🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_343
🌹 آیات 38تا41 سوره آل عمران
🌹 بخش سوم
🌸 هنالك دعا زکریا ربه قال رب هب لی من لدنك ذرية طيبة إنك سميع الدعآء (38) فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَآئِمٌ يُصَلِّى فِى الِْمحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِيّاً مِّنَ الصالحينَ (39) قال رب أنى يكون لی غلام و قد بلغنى الكبر و امرأتى عاقر كذلك الله يفعل ما يشآء (40) قال رب اجعل لى ءاية قال ءايتك ألا تكلم الناس ثلاثة أيام إلا رمزا و اذكر ربك كثيراً و سبح بالعشى و الإبكار (41)
🔴 در جلسه های قبلی ترجمه و توضیح آیات 38تا41 سوره آل عمران را بیان کردیم در این جلسه پیام های این آیات را بیان می کنیم. پس ابتدا دوجلسه قبلی مطالعه شود سپس این جلسه مطالعه شود.
🔹 پیام های آیات38تا41سوره آل عمران
🌷 حالات انسان و ساعات #دعا، در استجابت آن مؤثر است. «هنا لك دعا زکریا»
🌷 #زن می تواند پیامبر خدا را تحت تأثیر قرار دهد. «هنا لك دعا زكريا»
🌷 در خواست #فرزند و نسل پاک، سنت و روش انبياست. «هب لی... ذریة طيبة»
🌷 ارزش ذريه و #فرزندان، به پاکی آنهاست. «ذریة طيبة»
🌷 دعاى خالصانه از #قلب پاک مستجاب می شود. «دعا زکریا...فنادته الملائكة»
🌷 #نماز در اديان گذشته نیز بوده است. «یصلی فی المحراب»
🌷 محراب #مسجد، از قداست خاصی برخوردار است. محل نزول مائده آسمانی؛ وجد عندها رزقا و محل استجابت دعاست. «فنادته الملائکة... فى المحراب»
🌷 #نماز، زمينه ى نزول فرشتگان است. «نادته الملائکة و هو يصلى فى المحراب»
🌷 اراده ى #خداوند بر هر چیزی غلبه دارد. پیری پدر و عقیمی مادر، مانع فرزنددار شدن نیست. «ان الله یبشرك بيحيى»
🌷 گاهی نامگذاری افراد از طرف خداست. «یبشرك بيحيى»
🌷 #فرزند از نعمت ها و بشارت های الهی است. «يبشرك بيحيى»
🌷 #انبیا یکدیگر را تصدیق می کنند. «مصدقا بكلمة من الله»
🌷 #حضرت_عيسى نشانه اى از قدرت خداست، نه فرزند خدا «بكلمة من الله»
🌷 #خداوند از آینده هر کسی خبر دارد. «سیدا و حصورا و نبیا»
🌷 #عفت و کنترل تمایلات جنسی ، مورد ستایش خداوند است. «حصورا»
🌷 در نومیدی بسی امید است. «انی یکون لی غلام... کذلك يفعل ما يشاء»
🌷 اراده #خداوند فوق اراده ها و اسباب طبيعى است. «يفعل ما يشاء»
🌷 خدايى كه مى تواند زبان را هنگام تکلم با مردم ببندد و هنگام ذکر خدا باز کند، می تواند از پدری پیر و مادری عقیم نیز فرزندی به دنیا بیاورد. «کذلك الله يفعل ما يشاء... إلا تكلم الناس»
🌷 #پیامبران، به دنبال رسیدن به مقام یقین و شهود هستند. «اجعل لی آیة»
🌷 هر چه لطف #خداوند بیشتر می شود ، باید یاد او نیز بیشتر شود. «و اذکر ربک کثیرا»
🌷 در میان ذکرهای خداوند، #تسبیح جایگاه خاصی دارد. «و اذکر ربک... و سبح»
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🥀این روزها
✨عجیب نیازمند نگاه هایتان شده ایم...!
نگاه از قاب چشم مردانی که
چشم هایشان خدا را منعکس میکرد..
