شَھـــیدانہتٰاشَھــ🖤ـــٰادَتْ
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒 🌸🍒 🍒 🍓بـسم ڕب اݪعـشـــ😍ــق🍇
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒
🌸🍒
🍒
🍓بـسم ڕب اݪعـشـــ😍ــق🍇
#فصل_دوم
#پارت_236
#عـشقبہشـڔطعاشــــقے
سینا گوشیو از دستم میکشه و نمیدونم به کجا میره
اما من روی صندلی توی راهرو نشستم و اشک صورتمو خیس کرده
↻•↻•↻•↻•↻•↻•↻•↻•
یک روزبعد
همینجوری هق هق میکنه و منم همراه باهاش اشک میریزم
مامان نسرین دستشو نوازش میکنه و اشک میریزه
_یعنی الان
محمدحسین من زندس؟
اره فاطمه؟
با صورتی خیس از اشک سرتکون میدم
+اره بخدا
محمدحسین حالش خوبه
و الان بی قرارتوعه
منتظرته
ملافه رو از روی خودش کنارمیزنه و میخواد پایین بره
که منو و مامان نسرین سریع میگیریمش
مامان نسرین غضبناک رو بهش میکنه
_کجا میری دختر
صبرکن
باید دکتر مرخصت کنه
اما سارا لجوج میگه
_من همین الان و همین لحظه باید برم مامان
همین الان و همین لحظه
بگید بیاد مرخصم کنه
مامان نسرین که لجاجتشو میبینه سری از روی تاسف تکون میده و به من اشاره میزنه
_برو دکتر رو خبر کن مادر
ببینیم چی میگه
+چشم
بیرون میرم و به سمت ایستگاه پرستاری میرم
پرستار هایی که اونجا هستن
به خاطر چادری و محجبه بودنم طرز نگاه کردنشون بده اما من اهمیتی نمیدم
با لبخندجلو میرم
+سلام خسته نباشید خداقوت
ببخشید میخواستم ببینم امکانش هست خانم دکتر یه سربیان اتاق 706؟مریضمون اصراردارن مرخص بشن
یکی از پرستارها با بی میلی پاسخ میده
_باشه الان به خانم دکتر میگم بیان اتاقشون
لبخندی شیرین به روش میزنم
+ممنونم عزیزم خیلی لطف میکنی
لبخندی میزنه و به سمت اتاق میرم
↻•↻•↻•↻•↻•↻•↻•↻•
(سارا)
هیجان و استرس و ترس و اضطراب همه باهم بهم حجوم اورده
ناخونامو تند تند میجووم و با پام به کف ماشین ضربه میزنم
با توقف ماشین
ضربان قلب منم توقف میکنه
عرق روی پیشونیمو با استینم پاک میکنم و دستگیره در رو میکشم
با دلتنگی به خونم نگاه میکنم
اما الان
دلتنگیم واسه صاحب خونه بیشتره
بابا و سحر و پرهام و مادرشوهرم و پدرشوهرم جلوی درایستادن
اصل کاری نیستش
قلبم بی قراره و من از اون بی قرارتر
سرگیجه دارم و سحرمیفهمه و جلو میاد کمکم
مادرشوهرم اشک میریزه و با بقیه صلوآت میفرستن و بابام اسفند دود میکنه
دلم واسه حیاط خونمم تنگ شده بود
با دلتنگی همه جارو زیرنظرمیگیرم
اروم قدم برمیدارم
که صدای درمیاد
جرعت بلندکردن سرمو ندارم
اما اروم اروم
از پایین به بالا میرم
از کفش روفرشیاش
پای گچ گرفته
بالا ترمیرم
به صورت رنگ پریدش میرسم
جون از تنم میره و زانوهام شل
که سحر و سینا به دادم میرسن
میخواد جلو بیاد که سینا دستشو جلوش میگیره
نگرانی کل صورتشو گرفته
میدونم حالش مساعد نیست
بابا رو به کل جمع میکنه
_بفرمایید بریم خونه سحر
بفرمایید
کوچه رو به روعه
و من چقدرممنونشم به خاطر درکش
چون عمرا اگر میتونستم جلوی بابا
و بقیه
حتی به محمدحسین نگاهی بندازم
صدای بهم خوردن درمیاد و من همچنان توی چشماش زل زدم و رابطه چشمامون قطع نشده
اشک میریزم و اشک میریزه
تار میبینم و تار میبینه
طاقتم تموم میشه و به سمتش میرم
نمیتونم بدوام
پس تندتندمیرم و اونم چندقدم مونده رو طی میکنه و از پله ها پایین میاد
خودمو توی آغوشش میندازم و دستاش محکم دورم حلقه میشه
صدای هق هقم و صدای گریه مردونش فضای حیاط کوچیکمونو گرفته
لباسشو توی دستم مشت میکنم و سرمو توی سینش پنهان
اشک میریزم و عطرشو با جون و دل به ریه هام میفرستم
اشک میریزه وسفت دراغوشم گرفته پشت سرهم روی موهام که از روسری بیرون ریخته رو بوسه میزنه و زیرلب صدای خداروشکرشنیدناشو میشنوم
ڪپے رماݧ حراـم❌
جہت مشاهده پیگرد قانونے و اݪهے دارد⚖️
نـویسـنده=خـانم حـدێث حیـدرپـور🌿
🍒
🌸🍒
🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
#قشنگیجات🌱
تجربه نشون داده تو هرطور که باشی
مردم طور دیگه ای فکر میکنن !!
