•
.
خدایا عشق بـھ انقلاب اسلامـے و
رهبر انقلاب چنـٰان در وجودم شعلـھور
است ڪھ اگر تڪھ تڪھام کنند و یا
زیر سخت ترین شڪنجھها قرار گیرم ،
او را تنھا نخواهم گذاشت!♥️🌱':)
#شھیدابراهیمهادۍ | #سالروزشھادت
(شادی روح پاک و مطهرش صلوات )
@shahidanehh
⏌̈̇ࡄܣܢߺ࡙ࡅߊܢߺ߭ܣ⎾🇮🇷
ابراهیم کارهاۍ عجیبـے را انجام مۍداد کھ هدفـے جز شکستن نفس خودش نداشت . مخصوصا زمانـے کھ خیلـے بین بچھها مطرح بود . . !♥️یکبار در تھران باران شدیدۍ باریده بود و خیابان ¹⁷ شھریور را آب گرفتھ بود ، چند نفر از پیرمردهائـے کھ میخواستند بھ سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند کھ چھ کنند😐 همان موقع ابراهیم از راه رسید، پاچھ شلوار را بالا زد و با کول ڪردن پیرمردها آنها را بھ طرف دیگر خیابان برد!🔥🙋🏻♂•
#شھیدابراهیمهادۍ | #هادۍدلھـٰا♡
@shahidanehh
•
.
فقیرۍ بھ مسجد آمده بود کفش مناسبـے نداشت ، ابراهیم پیش او مـےرود و کفشھایش را بھ آن مرد هدیھ مـےدهد😃🌸'!
خودش در گرمای ِ ظھر تابستان ، با پاۍ برهنھ از مسجد تا خانھ میرود🚶🏿♂. .
او واقعا مرد خُدا بود :)💚
#شھیدابراهیمهادۍ
#برادرشھیدم
@shahidanehh
|✨🥀|
.
یڪ روز ڪھ فقیری بہ مسجد رفتہ بود و کفش مناسب نداشت ، ابراهیم پیش او رفت و کفش خود را بھ آن فقیر صدقہ داد د خودش در اوج گرمایِ تابستان با پای برهنہ از مسجد تا خانھ رفت .
او واقعـٰل مرد خُدا بود :))♥️
#شھیدابراهیمهادۍ
@shahidanehh
⏌̈̇ࡄܣܢߺ࡙ࡅߊܢߺ߭ܣ⎾🇮🇷
🌿💙'!
•
.
دور هم نشستھ بودیم . کنار ابراهیم یڪ تکھ نان خشک شده افتاده بود .
نان را برداشت و گفت: ببین نعمت خدا رو چطور بـےاحترامۍ کردند؟!
نان خیلۍ سفت بود🤦🏿♂بعد یک تکھ سنگ برداشت همینطور کھ دور هم نشستھ بودیم شروع بھ خُرد کردن نان نمود حسابـے کھ ریز شر، در محوطھ باز انتھای کوچھ پخش کرد ! بعد از چند دقیقھ کبوترها آنجا جمع شدند🕊
پرندها مشغول خوردن غذایۍ شدند کھ ابراهیم برایشان مھیا نموده بود😊🖐🏿
#سلامبرابراهیم | #شھیدابراهیمهادۍ
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
همیشھ آیہی [ وَ جَعَلْنا ] را زمزمھ میکرد . گفتم : آقا ابراهیم ، این آیھ برایِ محافظت در مقابل دشمن است اینجا کھ دشمن نیست!
نگاه معنا داری کرد و گفت :
دشمنیبزرگتر از شیطان هم وجود داره؟
#شھیدابراهیمهادۍ
@shahidanehh
اوایل جنگ توی ارتفاعات گیلانِ غرب بودیم ، پاسگاه و جادههای مرزی دست عراق بود با حسر بھ ابراهیم گفتم :
یعنی میشہ مردم ما راحتتر از این جاده عبور کنند و بھ شهرشون برن؟🚶🏻♂
ابراهیم لبخند زد و گفت : چـے میگـے؟ روزی میاد کھ از همین جاده مردم ما دستھ دستھ بہ کربلا سفر میکنن . . :)!
²⁰ سال بعد وقتی مردم از همون جاده میرفتن کربلا، یاد حرف ابراهیم افتادم..
#شھیدابراهیمهادۍ
#لبیک_یا_خامنه_ای
@shahidanehh