شهدا گاهی ، نگاهی.....
ســـــلام ✋
#صبحتون_شهـــ🌹ــــدایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
گرچه گاهی تندبادی
شاخهای را هم شکست؛
سَـرو میماند
ولی طوفان به پایان میرسد... ✌️
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌹معلمان باید متعهد به کارشان باشند، چون مردم به کار فرهنگی نیاز بیشتری دارند، من هم در عوض قول میدهم وقتی به شهادت رسیدم اجر شهادتم را بین شما تقسیم کنم.
"شهید احمد فلاحیان"🌹
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️بانوی مهربان
روایت آیت الله مرعشی نجفی از عنایت ویژه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به زائران حرمشان
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
اگر زیر آسمان، یک ملت باشد که لیاقت نابود کردن آمریکا را داشته باشد، ما هستیم.
"حاج قاسم سلیمانی"
#ایران_قوی
#مرگ_بر_آمریکا
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌹قبل از عملیات خیبر به سراغم آمد. یکدیگر را در آغوش گرفتیم به قصد وداع، سر به شانهی هم گذاشتیم مسعود به آرامی در گوشم نجوا کرد:
🌹در این عملیات وعدهای که مولایم - امام زمان (عج) - به من دادن محقق خواهد شد
🌹او رفت بعداز سه روز ما برای جمع آوری پیکر شهدا وارد جزیره شدیم. درمیان کشته ها میگشتم که صدایی مرا به خود آورد. به طرف صدا رفتم.
🌹مسعود را دیدم که با چهرهای غرق یه خون زمزمهای نامفهوم با خود داشت. او از ناحیه چشم مورد اصابت گلولهی مستقیم قرار گرفته بود. کنارش زانو زدم و دستهای بی رمقش را در دست گرفتم
🌹وقتی مسعود مرا شناخت گفت: یادت هست وقت خداحافظی وعدهی مولایم بع زودی محقق میشه حالا لحظهی موعود فرا رسیده.
🌹گفتم: چه کار میتونم برات بکنم ؟
گفت: مرا به روی حرم آقا ابا عبدالله بچرخان.
🌹چنین کردم تو درحالی که شهادتین را بر لب داشت، دل از وابستگی ها برید و به خدایش پیوست.
"شهید مسعود افشاریان"
✍ راوی: همرزم شهید
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هرکس که میخواهد بداند حال ما را
باید بخواند ماجرای کربلا را...
#شهید_آرمان_علی_وردی
#ما_ملت_شهادتیم
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
من و تو کار نکنیم؛
منوتو کار میکنه❌
#آتش_به_اختیار
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
نخبگی فقط نخبگیِ ذهنی
و نخبگیِ فکری نیست،
کسی که تعلقی دارد که
آماده ی شهادت است، نخبه است
نخبگی به میزانِ فداکاری برای دین است..
• استاد میرباقری •
#لبیک_یا_خامنه_ای
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
پاتو از روی آیات الهی بردار!.mp3
13.14M
#تلنگری
یه جوری میگن انقلاب اسلامی زمینه ساز ظهوره انگار خدا درباره انقلاب وحی نازل کرده، اصلا چه سند معتبری برای این انقلاب وجود داره؟
کی گفته ولی فقیه نایب امام زمانه؟ این حرفا رو از خودشون درآوردن که مردم رو فریب بدن
من عاشق امام زمانم ولی این چیزا رو قبول ندارم.💥
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
#دانلود_ویژه 👌👌👌
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
📸 حجله شهید سید روح الله عجمیان
🔸خواهرش با ناله میگفت:
- اسمش رو گذاشتیم روح الله و در راه رهبر و روح الله شهید شد.
🔹امام خمینی: و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و استضعاف را چشیده باشند.
همین تصویر این حجله و این خانه، خیلی حرفها برای گفتن دارند!
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچهها!
