 🌲 31 اوت 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یار‌َبّ‌َالْعالَمیــــٖـن 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️پیامبـــــر اکرم (ﷺ) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا خورشید ... سرک می‌‌کشد و می‌داند از دست تـو چـایِ صبــح ، خوردن دارد .. بفرمایید چای آتشی #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے🌷 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{سردار #شهید_سیدمحمدعلی_جهان‌آرا🌹}•° #برگی_از_خاطرات ◽️اميدی به زنده ماندن نداشتيم، مرگ را می‌ديديم، بچه‌ها توسط بی‌سيم، شهادت‌نامه خود را می‌گفتند و يك نفر پشت بی‌سيم يادداشت می‌كرد؛ صحنه خيلی دردناكی بود. ◽️بچه‌ها می‌خواستند شليك كنند، گفتم: ما كه رفتنی هستيم، حداقل بگذاريد چند تا از آنها را بزنيم، بعد بميريم. ◽️تانك‌ها همه طرف را می‌زدند و پيش می‌آمدند. با رسيدن آنها به فاصله صد و پنجاه متری دستور آتش دادم. چهار آرپی‌جی داشتيم؛ با بلند شدن از گودال، اولين تانك را بچه‌ها زدند. دوم‌ی در حال عقب‌نشينی بود كه به ديوار يكی از منازل بندر برخورد كرد. جيپ فرماندهی پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت. با مشاهده عقب‌نشينی تانك، بلند شدم و داد زدم: 《الله اكبر، الله اكبر...》 حمله كنيد؛ كه دشمن پا به فرار گذاشته بود... راوی 👈 خود شهید °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