【 ݥڪٺݕۮࢪسشۿۮݳ🇵🇸 】
#چگونھمتحولشدم؟ 🙂♥️ #1 بےخدا بودن سختھ . زندگے ڪه ࢪنگ و بوے خدا در اون نیست ، نباشه بھتره 💔 ڪسے ڪ
#2
به یاد دارم اوݩ مسافرتے ڪه قرار بر رفتن به شمال بود . نمیدونم چرا من با اون همه جاهلیت باز علاقھ ڪوچڪے براے رفتن به مشھد داشتم 🙂💔
بھ دلم افتاده بود ڪه این مسافرت به اونجا هم ختم میشھ . بعد از برنامھ ریزے قرار بر این شد ڪه مقصد اول مشھد باشه بعد شمال 🎋
از این جھت خوشحال بودم . مسافࢪت ⁵ نفره بود . سھ دختر و دو پسر بزرگتر از خودموݩ . از خانواده رضایت گرفتم . پدر رو با هزار جور دروغ و دغل رام ڪردم . اما مادر و خواهر از این ماجرا اطلاع داشتن اما نمیدونم چرا بھ من اجازه رفتن دادن 😞🥀
قبلا در این رابطه از من سوال شده بود ڪه وقتے این جاهلیتها برقرار بود و این مسافرتها در میوݩ بود آیا تا بھ حال #نامحرمبھبدنتودستزده؟
خداࢪو صد هزار مرتبھ شڪر هیچ وقت اجازه نمیدادم ڪسے بھ بدن من حتے نزدیڪ شھ 🙂
حرف این نیست ڪھ بگم دست هیچ نامحرمے بھ من نخورده... نھ !!!!
حرف اینه ڪھ حتی ڪسے بھ بدن من دستدرازے نڪرده . وگرنہ هر جاهلے به دلیل احساساتے ڪه داره هر جورم ڪه شده به سادهترین شڪل به نامحرم دست زده 🤷🏻♂
این ارتباطات بود اما اینڪھ بگیم دست درازے صورت گرفته نه ....
مسافرت ⁷ روزھ رو رفتیم . با اینڪھ اون دوتا رو زیاد نمیشناختم اما بشدت باهاشون خو گرفتھ بودم . راحت دستشونو میگرفتم دستمو میگرفتن شوخے میڪردم شوخے میڪردن اذیتشون میڪردم اذیتم میڪردن و این گندڪاریاے به خیال جاهل شیریݩ .....
تو اون مسافرت آخرین باری بود ڪھ من بھ مشھد رفتم . مشھد رفتنے ڪھ غرق گناھ بود ولے آدم بھ هر بدےهم ڪھ باشھ باز یڪم مھر ائمھ رو تو وجودش داࢪه 🧡
#هیچوقتغیرمذهبےهاروقضاوتنڪنید ❕
حضرت آقا چے فرمودن؟
گفتن ڪھ همون غیر مذهبے مشڪلش در ظاهرشھ مشڪل من در باطنمھ 💔
حاج قاسم چے فرمودن؟
گفتن ڪھ همون خانمے ڪھ بےحجاب مےگردھ و بدترین ظاهر رو داره هرجورے هم ڪھ باشھ جز ملت منھ 💚
توے خاڪ ڪشور من دارھ زندگے میڪنھ ، اون از جنس منھ 🌱
چرا الڪے قضاوت ڪنیم؟
خود من دقیقا همون لحظھ ڪھ گنبد حرم آقا رو دیدیم اشڪ از چشمام سرازیر شد . حس غربتم از بیݩ رفت . انگار اونجا هم محل زندگے من بود ....
دقیقا ساعت ¹⁶ بود ڪھ وارد مشھد شدیم و گنبد اومد جلو چشمامون 🌸
اون دوتا دخترے ڪھ باهام بودن اقوامم بودن . بهم میگفتن فلانے چته؟ چرا اینقدر گریھ میڪنے؟ اونا از حس من خبر نداشتن 💔
تا وقتے ڪھ تو مشھد بودیم انگار بھ خودم اومده بودم واسھ گناھ نڪردن
نمیدونم اون حس ڪجا بود ڪھ اومد سراغم . شاید با دیدݩ حرم آقا جرقھ تحول در من شڪل گرفت چون ناخودآگاھ وقتے وارد حرم شدیم دیگھ دلم نمیخواست چادرم رو بیرون بیارم . منے ڪھ از چادر حالم بھ هم میخورد ....
بگذریم 🚶🏻♂
فقط این رو میخوام بگم ڪھ هیچوقت هیچوقت هیچوقت غیر مذهبیا رو قضاوت نڪنید . شاید همون خیلے پاڪ تر از توعه....
شاید خدا خیلے از اون راضے تره نسبت بھ تو....
شاید اون خیلے قشنگتر از تو با خدا انس میگیره 🧡
³ رو توے مشھد بودیم و بعد خارج شدیم و رفتیم شمال ....
دوباره اون حس لعنتے اوند سراغم....
دوباره انگیزھ گرفتم برا گناه🍂
تو دریا میرفتیم با بدترین وضع 💔
دست تو دست شالها بیروݩ لباس آزاد و هزار ننگ دیگھ....
بیشتر از این موضوع باز نشھ بهتره🥀
این یڪے از خاطرات مسافرت بود
#ادامھدارد.....
#گذشتھاےبےرحم 💔
#قضاوتنڪنمومن ☝️🏻
🥰🥰 #روایت بخشنده ترین بخشنده