eitaa logo
🌷شَـهیـدانـه🌷
80 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
226 ویدیو
43 فایل
℘بِسْـم‌ِرَب‌ِّالحٌـسِیْن :)♡ ‌ خودتونُ وقف ڪسے نڪنید! جُز «حُسین ؛ عَلَيْھِ السَّلامُ» ...
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 ﷽ 🕊 🌸 🌸 🌾 وقتی با صحبت میکرد سرش را پایین می انداخت. 🌾 وقتی برای کمک به پدرش به مغازه کفاشی می آمد، اگر خانمی وارد مغازه میشد، کتابی در دست میگرفت و سرش را بالا نمی آورد.میگفت: بابا شما جواب بده. 🌾 او میدانست که پیامبر(ص) در این باره فرمودند: چشمان خود را از نامحرم ببندید تا عجایب را ببینید. |• @shahidaneh_zh •|
518.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 ﷽ 🕊 🌷 🌷 🦋 روایت چشم هایش 🌱🌹 رازِ زیباییِ چشم های این از زبان همسر |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ 【 فوراً چشمت را ببند 】 ← یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط (ره) نقل می‌کند: ◆ ایشان ذکر «یا خَیرِ حَبیبٍ و مَحبوبٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد» را بعد از دیدن نامحرم بسیار موثر و کارساز می‌دانست و بارها این ذکر را سفارش و توصیه فرمودند تا از در امان باشیم. ◆ می گفتند: چشمت به می‏‌افتد، اگر خوشت نیاید که مریضی! اما اگر خوشت آمد، فوراً چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو: «یا خَیرِ حَبیبٍ و مَحبوبٍ» یعنی خدایا...! من تو را می‏‌خواهم. این‏ها چیه؟ اینها دوست داشتنی نیستند. |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ 🌹 هادی می گفت برای باید از خیلی چیزها گذشت... از برخی گناهان فاصله گرفت و ... 🍀 بعد به من گفت: وضعیت در بغداد چطوره؟ گفتم: خوب نیست، مثل تهران.😔 گفت: باید چشم را از نامحرم حفظ کرد تا توفیق شهادت را از دست ندهیم. 🌹 بعد چفیه اش را روی سر و صورتش انداخت. در کل مدتی که در بغداد بودیم همینطور بود. تا این که از شهر خارج شدیم و راهی نجف شدیم‌. 🍀 شیخ هادی همیشه سر به زیر بود و هیچوقت به صورت نگاه نمی کرد. |• @shahidaneh_zh •|
🌷شَـهیـدانـه🌷
🕊 ﷽ 🕊 🌷 #شهید_ابراهیم_همت 🌷 🦋 روایت چشم هایش 🌱🌹 رازِ زیباییِ چشم های این #شهید از زبان همسر #نگا
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ خانومش‌تعریف‌مۍکرد : بهش‌گفتم : ابراهیم آخھ چرا‌چشمات‌اینقدرخوشگله ؟ گفت:‌ چون‌تا‌حالا‌بااین‌چشمام نڪردم...! |• @shahidaneh_zh •|
میگفت : از هیئت اومدی بیرون چشمت بھ خورد سرت رو ننداختی پایین ؛ باختی ! +راست میگفت ؛) 🌱| @shahidaneh_zh
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ 🌷 همیشه سرش پایین بود و تو چشمای نگاه نمیکرد. 🌷 روزسوم شهادتش وقتی این پوستر رو زدند،وقتی نگاهم افتاد،گفتم دورت بگردم احمدجان! 🌸 این عکس همه شخصیت توست... 🌸 |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ 🔰 چندسالی بود که با محمدحسن هم سرویس بودم و چون مسافت محل سکونت ما تا محل کار تقریبا زیاد بود فرصت مناسبی بود تا همدیگر را خوب بشناسیم. 🔰 طی این مدت بارها از اخلاق و منش ایشان لذت بردم.با اینکه محمد حسن مجرد بود و مسیر سرویس ما از مناطق بالای شهر تهران می گذشت ،‌ بارها متوجه این رفتار او شدم که خیلی تلاش می کرد مسایل شرعی نگاه به را رعایت کند . رسول همیشه سر به زیر بود و از نگاه به نامحرم ابا میکرد. ✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ✨ |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 💝 مـراقـب چـشـم هـایـت بـاش 💝 |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 همهِ حیاے یڪ پسر اینہ ڪہ وقتے نگاش بہ دخترے میفتہ سرشو بندازہ پایین، بگہ مے خوام بااین چشام آقامو ببینم❤️ |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ 🌸 عادتمان بوב؛ توے ڪوچـہ و بازار قدم مےزدیم و باهم صحبت مےڪردیم. بـہ هاطر خانم هاے بدحجابے ڪـہ از ڪنارمان رد مےشدند معذب بود.براے همین خیلے سرش را بالا نمےگرفت و اطراف را نگاه نمےڪرد. 🍃 محل کارش هم مراجعین خانم زیاد رفت و آمد داشتند. یڪ روز رفتم دفترش. در اتاق باز بود. بیرون ایستاده بودم و نگاهش مےڪردم. 🌸 سرش پایین بود و زمین را نگاه مےڪرد.گاهے هم به نشانـہ تایید سرش را تڪان مےداد.داشت با یڪے از خانم ها درباره ے هماهنگے هاے تبلیغاتے و فرهنگے بحث مےڪرد. 🍃 اصلا متوجه ے حضورم نشد. من هم صدایش نزدم. منتظر ماندم تا صحبت شان تمام شود. ⭐️ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ⭐️ |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✤این‌نهایت‌بدبختــیِ‌ماست که‌در‌خیابان‌که‌راه‌مــی‌رویم چشم‌در‌اختیار‌ما‌نباشد و‌ما‌دراختیارچشم‌باشیم...! ✤یکی‌از‌خاصیت‌هایِ‌قطعــیِ‌عبادت‌ واقعـــی،تسلط‌انسان‌‌بر‌شــهواتش‌است..! |• @shahidaneh_zh •|