شَھـــیدانہتٰاشَھــ🖤ـــٰادَتْ
#استوری💔 دلتنگ حرمتم...😭💔 💔|•@shahidane_ta_shahadat
#دلتنگی💔
خبر از دلِ تنگم میدهد
لرزش عکس حرم . .
در پیش چشمانم :))💔
+آقامحسین
💔|•@shahidane_ta_shahadat
#دلتنگی🖤
محکمگرهبزندلِمارابهزلفِخویش
ایدستگیرِدرگناهافتادههاحسین!(:
🖤|•@shahidane_ta_shahadat
شَھـــیدانہتٰاشَھــ🖤ـــٰادَتْ
#دلتنگی🖤 محکمگرهبزندلِمارابهزلفِخویش ایدستگیرِدرگناهافتادههاحسین!(: 🖤|•@shahidane_ta_sha
#اربعین🖤
هـرڪہمجنونحسیناستخوشـٰابرحـٰالش
چونکہلیلایدلش،لیلیِـےلیلایخداست
🖤|•@shahidane_ta_shahadat
شَھـــیدانہتٰاشَھــ🖤ـــٰادَتْ
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒 🌸🍒 🍒 🍓بـسم ڕب اݪعـشـــ😍ــق🍇
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒
🌸🍒
🍒
🍓بـسم ڕب اݪعـشـــ😍ــق🍇
#فصل_دوم
#پارت_330
#عـشقبہشـڔطعاشــــقے
(سارا)
باصدای گریه های پی درپی فاطمه زهرا ازخواب میپرم
روی صورتش عرق نشسته و کلافه اینطرف و اونطرف میشه
تازه متوجه گرمای اتاق میشم
تماما صورتم خیس ازعرق شده و از شدت خستگی حتی خودمم گرمارو حس نکردم و بدون اینکه کولر رو روشن کنم خوابم برد
نگاهی به ساعت روی دیوارمیکنم که تازه ۵ رو نشون میده
به سمت فاطمه زهرا که حالا بلندشده و صاف نشسته برمیگردم و دوتا دستامو سمتش میگیرم
+میای بریم حمام کنیم آب بازی کنیم؟!
بی حوصله دوباره روی تخت دراز میکشه
پنکه ایستاده رو براش روشن میکنم و اول برای نمازی که نزدیکه قضا بشه وضو میگیرم
چادر سفیدمو میپوشم که میخنده و از تخت پایین میاد و گوشه چادرمو رو صورتش میندازه؛
میخنده و بازی میکنه
میخندم و قامت میبندم.
......
چادرنمازمو جمع کردم و فاطمه زهرا رو گوشه تخت گذاشتم
که صدای پیامک گوشیم بلندشد
_سلام صبحتون بخیر
گفتم شاید دیشب دیرموقع خوابیدین
یه وقت خواب بمونین
بهتون پیام دادم
من تا یک ساعت دیگه جلودر خونتونم
گوشیو خاموش کردم و توی شارژ زدم و دوشی گرفتم تا حداقل سرحال برم آزمایشگاه
دلم خیلی وقته شور میزنه اما سعی کردم با ذکر و بازی با فاطمه زهرا حال بد دلمو به گوشه ایش بکشونم
گوشه ای توی تاریکی
تا فراموش بشه هرچی حس بد تووجودمه
باصدای زنگ گوشیم سریع چادرمو از سرکمد برمیدارم و روی سرم میندازم و بچه بغل بیرون میرم.
دیشب برای اینکه هم خودم هم فاطمه زهرا راحت ترباشیم برگشتیم خونه خودمون
جایی که فاطمه زهرا آرامش عجیبی داره و آرومه
نمیدونم اما دلم میگه فاطمه زهرای من اینوحس میکنه زمانی پدرش توی این خونه بوده و قربون صدقش میرفته.
