eitaa logo
【 ݥڪٺݕ‌ۮࢪس‌شۿۮݳ🇵🇸 】
748 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
45 فایل
گویند ‌چرادل‌بہ‌شھیدان‌دادے؟ و اللّٰھ‌ کہ‌من‌ندادم‌آنھابردند🕊✨ بگوشیم https://harfeto.timefriend.net/17230456282329 کانال دوم @yaran_mehdizahra313 کپی؟حالت‌رفیق کپی‌تولیدکانال‌ومحفل؟فورشود🙏🏻 「ٺــــوَڶُــــــڌ۲۶آݕـــإݩ¹⁴۰¹」 「 اِݩقضا؟تـﺄخداچہ‌بخـۈاهـد」
مشاهده در ایتا
دانلود
【 ݥڪٺݕ‌ۮࢪس‌شۿۮݳ🇵🇸 】
[کاناݪ از خط عشق تا شھدا #رمان_ضحی #قسمت_صدونود   بلند شدم و هنوز گیج خواب تاسرویس رفتم ووضو گرفتم س
[کاناݪ از خط عشق تا شھدا‌]   رضوان با لبخند گفت:ضریح آروم ازش پرسیدم:توتونستی زیارت کنی؟! _آره من دیشب رفتم ولی امشب انگارشلوغتره کتایون که تااون لحظه ساکت بودروبه ژانت گفت:رفتن اون جلوبانگاه کردن ازاین فاصله چه فرقی داره؟ _فرقش توی حس نزدیکیه دلم میخواست نزدیکتربرم فوری گفتم:خب حالاکه مقدو نیست اشکالی نداره‌همین هم زیارته ژانت من خودم بعد ازده سال اومدم! ولی خب معلومه که نمیشه ازاین نزدیکتر شد _آخه چرا؟ کتایون کلافه گفت:خطرناکه یه لحظه نگاه کن ببین چه خبره _یعنی تومیگی من با۱۷۰قداونجاخفه میشم؟ بیشترخانومایی که اون جلوئن قدشون از من کوتاه تره‌میبینی که اونا هم حتی مشکلی ندارن‌رضوان فوری گفت:آخه تواولین بارته گلم اذیت میشی _اذیت نمیشم مطمئنم که میتونم آروم میرم جلو رضوان نگاهی به من کردوناچار گفت:پس ضحی من که زیارت کردم باکتایون میریم توی شبستان اونجایی که آینه کاری سقف تموم میشه میشینیم تاشما بیاید وبعدبه طرفة العینی میان جمعیت گم شدند پشت سرژانت قرار گرفتم وبازوهاش رو گرفتم تاازم جدا نشه وآهسته روبه جلوحرکت کردیم راحتترازاون چیزی بودکه فکرمیکردم چنددقیقه بعدمقابل ضریح قرارگرفتیم ژانت نگاهی داخل ضریح انداخت و با ذوق پرسید:یعنی واقعاامام علی اینجا دفن شده و الان اینجاست؟ومن تونستم بیام پیشش؟ لبخندی زدم و قبل از اینکه جوابی بدم با موج جمعیت از کنار ضریح به درب خروجی رانده شدیم‌برگشتم و نگاه کوتاه و حسرت باری که نشان دلتنگی بود انداختم و با ژانت به دنبال آدرسی که رضوان داد به شبستان رفتیم پیداشون کردیم همونجایی که رضوان گفته بود نشسته بودن و نمیدونم از چه موضوعی حرف میزدن که با رسیدن ما متوقفش کردن بجاش رضوان پرسید: تونستید زیارت کنید؟ ژانت جواب داد: آره ولی خیلی کوتاه چه اتفاق عجیبیه زیارت شبیه هیچ اتفاق دیگه ای توی دنیا نیست! بعد راحت نشست و گفت: خیلی آرومم اینجا اصلا انگار هیچ فکری توی سرم نیست رضوان توضیح داد: میدونی ژانت جان حرم اهل بیت هر کدومشون یه حسی دارن حالا ان شاالله برسیم کربلا و بریم بین الحرمین میبینی اونجا کاملا فرق میکنه تو حرم آقا امیرالمومنین آدم آروم میشه ولی تو حرم امام حسین یه حرارتی تو وجودته که عجیب و غریبه حالابازخودت میبینی نگاهی به کتایون که ساکت و سربه زیر نشسته بود انداختم و پرسیدم: چیه تو فکری؟ سر بلند کرد:هیچی داشتم فکر میکردم که چی میشه یه آدم در طول تاریخ انقدر معروف میشه که یه همچین بنایی دور مزارش بسازن‌جزدرباره امامهای شیعه بی سابقه ست لبخندی زدم:چی بگم!به نظر خودت چی میشه؟لب برچید: چه بدونم به هرحال اینکارو محبینشون میکنن دیگه! رضوان بجای من جواب داد: خب چی میشه که فقط همین افراد خاص همچین محبینی دارن که حاضرن انقدر خرج کنن و این بناها رو کاملا مردمی بسازن و بعد به این حجم اینجا حضور پیدا کنن لابد یه چیزی توی این آدمها دیدن دیگه!! _خب منم نمیگم اینها آدمهای خاصی نبودن قطعا بودن که انقدر جاذبه ایجاد کردن ولی در این حدش به نظرت افراط نیست؟ _کدوم افراط؟ اینکه ما یه بنایی میسازیم که خودمون میایم توش میشینیم و لذتش رو میبریم افراطه؟ ژانت که همچنان در جمله ی قبلی رضوان جامونده بود متعجب پرسید: یعنی پول این ساختمونها رو مردم میدن؟ با بودجه دولت ها و کشورها ساخته نمیشه؟ _تقریبا ۹۰ درصدش رو مردم میدن _چقدر جالب! کتایون فوری گفت: خب به چه دردی میخوره چرا اینهمه پول رو خرج نیازمندا نمیکنید؟ پرسیدم: تو چرا ماشینت رو نمیفروشی خرج نیازمندا کنی؟ چند ثانیه مکث کرد و بعد حق به جانب گفت: ماشینم علاقه و نیاز منه حق دارم از پول خودم برای خودم خرج کنم لبخندی زدم: ممنون که خودت جواب خودتو دادی‌این فضا علاقه و نیاز ماست نیاز روحی ما اصلا مقایسه دو فضای جداگانه و بی ربطه مگه ما به فقرا کمک نمیکنیم؟چراحتما این پول بایدخرج فقرابشه؟هرچیز به جای خودش رضوان خودت بگوکه هیئت محل ما که شمام خادمش هستید ماهی چقدر ارزاق تهیه میکنه میبره ته شهر؟!با شیطنت خندید: خب حالاتف به ریا‌! لبخندی زدم و ادامه دادم:تازه ساخت حرم دقیقا عمومی کردن امکاناته چه کسی از این حرم و زیبایی هاش استفاده میکنه؟ مردم‌باهرسطح توان مالی حرم یه فضاییه که مردم بدون هیچ هزینه ای میتونن واردش بشن رایگان خدمات بگیرن و تا هر وقت بخوان اونجا بمونن این فرش نفیسی که خریداری میشه زیر پای زائر پهن میشه این وسایل سرمایشی و گرمایشی رو مردم استفاده میکنن مردم از تماشای اسن آینه کاری ها لذت میبرن پس تمام این امکانات داره خرج مردم میشه مردم به معنای واقعی کلمه چون در ورود به حرم هیچ منعی وجود نداره هر نوع انسانی میتونه واردش بشه مگه نه؟!_آره ولی با پوشش _این که قانونشه همه جا قانون داره همه میتونن پوشش رو رعایت کنن منظور من از منع منع ماهیتی بود که نشه برطرفش کرد بہ قلمِ