پس خودت باش ؛
دنیا اصالت رو ستایش میکنه 🌸🔒!
#سݪامرفقاێهمیشگےشهیدانہ
روزتونبخیروشادێ🌼
🍊|•@shahidane_ta_shahadat
#رفیقشھیدمڪیسٺ؟!
نام:علیهاشمی
متولد:¹⁰دیماهسال¹³⁴⁰
زادھ:اهواز
وضعیٺتاهل:____
تاریخ شھادٺ:⁴تیرماهسال¹³⁶⁷
محلشھادٺ:جزیره مجنون
《ایشون بعد از عملیات تخلیه جزیرة المجنون،هنگام ترک مقر فرماندهی توسط هلی کوپتر های ارتش عراق مورد هدف قرار میگیرن و بھ شهادٺ میرسن.پیکر ایشون بعد از ²²سال درسال¹³⁸⁹شناسایی و دراهواز به خاک سپرده شدند》
شھیدروز دهم
شھیدعلیهاشمی❄️🌼
🌸|•@shahidane_ta_shahadat
#عارفانہ🌱
<إِنَّ اللَّهَ یـحِبُّ التَّـوَّابیـنَ>
خدا از بنده اش انتظار بازگشت دارد...🌛🕊
خدا خودش گفته
از همه چی باخبره و حواسش به همه هست؛(:
رفیق؛ اونوقت تو ناراحتی میکنی و میگی
کسی حواسش به من نیست!؟✨🌚
🌱|•@shahidane_ta_shahadat
#عاشقانہ💍
✩و ڪل عین ٺشوفڪ لیٺها عیونے...✩
و همهے چَشمهایے ڪه ٺو را مےبینند،
ڪاش چَشمهاے من بودند!...᭄♥️
🌸|•@shahidane_ta_shahadat
دلمان
را پشت انبوه
دلبستگی های دنیوی
دفن نکنیم،
این دل
نور میخواهد :)
#سݪامنوࢪچشمےهاێشهیدانہ🦋🌿
روزتونبخیࢪ
🍭|•@shahidane_ta_shahadat
#خدایجان🎈
إِنَّالْإِنْسانَلَفِیخُسْرٍ
خودخداگفتہکہایبشر!
همراهِمننباشےباختیاا :)
🎈|•@shahidane_ta_shahadat
#عاشقانہ💖
يبدأ الحُب من اللحظة ، التي تخشى
فيها أن تُحبه🌱!
عشق از همون لحظه ای شروع میشه
که میترسی عاشقش شده باشی👀💖
💕|•@shahidane_ta_shahadat
سلام عزیزان امیدوارم حالتون خوب باشه
متاسفانه نویسنده رمان عشق به شرط عاشقی حالشون مساعد نیست و چندروزی نمیتونن پارت بدن
اما گفتن که تمام تلاششون رو میکنن برای اماده سازی و ارسال پارت
التماس دعاۍ فراوان🙏🏻🌼
#ممنونازاینکهدرکمیکنید🌸🌱
#انگیزشی🦋
من و آدمِ تو آینه، باهمدیگه خوشبختیم!🪞
🦋|•@shahidane_ta_shahadat
کاش می شد
خاطره های خوبو تو قلک ریخت
و هر وقت دلمون گرفت
درشون آورد و تماشاش کرد..🧡!
#سݪامࢪفقایشهیدانہ🌱
ظہرتونبخیࢪوشادی
🧡|•@shahidane_ta_shahadat
#خدایجان🌿
_یڪےاز مزیت هاےحرف زدن با خدا اينہ ڪہ، لازم نيست منظورتُ براش توضيح بدے!
+ اِنَّ رَبُّکَ یَعْلَمُ
خدا به حالِ تو آگاه است...💙
🦋|•@shahidane_ta_shahadat
#ایه_گرافی🌸
فَإِنَّکَ بِأَعْيُنِنَا
ما مراقبِ تو هستیم♥️
سورهطور |آیه ۴۸✨
❤️|• @shahidane_ta_shahadat
#تلنگر✋🏽🙂
چطوربخاطربرنامهموردعلاقمونیا
یهموضوعودغدغهکوچیکنمازمونرو
فراموش کنیم..؟!
یادموننرهحضرتزینب(س)شبشهادت
برادرشونهمنمازشبشروفراموشنکرد!
ماییکهشعارمون:
کلنافداکیازینبه..نباید اینجوری باشیم!