نفس عمیقی میکشم تا بغض توی گلوم خونه خالی کنه و بره
درا رو قفل میکنم و بیرون میرم که دنای سفید پارسا اون طرف خیابون نشون میده دقیقا سرتایم اومده
قدمام سنگینه اما سعی میکنم بکشمش روزمین
با دیدن منو فاطمه زهرا سریع پیاده میشه و از در جلوسمیرا خانم هم پیاده میشه و هردو به سمتم میان
پارسا زودتر بهم میرسه و فاطمه زهرای خواب توی بغلم رو طلب میکنه و همزمان صبح بخیرمیگه
+سلام صبح شماهم بخیر
سلام خاله سمیرا
فاطمه زهرا رو توی بغلش میزارم و سمیراخانم با ذوق وصف نشدنی درآغوشم میکشه
_سلام عزیزم
سلام به روی ماهت عروس گلم
آخ که نمیدونی چقدر آرزو داشتم ببینم این لحظه هارو
میخندم که پارسا منظورمو میگیره و باخنده برمیگرده سمت مامانش
_آرزو داشتی ببینی دوتا جوون گشنه و خوابالود دارن میرن آزمایش بدن؟
خاله سمیرا هم میخنده و چادرشو جمع میکنه و سوارماشین میشه
_آره مادر شاید باورت نشه
ولی آرزوی همینو داشتم.حالام بیاین بریم آزمایش بدیم
من خودم براتون یه دست کله پاچه بارگذاشتم میریم خونه همه میخوریم بعد ازمایشگاه
سوارمیشم و فاطمه زهرا به سمتم خم میشه و بغلم میاد و رو شونم خوابش میبره
پارساهم با سرعت زیادی به سمت آزمایشگاه حرکت میکنه
و بازهم دلشوره و بازهم دلشوره
خدامیدونه اینبار قراره چی بشه و چه سنگ بزرگی جلوی پام بیافته
+مامانم نیومد مگه؟!
خاله سمیرا پیش دستی میکنه
_نه عزیزم
صبح بهش زنگ زدم
صداش گرفته بود و سرفه میکرد
گفت نمیام خودتون برید
ابروم بالا میپره
یادم باشه حتما باهاش تماس بگیرم
ممنونی میگم و به بیرون خیره میشم
ڪپے رماݧ حراـم❌
جہت مشاهده پیگرد قانونے و اݪهے دارد⚖️
نـویسـنده=خـانم حـدێث حیـدرپـور🌿
🍒
🌸🍒
🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
شَھـــیدانہتٰاشَھــ🖤ـــٰادَتْ
:) 💔
#اربعین🖤
ولیفڪرڪن..
اربعینشده
یهڪولهپشتی
یهچفیه
باسربند -یاابالفضلالعباس-
پرچمِ-یابقیةالله-بهدوشت
صدایمداحی-قدمقدمبایهعلم... -
اشڪشوق
جاده:نجف-ڪربلا
+اللهمالرزقنایههمچینحالی:))
#اربعینایرانبمانمبیگماندقمیکنم💔
🖤|• @shahidane_ta_shahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ربط میان من و تو، ربط عاشقی است...
+چرا من با این کلیپ گریه میکنم🙂💔؟!
به فدای مظلومیتت آقا :))
🌸°| @shahidane_ta_shahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد!
🌸°| @shahidane_ta_shahadat
هدایت شده از آبنبـــ🍭ــٰاٺبانو
حاج قاسم امروز نیست بینمون
ولی دعاکنید دست دعا برامون بلندکنه تا این قصه دردناک
اونم توماه غم و درد
تموم بشه
دعاکنید آقایی که اینهمه پیاده رفتن تا به حرمش برسن چشم از گناهامون ببنده و دستمونو بگیره تا دردمند تر از این نشیم
تا اینقدر زائرای آقا دلشکسته ترنشن💔🚶🏻♀
آخه میدونین
خیلی سخته لب تشنه از چشمه برگردی🚶🏻♀:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اربعین🖤
ڪَربُۅبَلآیَتچـہحـٰآلۅهَۅآیۍدآرَد
میشَۅَداَربَعینمَنهَمبـٰآشَمدَرآنحآلۅهَۅآ😭💔
🖤|• @shahidane_ta_shahadat
#شهـیـدانہ...
