eitaa logo
🌷مادران و همسران شهدای حریم و حرم🌷
147 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
342 ویدیو
92 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
┄═❁๑🍃๑🌹๑🍃๑❁═┄ ●اولین سال بعد از شهادت شوهرم زمستان سرد شده بود و خلاصه اولین برف زمستان بر زمین نشست،یک شب پدر شوهرم آمد، خیلی ناآرام گفت: عروس گلم، ناصر به تو قول داده که چیزی بخره و نخریده؟ 🔸 گفتم: نه، هیچی،خیلی اصرار کرد آخرش دید که من کوتاه نمی‌آیم، گفت: بهت قول داده زمستون که میاد اولین برف که رو زمین می‌شینه چی برات بخره؟چشمهایم پر از اشک شد، گریه‌ام گرفت، گفت: دیدی یک چیزی هست، بگو ببینم چی بهت قول داده؟ ❄️گفتم: شوخی می‌کرد و می‌گفت بذار زمستون بشه برات یک پالتو و یک نیم چکمه می‌خرم، این دفعه آقا جون گریه‌اش گرفت، نشسته بود جلوی من بلند بلند گریه می‌کرد؛ گفت: دیشب ناصر اومد توی خوابم بهم پول داد گفت: به منیژه قول دادم زمستون که بشه براش یک چکمه و یک پالتو بخرم حالا که نیستم شما زحمتش رو بکش. 🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سلام ای آرامش دل فرزندان شهدا 🔹نامه تأثیرگذار دختر شهید صدرزاده از کربلا 🔹برنامه عشق بی‌پایان، شبکه ۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏱️تایم لپس| نقاشی چهره شهید حاج حسین همدانی و شهید قاسم سلیمانی 📌 به همراه بیان خاطره شهید سلیمانی از شهید همدانی.... گفته می‌شود این آخرین عکس دو نفری این عزیزان است. 👈🏻نقاشی دیجیتال از هنرمند همدانی زهرا طاوه‌ئی
🔰 روایت شنیدنی همسر محترمه شهید محمد بلباسی در اولین دیدارشان بعد از پنج سال در حرم مطهر امام رئوف؛ اواخر مهر بود و زمین صحن سرد سرد بود آنقدر روی زمین یخ زده صحن قدم‌زدیم تا صدایمان کردند.. تلفیقی از اشک وحرارت وسرما ونگرانی را در خودم حس می کردم.. دست خانم‌ شهید حاجیزاده را گرفتم و با نگرانی وارد صحن آقا شدیم.. همه چیز سر جایش بود من، محمد و امام رضا علیه السلام این بود اولین دیدار ما بعد از حدود ۵ سال.. صبوری دل همسران شهدا صلوات🌸🌸 🌷شادی روح همه صلوات @shahidparhizgar9
🔰روایت شنیدنی خانم بلباسی, همسر محترمه شهید محمد بلباسی در اولین دیدارشان بعد از پنج سال در حرم مطهر امام رئوف؛ ظهر روز ۱۶ اردیبهشت ۹۵ تماس گرفت بعد از حال و احوال گفت: شماره ی هتل مشهد و از گوشیم دربیار، می‌خوام از همین جا تماس بگیرم رزرو کنم که برگشتم بریم مشهد. گفتم: از الان میخوای رزرو کنی زود نیست؟ گفت: نه شماره را دادم خداحافظی کردم و‌ گوشی را گذاشتم و مشغول کارهایم شدم.. همان‌ شب مهمان ارباب شد و به شهادت رسید.. چهار سال و نیم گذشت خبر برگشتنش را دادند همراه ۷ شهید دیگر.. بخاطر کرونا اصلا قرار نبود در اماکن متبرکه شهدا را طواف دهند من قولش را فراموش کرده بودم ولی گویا خودش هنوز یادش بود.. خیلی یکهویی تصمیم بر این شد که مشهد بروند.. خیلی یکهویی مشهد من و خانم شهید حاجیزاده هم ردیف شد.. خسته بودیم بعد از چهل و سه چهار ساعت نخوابیدن توی حیاط حرم منتظر ایستاده بودیم تا صدایمان کنند بخاطر کرونا باید داخل رواق را خلوت می کردند.. اواخر مهر بود و زمین صحن سرد سرد بود آنقدر روی زمین یخ زده صحن قدم‌زدیم تا صدایمان کردند.. تلفیقی از اشک وحرارت وسرما ونگرانی را در خودم حس می کردم.. دست خانم‌ شهید حاجیزاده را گرفتم و با نگرانی وارد صحن آقا شدیم.. همه چیز سر جایش بود من، محمد و امام رضا علیه السلام این بود اولین دیدار ما بعد از حدود ۵ سال.. گفتم که عادت داشت سر قولش بماند موقع وداع به آقا عرض کردم حواسم هست که شما امام‌ رئوفی🌷 صبوری دل همسران شهدا صلوات🌸🌸 🌷شادی روح همه صلوات
✍همسر شهید: زندگی ما بر مبنای ساده‌زیستی و صداقت و عشق بنا شده بود. به هم سخت نمی‌گرفتیم و همیشه با محبت با هم صحبت می‌کردیم. ایثار و از خودگذشتگی زیادی در زندگی‌مان به خرج می‌دادیم. هیچ چیز موجب نمی‌شد من و آقا مهدی از هم ناراحت بشویم و اگر ناراحتی کوچکی پیش می‌آمد، سریع یک زمان گفت و گو معین می‌کردیم. 🌸 این عشق و صمیمیت بود که روز به روز در زندگی‌مان بیشتر می‌شد...
