فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برگی از انقلاب به روایت تصویر (کلیپ های قدیمی سال۵۷)
مروری بر اتفاقات ۲۱ بهمن سال ۵۷ را در ویدئوی زیر می بینید.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
دانلود ندای الله اکبر به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی(شب 22 بهمن ماه)www.mohebaan.ir.mp3
585.9K
🔴 امشب قیامتی از الله اکبر در آسمان کشور بپا کنیم....
الله اکبر امشب دست کم از الله اکبر شبهای عملیات نیست یادمون نره ساعت ۹ به همدیگه هم یا آوری کنیم
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نور افشانی و فریاد الله اکبر اهالی و نمازگزاران مسجد حضرت زینب «س»
در ۲۱ بهمن سال ۱۴۰۰
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 انتشار یک سند به کلی سری از اوائل جنگ/ سندی که ممکن بود هر کشوری را تسلیم کند!
🔷 در بخشهایی از مستند «تغییر مأموریت» که امشب در khamenei.ir و رسانه ملی پخش شد «سندی به کلی سری» منتشر شد. در سال ۵۹، فرماندهان نظامی این سند را به آیتالله خامنهای ارائه کرده بودند.
🔶 فرماندهان از آیتالله خامنهای درخواست داشتند تا امام(ره) را در جریان این موضوع مهم بگذارند. روایت آیتالله خامنهای اما دربارهی آن ابعاد جالبی را برملا میسازد.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از
امام زادگان عشق
روزِمان را با سَلام بَر چهارده مَعْصوم آغاز میکنیم
🌱اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اَللّه صل الله
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَاَلْمؤمِنین
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ اَلزَهْراءُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُسَینَ بنَ عَلیٍ سَیدَ اَلشُهَداءِ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَاَلحُسَیْنِ زینَ اَلعابِدینَ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍ نِ اَلباقِرُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ نِ اَلصادِقُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ نِ اَلکاظِمُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلیَّ بنَمُوسَیاَلرِضَا اَلمُرتَضی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدٍ بنَ عَلیٍ نِ اَلجَوادُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ مُحَمَّد نِ اَلهادی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلعَسْکَری
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمان
وَ رَحْمَةَ اَللّهِ وَ بَرَکاتِهِ
#اللّهُمَّ_عَجِّلْ_لَوِلیِڪَ_اَلْفَرَجْ
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_425
🌹 آیات147و 148سوره آل عمران
🌸 وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّآ أَنْ قَالُواْ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِى أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَومِ الْكاَفِرِينَ (147) فآتاهم الله ثواب الدنيا و حسن ثواب الآخرة و الله يحب المحسنين (148)
🍀 ترجمه: و كلام آنها (رزمندگان مخلص و آگاه) جز این نبود كه گفتند: پروردگارا گناهانمان و زیاده روى هایمان را در كارمان ببخش و گام هاى ما را استوار بدار و ما را بر گروه كافران یارى ده. (147) پس خداوند پاداش دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد. (148)
🌷 #قولهم: کلام و سخن آنها
🌷 #ربنا: پروردگار ما
🌷 #اغفر: ببخش
🌷 #ذنوب: گناهان ذنوب جمع ذنب است ذنب یعنی دنباله - از آنجایی که گناهان به دنباله خود عواقبی دارند به گناهان ذنوب گفته می شود.
🌷 #إسراف: زياده روى
🌷 #أمرنا: کارمان
🌷 #ثبت: استوار بدار
🌷 #أقدامنا: گام های ما
🌷 #انصرنا: ما را یاری ده
🌷 #آتاهم: به آنها عطا کرد
🌷 #حسن_ثواب_الأخرة: پاداش نیکوی آخرت
🌷 #یحب: دوست می دارد
🌷 #المحسنین: نیکوکاران
🌸 این آیات در ادامه آیه قبلی می باشد. رزمندگان مخلص #اسلام گاهی بر اثر اشتباهات یا لغزش هایی گرفتار مشکلاتی در برابر دشمن می شدند، به جای این که تسلیم شوند و یا فکر ارتداد در مغز آنها پیدا شود، روی به درگاه خدا می آوردند و گفتار آنها در این آیه بیان می شود: و ما کان قولهم إلا أن قالوا ربنا اغفر لنا ذنوبنا و إسرافنا فى أمرنا و ثبت أقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين: و کلام آنها جز این نبود که گفتند: پروردگارا گناهانمان و زیاده روی هایمان را در کارمان ببخش و گام های ما را استوار بدار و ما را بر گروه کافران یاری ده.