ارمنۍبود؛مۍخـواستزبـٰانفـارسۍرو
یادبگیردتصمیمگرفـتیہڪتابفـارسۍ
روانتـخابڪـنہوبراۍتمریـنبخـونہ....!
تـصویرچـھرهنـورآنۍابـراهیمروۍجـلدِ
ڪتـٰاب،چشمشروگرفتڪتابسـلامبر
ابراهیـمروخوندمسلمونشدشیـعہشد...
طـلبہشـدساڪنقـمشدایـنداستـٰانیڪ
خانمتازهمسلمـانہ #خـٰانمنازلۍمارگاریان
🌸°| @shahidane_ta_shahadat
شَھـــیدانہتٰاشَھــ🖤ـــٰادَتْ
«🖤😢»
Sajad Mohammadi - Inja Irane.mp3
3.63M
#مداحی🌿
اینجا ایرانه و دورم از کربلا
خوش بحال عراقی ها:)💔
🌿|•@shahidane_ta_shahadat
شَھـــیدانہتٰاشَھــ🖤ـــٰادَتْ
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒 🌸🍒 🍒 🍓بـسم ڕب اݪعـشـــ😍ــق🍇
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒
🌸🍒
🍒
🍓بـسم ڕب اݪعـشـــ😍ــق🍇
#فصل_دوم
#پارت_331
#عـشقبہشـڔطعاشــــقے
+خاله میشه فاطمه زهرا رو بگیرید؟!
چون محیط آزمایشگاه خیلی آلودس
میترسم مریض بشه
لبخندمهربونی که روی صورتش نقش بست یعنی قبول
ولی خودشم تایید کرد
_آره قربونت برم چرا که نه
بده من دخترکمو
خوشی بی مثالی توی وجودم نشست که دخترمو،
دختری که ثمره ازدواج و عشق منو محمدحسین بود رو این خانواده دختر خودشون میدونن
ازخودشون میدونن
حتی حتی حتی اگه هم خونشون نباشه
+ممنون خاله جون لطف کردین
سری تکون میده و پلک برهم میزاره به نشونه اینکه برو خیالت راحت
_ساراخانم بریم دیرمیشه ها
سری به نشونه تایید تکون میدم و چادرمو مرتب میکنم و پیاده میشم
عجیبه اما خیلی شلوغه
حتی بیشتر از روزای دیگه
نگاهی به تابلو ورودی میندازم
ولی تلخ میشه حالم
صلواتی میفرستم تا حال بدمو به بقیه ندم
آخه کسی نمیدونه که اینجا
دقیقاشانزدهم همین برج
یعنی پس فردا
چندسال پیش چه اتفاقایی افتاد
دستای پارسا از پشت با فاصله روی چادرم نشست تا از همهمه جمعیت و شلوغی جمعیت با کسی برخوردنکنم
ولی صداش رو واضح شنیدم چون دقیقا کنارم بود
_آخ سارا خانم ساعت هشت و نیمه
اینجور جاها یه مین دیربرسی باید هفت ساعت معطل بشی
از حرفش و لحن شکایت گونش خندم گرفت و همون لحظه رسیدیم به صندلی های توی راهروی انتظار
نشستم روی صندلی و کنارم نشست و درگوشم با ته مایه خنده هایی زمزمه گونه گفت
_چه عجب بانو
ما خنده شماروهم دیدیم
با ابروهای بالاپریده و لب آغشته به خنده برمیگردم سمتش
که عقب میره و متعاقبا ابروبالا میندازه
_والا
ولی خب با خنده خوشگلتری
همیشه بخند
تبسم روی صورتم میشینه و سرمو پایین میندازم
جالبه ولی شیرینه
ڪپے رماݧ حراـم❌
جہت مشاهده پیگرد قانونے و اݪهے دارد⚖️
نـویسـنده=خـانم حـدێث حیـدرپـور🌿
🍒
🌸🍒
🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترقهبازیبود🔫😂!