میآیید باهم عکس یادگاری بگیریم؟
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#خداحافظ_سالار
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
#قسمت : چهل و هفتم
پدر سکوت می کرد و من از این سکوت خوشحال میشدم. حيا می کردم که نظرم را بگویم، فقط خواستگارها را بی محل می کردم و مامان خودش میفهمید که نظر من فقط حسین است. البته این علاقه دو طرفه بود. این موضوع را بعدها از زبان حسین شنیدم." کلاس سوم راهنمایی بودم که با مامان به حمام خیابان شهناز رفتیم. برای مامان کیسه می کشیدم که ناگهان حس کردم چیزی مثل روشوره سفیدآب زیر کیسه گیر کرد. ولی سفیدآب نبود، دو تا غده سربسته بود که خیلی ناراحتم کرد. به خانه برگشتم. حال عمومی مامانم خوب نبود، مرتب بیحال میشد. به دایی حسین در تهران اطلاع دادیم، دایی پرفسور شمس را که جراح معروفی بود با خودش به همدان آورد. پرفسورشمس معاینه کرد به دایی آهسته چیزی گفت و رفت.
نمیدانم چه حرفی بینشان ردوبدل شد اما مامان فهمید.گریه اش گرفت
گفت: «داداش بگو که شیر پنجه"
گرفتم. دیدی به درد بی درمان دچار شدم؟ دیدی؟»
دایی به تهران برگشت آقام همچنان در سفر بود. حسین که دستمان را می گرفت. تازه از خدمت آمده بود و در
گمرک تهران به عنوان انبارداری سه شیفته کار می کرد، مامانم دل گرفته و تنها، برای خانم ها از مریضی اش تعریف کرده بود. گفته بودند: «برو تهران. همدان دوا و دکتر درست و حسابی نداره.» چند روز بعد دایی حسین از تهران خبر داد که پرفسور شمس گفته: «خانم بیاد عملش کنم.» مامان داشت آماده رفتن میشد که آقام از سفر رسید. تو سرش زد. مامان را خیلی دوست داشت و چون خواست، هم به خودش، هم به او دلداری بدهد، گفت: «ناراحت نباش،
👇
هرچقدر خرج عمل و دوا بشه، میدم. فقط غصه نخور. به خدا توکل کن.» آقام با اینکه راننده بیابان بود و شش کلاس بیشتر درس نخوانده بود، فهم بالایی داشت تمام سختی هایی که در سفر
می کشید. به خاطر مامان و ما بود. مامان را برداشت و برد پیش پرفسور شمس. همان وقت، حسین هم خبردار شد و چون دایی حسین برای جنگ به ظفار" رفته بود، همه کارهای مادرم به دوش حسین افتاد. مامان را عمل کردند و شیمی درمانی شروع شد. من به خاطر درس و مدرسه نمی توانستم به تهران بروم. اما تمام حواسم به مامان بود. البته دایی حسین قبل از رفتن به مأموریت خارج از کشور به حسین گفته بود، من تا ۱۲ روز دیگر برمی گردم و آبجی را میبرم مشهد برای زیارت.
دکتر شمس هم بعد از عمل و شیمی درمانی به پدرم گفته بود: «عمل خانم شما خوب جواب داد. تضمین می کنم تا ۲۰ سال دیگه راحت زندگی کنه.»
با شنیدن این خبر آقام خوشحال و ذوق زده رفت و یکدست النگوی۶ تایی به عنوان هدیه برای مامان خرید و داشت همه چیز خوب پیش می رفت که خبر رسید، دایی در مأموریت کشور عمان، فوت کرده است. عده ای می گفتند: «توی ماشین بوده، تصادف کرده.» عده ای هم می گفتند: هواپیماشون رو زدن.» قرارشد خبر مرگ دایی را به مامان ندهند چرا که شنیدن خبر مرگ دایی حسین برای مامان یک جور مردن بود. خیلی به دایی علاقه داشت. ما که کوچک بودیم، برایمان گفته بود «دایی شما، عزیز دردونه خونواده بود، پدربزرگ و مادربزرگ تا ۷ سالگی موهای سرش رو کوتاه نکردن، تا به کربلا بردن و به وزن موهاش طلا دادن.»
⬅️ ادامه دارد....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