🌸 رزمندگان مخلص و آگاه با این طرز تفکر و عمل پاداش خود را از خدا گرفتند لذا #خداوند هم پاداش این جهان که فتح و پیروزی بر دشمن بود و هم پاداش نیک آخرت را به آنها داد که می فرماید: فآتاهم الله ثواب الدنيا و حسن ثواب الأخرة: پس خداوند پاداش دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد. و در پایان آیه این رزمندگان مخلص را جزء #نیکوکاران شمرده و می فرماید: و الله یحب المحسنین: و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.
🔹 پیام های آیات147و148سوره آل عمران
✅ یكى از عوامل شكست در #جنگ، گناه و اسراف است. رزمندگان مخلص، با استغفار این موانع پیروزى را از بین مى برند.
✅ شكستِ خود را به #قضا و قدر و یا دیگران نسبت ندهید، به قصورها و تقصیرهاى خود نیز توجّه داشته باشید.
✅ اوّل #استغفار، بعد استنصار. ابتدا طلب آمرزش كنید، سپس از خداوند پیروزى بخواهید.
✅ به جاى تسلیم در برابر دشمن، در پیشگاه #خداوند اظهار ذلّت نمایید.
✅ صحنه هاى جهاد و جنگ، انسان را به سوى #دعا و استغفار مى كشاند.
✅ بر #لطف_خداوند تكیه كنید، نه بر نفرات خود.
✅ میان پاداش های دنیوی و اخروی تفاوت فراوان است.
✅ #دعا ، جهاد ، صبر ، استغفار ، ایمان و توکل به خداوند از عوامل محبوبیت نزد خداوند است.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایران_استوار ۴۴سال#افتخار
🎥گزارش تصویری
آماده کردن پرچم و ....
توسط خواهران پایگاه عقیله بنی هاشم« س» مسجد حضرت زینب «س» و حرکت به سمت جمعیت حاضر در میدان جانبازان
۱۴۰۱/۱۱/۲۲
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام ساندیس خور کوچولو به منافقین داخلی و خارجی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🇮🇷💚۲۲ بهمن ۱۴۰۱ ما آمدیم💚🇮🇷
#همه_آمدیم
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
سرود ما از خیل دشمنان سریم_۲۰۲۳_۰۲_۱۱_۰۹_۲۰_۱۵_۰۸۵.mp3
10.46M
"ما از خیل دشمنان سریم
کربلایی حسین طاهری
به کوری چشم دشمنان چهل وچهار سالگی انقلابمون مبارک✌️🏼
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#خداحافظ_سالار
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
#قسمت : ۱۲۹
یک شنبه روزی بود که از جلسه با فرماندهی کل سپاه و فرمانده نیروی قدس آمد خیلی خوشحال بود. خوشحالی را اگر با کلمات بروز نمیداد من به تجربه چهل سال زندگی با او از چهره اش میخواندم این بار ،نشاط هم از چهره اش می بارید و هم از کلماتش «حاج خانم ، طرحی رو که برای سوریه دادم ،باهاش موافقت کردن ان شاء الله فردا میرم سوریه،
جا خوردم .
توی چهار سال گذشته از شروع جنگ در سوریه به این رفتن های طولانی و آمدنهای کوتاه و چند روزه عادت کرده بودم. خودش آخرین بار که از سوریه آمد گفت: «حاج قاسم یکی از فرماندهان رو جایگزین من کرد وتوفیق دفاع از
حرم بعد از چهار سال ازم سلب شد پرسیدم: شما هنوز یک سال و چند ماهه که اومدی یعنی دوباره به این زودی میخوای برگردی؟!
پرانرژی گفت: با طرحی که برا آینده سوریه داده بودم موافقت شد.
میشه خودم نَرَم؟»
بق کردم و سرم را پایین انداختم سکوتم را که دید گفت اما این بار
دو سه روزه برمیگردم. شنیدن این حرف از کسی که عادت نداشت برای رفتنش زمان و مدت تعیین کند متعجبم کرد
انگار میخواست همه نبودنها و دیر آمدنها را جبران کند .