👊 منُ فرار ...! ‌ •قبل از ماموریت آخرش به سوریه پایش در فوتبال شکسته بود! برای اینکه زودتــر برود سوریه، زودتــر از موعد گچ پایش رادر آورد. کمی می لنگید. اصرار می کـــردم برود عصــا بگیرد. قبول نمی کرد. ته دلـــم فـــکرش را هم نــمی کردم با این پا بـــرود مأموریت! ‌‌ ‌‌ •خوشحــال بودم که به مأموریت نمی رود.اما محمـود می گفت: «خـــانم، تو دعـــا کن هرچه خیر هست خدا همان را انجام دهد». گفتم: «آخـــرتو چطـــوری می خواهـی توی درگیری با این پایت فرار کنی؟» ‌‌ ‌‌ •خندید و گفت: «مـــگر من می خواهم فرارکنـــم؟ آن قـــدر می جنگـــم تا با دست پـــر برگردم! من و فـــرار؟!». ‌ ‌‌‌ 📒منبع : "مجموعه خاطرات شهید رادمهر" به روایت همسر شهید. ‌‌‌‌ 📸 تصویری از علی آقا و محمد آقا در حال نقاشی کشیدن روی گچ پای بابا محمود 😍 ‌ ‌
اهمیت حجاب در نزد شهید محمدی همسر شهید جواد محمدی با اشاره به شخصیت همسرش و اولویت‌های او در زندگی گفت: شهید محمدی اهمیت بسیاری به می‌داد🌺 و حتی در فیلمی که بعد از شهادتش منتشر شد گفته بود: «اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بی‌حجاب‌ها و آنها که ترویج بی‌حجابی می‌کنند را در آن دنیا خواهم گرفت».🌹
📚 کتاب همسر دوست داشتنی در دو فصل توسط آقای خدامیان آرانی تنظیم شده و راهکارهایی برای بهبود زندگی مشترک ارائه میدهد. او با استناد به 78 کتاب حدیثی وتحقیقی و احادیث پیامبر وائمه سعی میکند دیدگاه همسران را نسبت به مسایل زندگی تغییر دهد. نویسنده با زبانی ساده و صمیمی و با اشاره به نکاتی ظاهرا پیش پا افتاده اما اصلی و بنیادین میکوشد تا همسران را از تفاوت های روحی و عاطفی که مختص زنان و مردان آگاه کند تا این تفاوت ها باعث دوری آنان از یکدیگر نگردد بلکه مسیری ایجاد کند تا محبت وآرامش حکم فرما شده و زمینه ی استحکام زندگی خانوادگی بیشتر شود. روی سخن فصل اول با مردان ومخاطب فصل دوم زنان هستند. دربخشی از این کتاب آمده است: ((من زنان زیادی را دیده ام که سکوت شوهر خود را این گونه معنی کرده اند:شوهر من با این کار به من پیام میدهدکه دیگر از من سیر شده است. این فکر غلطی است چون سکوت زن ومرد با هم فرق دارد,زن سکوت میکند چون به طرف مقابل خود اعتماد ندارد,اما مردسکوت میکند چون میخواهد فکر کند و راه حلی پیدا کند.)) (همسردوست داشتنی/ صفحه 96) https://ble.ir/ketabekhob_arzeshi
ᔢ🌸ᔢ🌸 ᔢ ✍️یکی از همکلاسی‌های شهید نقل می‌کند: 🔸سال ۱۳۵۸ سالی است که هنوز فرهنگ رژیم ستم‌شاهی در مدرسه حاکمیت دارد و فرهنگ انقلابی، تازه دارد وارد فضای مدرسه می‌شود. یکی از چیزهای جالبی که توجه‌ام را جلب کرد، این بود که نمازخانه نداشتیم هر روز، موکتی را وسط حیاط پهن می‌کردند و عده انگشت شماری نماز می‌خواندند. ☘مسئولیت این کار هم با مربی پرورشی‌مان (خانم دفتری) بود، طاهره از جمله نمازگزاران ثابتی بود که این فرهنگ را تحقق بخشید، افتخار من هم این بود که در کنارش نماز می‌خواندم. ................................
