eitaa logo
شهـــــ⚘ــــــیدانـہ
248 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
969 ویدیو
28 فایل
⚪️🔹 ◎﷽◎ ⚪️🔹 🌸🍃‌ - از ڪجا گرفتـی ؟! + چے رو ؟! - رزق |شهـادت‌| ... + از سحـرهـا هنگـام تنهایےام با خـدا :) دوست شهیدت داره صدات میکنه🌹 با رمز عملیات 🌸یا زهرا🌸 وارد کانال بشید🙏 شهیدانه https://eitaa.com/shahidaneh_313
مشاهده در ایتا
دانلود
شهـــــ⚘ــــــیدانـہ
#قسمت_هفدهمـ🍃✨🌹 اهداف ترور شهید سلیمانی چه بود؟.. "ســید حســن نصــراللهـ" در مراســم ویــژه شــه
🍃🌸 🌸تقدیم به همسران صبور شهدا خصوصا همسرشهید سلیمانی... مثــل يــك صبــح قشــنگ دويــدي تــوي زندگــي مــن، مثــل آفتــاب، مثــل ســايه، مهربـان و بـي ادعـا. شـروع زندگـي مشـترك مـان بـا بـوي جنـگ در هـم آميخـت. از جبهـه مـی آمـدي از دل دشـمن، از شـب هـاي پرحادثـه، انفجارهـاي پـي درپـي، از پشــت خاكريزهــا، هنــوز بــوي بــاروت مــي دادي. گــرد و خــاك لبــاس هــا و موهايـت پـاك نشـده بـود. بـا تـو حـرف مـی زدم، تصويـر شـهيد شـدن همسـنگري هــاي مهربانــت را تــوي خانــه چشــم هايــت مــي ديــدم. مــي گفتــي قطعــه اي از بهشـت اسـت. "چقـدر چشـم هـاي نمناكـت را دوسـت داشـتم". روزي كـه از جبهـه برگشـتي، بـراي مـن بهتريـن روز دنيـا بـود و روزهايـي كـه كنـارم بـودي، بهتريـن روزهـاي زندگـي ام، بـودم، از عمـق وجـود، مـي آمـدي. حجـم خيـال و رفتـارم پـر از تـو بـود، كنـارم بـودي، دلـم برايـت مـي سـوخت، دلتنـگ تـو، دلتنـگ دغدغـه هـاي پاهايـت تـاول زده و دسـت هـاي پينـه بسـته ات... مـي گفتـم: ايـن چنـد روز را اسـتراحت كـن. مـي خنديـدي و مـي گفتـي خيلـي زرنگــي؛ مــي خواهــي بعــد از مــن بگويــي "قاســم" شــوهرخوبي نبــود. ظــرف مـي شسـتي، جـارو مـي زدي، مـي خريـدي و مـي آوردي... وقتـي مـي ديـدم بـا چـه دقتـي سـبزي هـا را پـاك مـي كنـي، مـي خنديـدم. مـي گفتـم: راسـتش را بگــو قاســم، تــوي جبهــه مســئول آشــپزخانه اي يــا فرمانــده !؟ خـودت چيـزي نمـي گفتـي امـا دوسـتانت برايـم مـي گفتنـد كـه چـه فرمانـده اليقــی هســتي. هرچــه بــه پايــان روزهــاي مرخصــي ات نزديــك تــر مــي شــديم، ناراحتـي مـن بيشـتر مـي شـد. كمتـر حـرف مـي زدم. تـوي فكـر مـي رفتـم، بغـض مـي كـردم و دلـم مـي شـد شـهر آشـوب فكرهـاي جورواجـور... برايــم لطيفــه هــاي جنگــي تعريــف مــي كــردي، مــرا مــي خندانــدی. امــا مــن بغـض مـي كـردم و بـه نقطـه نامعلـوم خيـره مـي شـدم. خاطـرات روزهايـي كـه پيشــم بــودي، جلــوي چشــم هايــم بــه حركــت درمــي آمــد. آن موقــع چــه قــدر احسـاس خوشـبختي مـي كـردم. امـا حـالا كـه داري مـي روي، تنهاتـر از مـن تـوي دنيــاي بــه ايــن بزرگــي كســي وجــود نــدارد. مــي گفتــي عــروس خانــم، راســت راسـتي راضـي بـه رفتنـم نيسـتي، مگـر خـودت هميشـه نمـي گويـي افتخـارم ايـن اســت كــه همســر يــك رزمنــده ام. و خــوب مــي دانســتم كــه همــه دل نگرانــي هايـم از ايـن اسـت كـه باليـي سـرت بيايـد. مـي گفتـم: اگـر بدانـم مواظـب خـودت هســتي، دلــم آرام مــي گيــرد. آن وقــت اگــر ايــن جنــگ چهــل ســال هــم طــول بکشد طاقت دوری ات را ندارمـ .... تقدیم به شهدای گمنام✨🍃