گفت
:حاج خانم به وهب و مهدی و خانم هاشون بگو بیان ببینمشون
👇👇👇👇
اول به وهب زنگ زدم قبول نکرد خانه اش به خانه ما خیلی دور بود.
دیر از سر کار میآمد و صبح زود می رفت حق داشت که نیاید.
به
حسین گفتم: «وهب نمیتونه بیاد.»
حسین در چنین مواردی جانب پسر و
عروسش را میگرفت انتظار داشتم
بگوید: اشکالی نداره نذار به زحمت بیفتن اذیتشون نکن اما گفت دوباره زنگ بزن ،بگو بابا میخواد بره سوریه، حتماً بیا» دوباره به وهب زنگ زدم.
مثل من از خبر رفتن
حسین به سوریه جا خورد و گفت :الآن راه میافتیم. بعد به مهدی که خانه اش نزدیک خانه ما بود خبر دادم. حسین هم تا بچه ها برسند، آلبوم عکسهای دوران جنگ را که
کمتر سراغشان می رفت باز کرد جوری روی بعضی از عکسها توقف
میکرد که انگار بار اول است آنها را
میبیند او غرق در عکسها بود و من غرق در او تا وهب و مهدی رسیدند. محمد حسین پسر وهب و ریحانه دختر مهدی تقریباً چهارساله بودند و هم بازی، دنبال هم میکردند . حسین وارد بازیشان شد گاهی میپرید و محمد حسین را میگرفت تا ریحانه قایم شود و برایشان شکلک در می آورد کوچولوهای وهب و مهدی، درست مثل بچگی های خودشان بودند از سر و کول او بالا میرفتند و ازش آویزان میشدند تا خسته شدند. حسین رفت سراغ فاطمه که نوه بزرگمان بود و حانیه
دختر چهار ماهه مهدی و هر دو را
چسباند سینه اش و به وهب و مهدی
گفت: «از ما عکس بگیرین، این عکسها خاطره میشه
دلشوره به جان همه حتی عروسها افتاده بود. وهب گفت: «خانمم وقتی ازم شنید بابا میخواد بره سوریه توی دلش خالی شده خانم مهدی هم محو در پدر بزرگ بچه هایش بود پدربزرگی که خودش را با نوه ها
مشغول کرده بود ولی از نگاه
و
سکوتمان بو برده بود که نگرانیم
اول وهب را برد توی اتاق و تنهایی با او صحبت کرد بهش گفته بود که توی سوریه کار گره خورده و باید برگردد. بعد با مهدی جداگانه صحبت کرد. حتماً مثل حرفهایی
که با وهب زده بود.
از توی اتاق آمد پیش جمع خونسرد و عادی نشان داد حتی رفت توی آشپزخانه، سالاد درست کرد. بعد سفره را انداخت و آمد کنارمن کمک کرد که غذا را بکشم
کمک کردن توی خانه کار
همیشگی اش بود. طی چهل سال
زندگی مشترک حتی برای یک بار هم از من یک لیوان آب نخواسته بود. اما این بار متفاوت با همیشه به نظر میرسید. نمی گذاشت عروسها کمک کنند. انگار قرار بود او کار کند
و ما تماشایش کنیم
وقت رفتن ،عروسها و نوه ها را بوسید وهب و مهدی را محکم در
آغوش گرفت و با مهربانی تا جلوی در
بدرقه شان کرد. پسرها که رفتند گفتم: از اینکه چشم انتظار رفتند ناراحتم.»
با صدایی گرفته پرسیدم: «یعنی ،واقعاً دو سه روزه برمیگردی؟!»
گفت: «آره حاج خانم جان.» :خندیدم چند وقته که دیگه سالار
صدام نمیکنی
،به جای اینکه جوابم را بدهد مثل مداحان ذکر گرفت و زمزمه کرد
«حسین، سالار زینب.»
شاید حسین میخواست با این پاسخ کوتاه و چند لایه به اینجا برساندم که از حالا، نه تو سالاری و نه من حسین .
داشت همچنان میخواند که تلفنش زنگ زد برای چند لحظه ساکت شد و بعد برق شادی میان چشمانش جهید .
گفت «فردا نمیرم سوریه»
⬅️ ادامه دارد ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