•═┄•※🍃🌹🍃※•┄═• 🌷 🗯 راوی : همسر شهید 🔸 اخلاق شان عالی بود، این را به هرکسی که ایشان را می شناسد بگویید تأیید می کند. یادم نمی آید دل کسی را شکسته باشند. 🔸 اولین اولویت ایشان احترام به پدر و مادر بود، هیچ وقت من ندیدم به پدرو مادرشان بی احترامی کنند یا کم بگذارند برایشان. فکر می کنم عاقبت به خیری آقا هادی به خاطر همین رفتارهای شان بود. 🔸 تأکیدشان این بود که من هم اگر ناراحت شدم دل کسی را نشکنم هیچ وقت. اگر یک وقت اختلاف نظری بین ما پیش می آمد بد خلقی و بی احترامی به من نمی کردند. کم کم که با اخلاق خوب شان بیشتر آشنا شدم با خودم می گفتم چنین کسی لایق شهادت است  ولی فکر نمی کردم اینقدر زود به این فیض عظیم برسند. 📆 سالروز شهادت ۲۸ مهرماه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکت زیبای بانوان تهرانی دریکی از خیابانهای اصلی تهران👌👌🌹 خیلی کار زیبا و بجایی بود احسنت 👏👏👏 حتما همه دوستان ببینید این فیلم رو و. هر کس می‌تونه از اینکارها در شهر و منطقه خودش با همکاری چند خانم دیگر انجام دهد
🌱 به حجاب احترام بگذارید که حفظ آرامش و بھترین امر به معروف برای شماست ...
⭕️شهدای مدافع حرم اهل سنت 🔻شهدای مدافع حرم اهل سنت، وحدت رو به بهترین شکل معنا کردن. ✅کسانی که وقتی حرف اسلام و دین به میدان اومد بدون لحظه ای درنگ لبیک به امام جامعه گفتند. ✍🏼ماسو
باز نشر... 🕊️استقبالی از جنس *کربلای پنج* کلام ولی🔻 *حضرت امـام خامنه ای*(مد ظله العالی): ملت عزیز ایران! سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. *دیشب ارواح طیبه‌ی شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند.* رویای صادقانه🔻 دیشب در فکر *شهیدش* فرو رفته بود. بعد از ساعاتی در عالم رویا خواب دیدم که👇 *آقاسید حسین* بهمراه باجناقش *شـ‌هید ابوالقاسم رضایی* درب منزل ما آمدند و گفتند: ✉این پاکت را بگیر که *هزینه مراسم* سالگرد من می باشد که ما باید سریع برگردیم. 🌴جالب آنکه ۲۰ دی ماه، سی و چهارمین سالروز *شهید سید حسین* است. 👈گفتم: آقاسید بعد از *۳۴ سال* آمدی چرا با این عجله و به این زودی میخواهی برگردی⁉ آقاسید گفت: *مهمان* داریم.‼ خب آقاسید *میهمانتان* کیست⁉ فرمود: *🚩حاج قاسم سلیمانی* است، باید سریع به *استقبالش* برویم. *🌹شـ‌هید مفقودالجسد سید حسین موسوی* 🌴از روستای *چاه کور*/علامرودشت ✅راوی: همسر شهید *🏴سنگر شـ‌هدای والامقام لامرد و مهر
💓 تجارت شبانه! 💓 🥀 همیشه دوست داشتم به او اقتدا کنم، امّا مصطفی دوست داشت تنها بخواند. می گفت: نمازتان خراب می شود. 🥀 نمی فهمیدم شوخی می کند یا جدّی می گوید. ولی باز بعضی نمازهای واجب را به او اقتدا می کردم. می دیدم مصطفی بعد از هر نماز به می رود، صورتش را به خاک می مالد و گریه می کند. 🥀 چقدر طول می کشید این سجده ها، وسط شب که برای نماز بیدار می شد، من طاقت نمی آوردم و می گفتم: بس است دیگر! استراحت کن، خسته نشدی؟ 🥀 و مصطفی جواب می داد: تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند، بالاخره ورشکست می شود. باید سود دربیاورد تا زندگی اش بگذرد. ما اگر قرار باشد نماز نخوانیم، ورشکست می شویم. 📒 کتاب یادگاران، خاطره همسر شهید چمران
۱۵آبان‌ماه ، گرامی باد . 🥀 تاریخ تولد : 1370/07/15 محل تولد : تبریز تاریخ شهادت : 1396/08/15 محل شهادت : ادلب - سوریه وضعیت تاهل : متاهل محل مزار شهید : تبریز - گلزار شهدای وادی رحمت - قطعه شهدای مدافع حرم خصوصیات شهید از زبان همسرشان: آقا وحید همیشه روی حرف‌هایشان می‌ایستادند و واقعا خوش‌قول بودند. بسیاری از مواقع اتفاق می‌افتاد که در مشکلات پیش آمده می‌توانستند برخورد بدی داشته باشند یا لااقل عصبانی شوند، ولی آقا وحید همیشه با طمانینه و با ملایمت رفتار می‌کردند و عصبانی نمی‌شدند. این خصوصیتشان را خیلی دوست داشتم. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🌹روایت خواهرشهید🌹 ✍ شبی درعالم رویا ،دریک مکانی 🕌 که عده زیادی مردم درآنجا مجتمع بودند مشاهده کردم برادرشهیدم (سردارشهید جواد دل آذر) به مردم گفت هرموقع این چنین تجمعی داشتید 🙌،دستانتان را بالا بیارید وبه حالت دعا🤲 ،ده مرتبه بگویید: ♥️یا صاحب الزمان♥️ جهت تعجیل در ظهور مهدی فاطمه سلام الله علیها صلوات...