-زینبوارزندگیکنیم(:
#آرهخلاصه🍃
🍃|•@shahidane_ta_shahadat
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒
🌸🍒
🍒
🍓بـسم ڕب اݪعـشـــ😍ــق🍇
#فصل_دوم
#پارت_237
#عـشقبہشـڔطعاشــــقے
بعد از دقایقی که سرمو از روی سینش بلند میکنه و انگشت شصتشو روی گونم میکشه و اشکامو پاک میکنه
زمزمه ارومشو میشنوم که بابغضی مردانه میگه
_آخه من که مردم بی تو
اشکم دوباره میریزه و اون دوباره با ملایمت پاک میکنه
خم میشه و چشمامو میبوسه
پیشونیشو به پیشونیم میزنه و زمزمه میکنه
_گریه نکن جون محمدحسین
گریه نکن عمر من
تموم شد همه چی
گریه نکن خانومم
فین فینی میکنم و سرمو بالامیگیرم
دستمو روی ته ریش هاش میزارم
صورتشو نوازش میکنم تا مطمئن بشم خواب نیستم و توی بیداریم
اشک میریزم و زمزمه میکنم
+فکر کردم بی وفایی کردی
با پشت اون یکی دستم اشکامو پاک میکنم و ادامه میدم
+فکر کردم دیگه دوستم نداری
با دکمه های پیرهنش بازی میکنم
هق هق میکنم و میگم
+فکر کردم دیگه ندارمت و باید غزل خداحافظی بخونم
سرمو محکم توی اغوش میگیره و فشاردستشو دورم بیشترمیکنه
_نه نفسم
نه خانومم
نه عزیزم
نه بانوجان
من میمیرم واسه یه لحظه باتوبودن و درکنارتو نفس کشیدن
بی معرفت نیستم و بدقولی تو ذاتم نیست جانم
اشک میریزم
+قول بده دیگه سکتم ندی
قول بده دیگه حتی الکیم نمیری
میون اون همه اشک وگریه
قهقهش به هوا میره و من چقدردلتنگ و تشنه این صدای خندش بودم
_چشم قول میدم دیگه سکتت ندم
ولی نمیتونم قول بدم نمیرم که
اخمی میکنم و مشتی به سینش میکوبم
+عه محمدحسین
میخنده
دستم توی دستشه و پشت دستمو نوازش میکنه و همونجور لنگون لنگون با سمت خونه هدایتم میکنه
_جون محمدحسین نفسم
حالا داخل خونه رسیدیم و من با دلتنگی ذره ذره خونه رو از زیرنگاهم میگذرونم
کنارگوشم زمزمه میکنه
_این خونه بی تو صفا نداشتا
فاز احساسیم از بین رفته و نمیتونم جوابی بهش بدم
پس بی جواب میزارم این حرفشو با اینکه روحم شد سرشار از انرژی با این حرف
برمیگردم سمتش
+میگم محمدحسین
لبخندش جون میده به روح و جسمم
_جونم
+جونت سلامت
به سمت مبل میریم و روش میشینیم
نمیدونم چرا
اماناخودآگاه میپرسم
+بیمارستان بودی؟
_آره ولی چیزی نبود نگران نباش
+پرستاری که بهت رسیدگی میکرد مرد بود یا زن
چشماش گرد میشه و بعد از مدتی صدای خندش توی خونه میپیچه
_زن بود
چشمام گرد میشه و میخوام گارد بگیرم سمتش که میگه
_ولی من گفتم زنم حساسه
یه اقا اوردن
+اگه زن بود که الان کشته بودمت
میخنده و من محو خنده هاش میشم که انرژی بخش روحمه
ڪپے رماݧ حراـم❌
جہت مشاهده پیگرد قانونے و اݪهے دارد⚖️
نـویسـنده=خـانم حـدێث حیـدرپـور🌿
🍒
🌸🍒
🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
#خداێجـاݩ🌱
یَـٰارَفِیقَمَنلـٰارَفِیقَلہ
بَندهخُدابـٰاشدَرهَمہحـٰال؛چِـرا
ڪہخُداۍتۅبۅدهدَرهَمہحـٰال..ジ!
#سݪامهمراهانهمیشگےشهیدانہ✋🏻🌱
روزتونبخیرونیکی
👑|•@shahidane_ta_shahadat
#عاشقانہ💍
راست میگن
حادثه هیچ وقت خبر نمیکنه!
مثل تـو که یهـو شدی
همه ی زندگیم . .♥️🖇
💕|•@shahidane_ta_shahadat
#رفیقونہ😍
رفیق نمیتونم بهت قول بدم که
همه مشکلاتتُ حَل میکنم
اما بهت قول میدم قرار نیست
تنهایی باهاشون بجنگی...
🦋|•@shahidane_ta_shahadat
#حالخوب🌱
⌝ توی کتاب : خوشحالی یعنی " نوشته بود : خوشحالی یعنی هنوز قلبت داره میتپه !
این یعنی ، هنوز زمان داری واقعاً زندگی کنی ؛
کاری که خیلیها نتونستن بکنن🌩💙⌞
🌱|•@shahidane_ta_shahadat