eitaa logo
خادم الشهدا
1.4هزار دنبال‌کننده
944 عکس
209 ویدیو
3 فایل
[ بسم رب الشهدا ]...❤️ _شهادت ، احلی من العسل است . _یاران‌پاےدرراه‌نهیم کہ‌این‌راہ‌رفتنی‌است ونہ گفتنی.. [کپی اگر برای اوست،شرایط برای چه ...] سلامتی‌رزمنده‌هاصلوات :) #کمیته‌مرکزی‌خادم‌الشهدا #پشتیبانی‌بسیج‌اصناف #سپاه_پاسداران
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز هم میزبان بودیم... «السلام علیک یا سید الشهدا» شهدا سنگ نشاندند که رَه گم نشود✨🌹
نائب الزیاره شما بزرگواران بودیم...🌱 در این شب ها التماس دعا🙏🏻🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود ای که بستی راه را در کوچه ها بر فاطمه گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد🖤✨
:بزرگواران تمامی پست هایی که در داخل گروه ارسال می‌شود و با نشانه ی زیبای هستند ساخت ادمین های کانال میباشد...
خدایا!…. از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان مکن. از آستان مهرت نومیدمان مساز . آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان. از درگاه خویشت ما را مران.
بسم الله🌱
📆 امروز یکشنبه مصادف با شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) ☀️۲۶ آذر ۱۴۰۲ هجرے شمسے 🌙۲ جمادی الثانی ۱۴۴۵ هجرے قمرے 🎄۱۷ دسامبر ۲۰۲۳ میلادے ┄┅═══✼✨✼═══┅┄
السلام علیک یا صاحب الزمان✨
👤 شهید ابراهیم هادی : 🖋 بعد از توکل به خدا ، توسل به حضرات معصومین مخصوصا حلال مشکلات هست.
صوت گُل ِچادر گلدارت✨
قسمتی از وصیتنامه شهید مسلم خیزاب: امیدوارم که خداوند شهادت مرا در گردان حضرت زهرا (س) رقم بزند و مرا نوکر و خادم بهترین یاران علی (علیه السلام) قرار دهد. و تا آخرین لحظه دست از حمایت ولی و رهبر عزیزم بر نداریم و عاقبت به خیر شویم✨🌱
«لبخندی در قاب عکس» سه سال از شهادت می گذشت.من با یکی از بستگان که فرد خیلی معتقدی نبود،بر سر مزار شهید حاضر شدیم.بعد از اینکه فاتحه خواندیم،این فامیل ما برگشت و بهم گفت:(اینکه میگن امثال علی شهید هستند،فقط حرف حکومته.چون میخوام کشته های خودشون را شهید خطاب کنند،اینها به معنای واقعی شهید نیستند...) از این حرفی که زدخیلی ناراحت شدم،نمیدونستم چی بهش بگم... ادعای باسوادی داشت ولی،... هرچی میگفتم بی تأثیر بود و قانع نمی شد.ناگهان به دلم افتاد که متوسل به خودعلی آقا شوم.همون جا از شهید خواستم که باید نقداً چیزی بهش نشون بدی که باور کنه شماها شهید هستید و زنده،باید باور کنه که در راه خدا و ائمه(ع) رفته اید.هنوز درد و دلم با شهید تمام نشده بود که در اوج ناباوری دیدم که علی از داخل قاب عکسش که بر سر مزار بود،لبخند زد،قشنگ لب هایش کشیده شد.من خودم ترسیدم،این فامیل ما زود از جاپرید و من را بغل کرد. خودم هم ترسیده بودم،ولی به روی خودم نیاوردم و بهش دلداری دادم و گفتم:(نترس،توهم نیست،منم این صحنه را دیدم. ،یعنی همین. علی آقا می خواست گوشه ای از آن را به تو نشان دهد.) پس از چند لحظه نظاره گر اشک های بودم که از چشم هایش سرازیر گشت. بعد از این قضیه بود که تغییر اساسی در زندگی اش آغاز شد.
خدای مهربانم دلم را به تو میسپارم تا از عمق جانم بزدایی هر چه حائل است بین من و خودت  هر چه مرا دور میکند ز تو.،  همه آنچه از منیت و نواقصم در من است را از من بگیر، و ببخشای بر من از عشق و الطاف بی پایان خودت...
بسم الله🌱
السلام علیک یا صاحب الزمان🌿🌸
👤 شهید مرتضی مطهری : 🖋 اگر انسان با خدا بیعت کند ، آنکه سود نمی‌خواهد و بی‌نیاز از سود است خداست و آنکه صد در صد سود می‌برد بنده است. نتیجه این است که اگر بیعت را نقض کند آنکه صد در صد ضرر می‌برد باز بنده است نه خدا.
«دیدار در کرخه» من خیلی دوست داشتم سید مرتضی آوینی رو ببینم،ولی ایشون شهید شد.یه بار اومده بودیم تو مناطق جنگی مستقر شدیم. همان شب خواب شهید آوینی را دیدم. به سید گفتم:(آقا سید،خیلی دوست داشتم وقتی که زنده بودی ببینمت،ولی توفیق نشد.)سید،گفت:(نگران نباش،فردا ساعت هشت صبح بیا سر پل کرخه،منتظرتم.) صبح از خواب بلند شدم،ولی به شک داشتم. گفتم:(آخه این چه خوابی بود که من دیدم!؟سید خیلی وقته که شهید شده.) کمی با خودم کلنجار رفتم و بعد با خودم گفتم:(حالا بریم،ببینیم چی میشه.) بلند شدم رفتم سرِ قرارمون،حدود ساعت هشت و نیم رسیدم،پل کرخه. دیدم خبری از آوینی نیست.داشتم مطمئنم میشدم که اینا همش خواب و خیاله،ناگهان سربازی که داشت اون طرف را پست میداد،اومد نزدیکم و بهم گفت:(آقا،شما منتظر کسی هستی؟) گفتم :(والا من با یکی از رفقا قرار داشتم.) گفت:(چه شکلی بود.) گفتم:(مو ها جو گندمی،عینکش این شکلی بود و...)گفت:عجب؟ رفیقتان اومد تا ساعت هشت منتظرت شد،ولی نیومدی بعد که می‌خواست بره،اومد پیش من و بهم گفت:(یه شخصی میاد با این اسم و این قیافه، بهش بگو آقا مرتضی اومد،نیومدی،خیلی کار داشت، رفت. بعد با انگشتش روی این پل چیزی نوشت،برو بخون.) رفتم دیدم خود آقا مرتضی با انگشتش روی خاک نوشته:(فلانی آمدیم نبودید، وعده ما بهشت.سید مرتضی آوینی) چند سال بعد(سال 1382)حجت الاسلام و المسلمین عبدالله ضابط که از راویان مخلص و تاثیر گذار اردو های راهیان نور بودند،در جریان حضور در یکی از برنامه های یادمان شهدا در یک سانحه رانندگی سرنوشتش با سرنوشت سید مرتضی گره خورد و به آوینی پیوست.