کتاب مربع های قرمز، نوشته ی زینب عرفانیان، شامل خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس است. کتاب مربع های قرمز، یا خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس، کتابی درباره ی زندگی، کارها و فعالیت های حاج حسین یکتا است. حسین یکتا در سال ۱۳۴۶ در قم متولد شد. او در جنگ ایران و عراق حضور داشت و یک چشمش را در جریان جنگ از دست داد. یکتا در حال حاضر عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار است و سابقه فرمانده ی قرارگاه خاتم الاوصیا را هم در کارنامه ی خود دارد.  اما شهرت حسین یکتا به دلیل برگزاری اردوهای راهیان نور است که برای بازدید دانشجویان و دانش آموزان از مناطق جنگی ترتیب داده می شود. در کتاب مربع های قرمز درباره ی فعالیت های او، خانواده و اعتقادات خانوادگی که او را به این مسیر کشاند، نگاه حسین یکتا به مساله ی روحانیت و توجه به شهدا و الگو گرفتن از آنان می خوانیم.  کتاب مربع های قرمز روایتی از بازیگوشی های کودکانه سربازان امام خمینی تا روزهای امدادگری و شناسایی و چشیدن طعم تلخ قطعنامه است. «مربع های قرمز» پر از خاطرات ترش و شیرین و گاهی تلخ نوجوانانی است که در مکتب امام خمینی یک شبه، مرد شدند و میان غرش تانک و سفیر گلوله قد کشیدند. آن ها که این روزها رد پای غبار میانسالی بر موهایشان نشسته و هنوز در گوشه ای و سنگری تمام قامت کنار انقلاب ایستاده اند و آن ها که پایشان به آسمان باز شد و به لقاءالله رسیدند. همان ها که امام در موردشان فرمود: «این جانب از دور دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خداوند بالای آن است می بوسم »
 مثل‌ هيچ‌ جا نيست‌! نه‌ شلمچه‌، نه‌ ماووت‌، نه‌ سومار، نه‌ مهران‌، نه‌ طلائيه‌، نه‌...  فقط‌ فكه‌ است‌! با قتلگاه‌ و كانال هايش‌، با تپه‌ ماهور و دشت هايش‌. فكه‌ قربانگه‌ اسماعيل‌هاست‌ به‌ درگاه‌ خداي‌ مكه‌.  را سينه‌اي‌ است‌ به‌ وسعت‌ ميدان هاي‌ مين‌ِ گسترده‌ بر خاك‌.  را دلي‌ است‌ به‌ پهناي‌ سيم هاي‌ خاردار خفته‌ در دشت‌.  را باغ هايي‌ است‌ به‌ سر سبزي‌ جنگل‌ امقر.  ، روحي‌ دارد به‌ لطافت‌ ابرهاي‌ گريان‌ در شب‌ والفجريك‌.  ، چشماني‌ دارد به‌ بصيرت‌ ديده‌بان‌ خفته‌ در خون‌، بر ارتفاع‌ صد و دوازده‌. فكه‌ ، خفته‌ بر زير گام هايي‌ است‌ كه‌ رفتند و باز نيامدند... شادی روح شهیدان شیخ عطار صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سالروز شهادت سردار شهید حاج حسن تهرانی مقدم. گرامی باد. کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام
ولادت پرنور و سرور امام حسن عسکری علیه السلام بر تمامی شیعیان آن حضرت تبریک و تهنیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا