🇮🇷🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت هفدهم
فصل دوم
پایگاه راه خون (۶)
... کمی پایین تر از آن ارتفاع، تپه کوچکی بود که یک قبضه خمپاره با چند خدمه آنجا مستقر بودند.
ظاهراً من باید آنجا کار میکردم. کار با خمپاره کار ساده ای نبود.
سواد ریاضی که ناهیدی میخواست، اینجا به کار میآمد.
من خودم میدانستم که این کاره نیستم. لذا در آغاز با باز کردن جعبه خمپاره، پاک کردن گریس یا بستن خرج خمپاره خودم را مشغول میکردم.
کمکم با همان قد کوتاه گلولههای خمپاره را داخل لوله میانداختم و سعی میکردم موقع پرتاب گوشم را هم نگیرم و این را تمرینی برای نترسیدن از سر و صدای انفجار میپنداشتم.
یک روز به محض خارج شدن خمپاره از لوله، شعله ناشی از سوختن خرج خمپاره در دهانه لوله، تمام صورتم را گرفت و موهای سرم برای یک لحظه مثل پنبه مقابل آتش گر گرفت.
با داد و فریاد به سمت آب دویدم. خدمههای خمپاره که هیچ چیزی جز خاک دم دستشان نبود. خاک بر سر و صورتم میریختند.
عصر همان روز ناهیدی برای سرکشی پای قبضه خمپاره آمد.
وقتی ابروهای گز خورده و موهای سوخته مرا دید، با کنایه گفت: "معلومه که پیشرفت خوبی داشتی حالا نوبت آموزش دیدهبانی است. فردا بیا دیدگاه روی قله."
صبح علی الطلوع خودم را به قله رساندم. احساس خوبی داشتم. از آنجا میتوانستم موقعیت دشمن، اعم از سنگرهای انفرادی و رفت و آمدها با خودرو و پیاده را دید بزنم و با همان خمپاره روی آنها اجرای آتش کنم.
دیدگاه مشرف به شهر طویله عراق در استان سلیمانیه بود.
داخل دیدگاه منتظر آموزش ناهیدی بودم.
با اینکه خودش یک استاد تمام عیار بود، اما گفت:
"کار آموزش را یک افسر ارتش انجام میدهد از آن ارتشیهایی که میانه خوبی با بنیصدر ندارد و برای همین میخواهد به بهانه مرخصی پیش ما بیاید."
از این حرف ناهیدی و تعریف او شگفت زده شدم و پرسیدم:
"مگر او و امثال او برای این مملکت نمیجنگند؟ پس چرا پنهانی!؟"
گفت: "چرا! ولی جناب فرمانده کل قوا، به تقویت سپاه در این جنگ معتقد نیست؛ برای همین همکاری این برادر ارتشی و تعدادی از سایر افسران ارتش با ما، علنی و آشکار نیست."
تازه متوجه شدم که جنگ چقدر پیچیدگی دارد.
او گفت: "جنگ ما جنگ غریبانه و مظلومانهایست. با این همه کمبود امکانات و مشکلات، ما فقط با عراقیها نمیجنگیم. شما که میخواهی دیدهبانی کنی، باید خوب متوجه باشی که آن مقابل عراقی ها هستند، اما از چپ و راست و پشت سر ما گروههای دموکرات و کومله و رزگاری کمک کار صداماند."
دیدبانی از این نوع کار ساده ای نبود. باید تمام وجود آدم، چشم میشد تا حضور این مزدوران را در پشت سر و عراقیها را در روبرو ببیند.
◀️ ادامه دارد ...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از
امام زادگان عشق
در این شلـــــــوغے دنیـــــــا
فراموشتــــــــان نڪردیم
در شلوغـــــــــــے قیامتـــــ
فراموشمــــــــان نڪنید
آے شہــــــــــداء ...
.
🌠☫﷽☫🌠
🕊زیارتنامه ی _شهدا🕊
🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ🌷
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ🌷
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ🌷
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ🌷
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا🌷
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱
🌟شادے ارواح مطهر #شـهدا #امام_شهدا #اموات #صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_530
🌹 آیه 55 سوره نساء
🌸 فَمِنْهُم مَّنْ ءَامَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ و کفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً (55)
ً
🍀 ترجمه: پس بعضى از آنها (یهودیان ) به او (پیامبر اسلام) ایمان آوردند و بعضى از ایمان آوردن مردم جلوگیرى كردند که آتش افروخته جهنم، براى آنها کافی است.
🌷 #فمنهم: پس بعضی از آنها
🌷 #صد: به معنی اعراض ، منع کردن و برگردان است
🌷 #کفی: کافی است
🌷 #سعیر: آتش افروخته شده
🌸 این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. موضوع اين آیه در ادامه آیات قبلی است. جمعی از مردم گذشته به کتاب آسمانی که بر خاندان حضرت ابراهیم علیه السلام نازل شده بود #ایمان آوردند و بعضی دیگر نه تنها خودشان ایمان نیاوردند بلکه در راه پیشرفت آن ایجاد مانع کردند برای عذاب آنها آتش شعله ور جهنم کافی است.
🌸 همچنین بعضی از افراد مانند بعضی از #یهود به قرآن که بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد ایمان می آورند و بعضی کفر می ورزند و به #قرآن و #پیامبر ایمان نمی آورند و دیگران را از ایمان آوردن به آن جلوگیری می کنند اینگونه افراد به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد. که آیه 55 سوره نساء مى فرمايد: فمنهم من ءامن به و منهم من صد عنه و كفى بجهنم سعيرا: پس بعضی از آنها به او ایمان آوردند و بعضی از ایمان آوردن مردم جلوگیری کردند که آتش افروخته #جهنم برای آنها کافی است.
🔹 پيام های آیه 55 سوره نساء 🔹
✅ بعضی افراد ایمان می آورند و بعضی کفر می ورزند.
✅ افرادی که #کفر می ورزند و از ایمان مردم جلوگیری می کنند آتش شعله ور جهنم برای آنان کافی است.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
میتونی بشماری؟؟👆🏻
سلام ✋
#عمرتان_ختم_به_شهادت🌹
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
*همیشه لباس کهنه میپوشید. سرآخر اسمش پای لیست دانشآموزان کم
بضاعت رفت.
مدیر مدرسه داییاش بود.
همان روز 😠عصبانی به خانه خواهرش
رفت. مادر عباس بابایی، برادرش
را پای کمد برد و ردیف 👕لباسها و 👟👞کفشهای نو را نشانش داد. گفت: عباس
میگوید دلش را ندارد پیش دوستان
نیازمندش اینها را بپوشد 👏🏻🥰
#شھیدعباس_بابایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
💦بسم الله الرحمن الرحيم💦
📢🍃از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده:
⛅️هركه چهل صبحگاه اين عهد را بخواند،از يـــــــاوران قائم ما باشد،و اگـــــر پيش از ظهور آن حـضـرت از دنــيا برود،خدا او را از قــبـر بيرون آورد،كه در خدمت آن حضرت باشد،و حق تعالى بر هر كــــلمه هزار حسنه به او كرامت فرمايد،و هزار گناه از او محو سازد،و آن عــهـــد اين است:
🌥دُعــــــای عـــَــهــــــد 🌥
🍃اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الــرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَـحْرِ الْمَـــسْجُورِ وَ مُــــنْزِلَ الـتَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الــزَّبُورِ وَ رَبَّ الظِّـــلِّ وَ الْحَــرُورِ وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ [الْفُرْقَانِ] الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ الْأَنْبِيَاءِ [وَ] الْمُرْسَلِينَ
💦اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ [بِاسْمِكَ] الْكَرِيمِ وَ بِنُورِ وَجْــهِـــكَ الْمُنِيرِ وَ مُلْكِكَ الْقَدِيمِ يَا حَيُّ يَا قَــيُّــومُ أَسْأَلُكَ بِاسْمِــكَ الَّـــذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ بِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ يَا حَيّا قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيّا بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيّا حِينَ لا حَيَّ يَا مُحْيِيَ الْمَوْتَى وَ مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ يَا حَيُّ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ
🔵اللَّهُمَّ بَـلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ الْهَادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ عَـنْ جَـمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَـهْلِهَا وَ جَـبَلِهَا وَ بَــرِّهَا وَ بَـحْـــرِهَا وَ عَـنِّي وَ عَـنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَوَاتِ زِنَـةَ عَـرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْـصَاهُ عِلْمُهُ [كِتَابُهُ] وَ أَحَاطَ بِـهِ كِتَابُهُ [عِلْمُهُ]
💦اللَّهُمَّ إِنِّـي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَـبِـيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِـشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَيْعَـةً لَـهُ فِي عُـنُقِي لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَــدا الـلَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِـــــنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْـمُـسَارِعِــيـنَ إِلَـيْـهِ فِـي قَـضَاءِ حَـوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ] وَ الْمُـحَامِينَ عَنْهُ وَ السَّابِـقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَـــيْـــنَ يَدَيْهِ
🍃اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَـيْنِي وَ بَـيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَـلْتَهُ عَلَى عِـــــــــــبَــادِكَ حَـــتْــما مَـقْـضِـيّـا ،فَـأَخْـرِجْـنِي مِـنْ قَــبْـرِي مُـؤْتَـزِرا كَــفَـنِي شَـاهِرا سَـيْفِي مُجَرِّدا قَنَاتِي مُلَبِّيا دَعْـوَةَ الدَّاعِي فِي الْحَاضِرِ وَ الْبَادِي
🍃اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ وَ اكْحُلْ نَاظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَكَ وَ أَحْيِ بِهِ عِبَادَكَ فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِيَّكَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتَّى لا يَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلا مَزَّقَهُ وَ يُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُحَقِّقَهُ وَ اجْعَلْهُ
🍃اللَّهُمَّ مَفْزَعا لِمَظْلُومِ عِبَادِكَ وَ نَاصِرا لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ نَاصِرا غَيْرَكَ وَ مُجَدِّدا لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكَامِ كِتَابِكَ وَ مُشَيِّدا لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَ سُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْهُ
💦🕌اللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَى دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِكَانَتَنَا بَعْدَهُ اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
👈آنگاه سه بار بر ران راست خود میزنى،و در هر مرتبه میگويى:
💦🕊الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَان
💦اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّكَ اَلْفَرَجْ💦
🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹..
محبت درمانی (3).mp3
7.57M
🎵📚 سلسله جلسات محبت درمانی 3
این مجموعه به محبت خدا به بنده ها و محبت انسان ها با تکیه بر آیات و روایات پرداخته است.
فوق العاده زیباست از دست ندید👌..
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نور اومده #علی_نور اومده
پیشاپیش میلاد مسعود امام رئوف بر خانواده های معزز شهداء و محبین اهل بیت علیهم السلام تبریک و تهنیت باد 🌸
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گنبدت دل میبرد وقت ملاقاتی بده .... 😭
✋سلام آقای مهربانی ها ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
°•❤🌸•°
کوله بارى پر زمهر انبیا دارد شهید ؛
سینه اى چون صبح صادق، باصفا دارد شهید
ایننهخون است اىبرادر برلبخشکیدهاش !
بر لب خونرنگ خود، آب بقا دارد شهید ...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
✅عصاره و خلاصه دین👆
چکیده و خلاصه دین را از زبان فیلسوف بزرگ علامه طباطبایی در تصویر بالا ملاحظه بفرمایید و نشر دهید👆
👌گویند : ابوسعید ابیالخیر در راهی بود.
به همراهانش گفت: به هرجاییکه نظر میکنم، گوهر و جواهر ریخته اما نمیدانم چرا کسی نمیبیند و برنمیدارد؟!
همراهان گفتند : کو ، کجاست ؟
گفت: همهجاست.
هرجا که میتوان خدمتی کرد و بهراحتی دلی بهدست آورد.
آنجا که غمگینی و مسکینی هست.
آنجاییکه یاری طالب محبت است و رفیقی محتاج مروت.
┈••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••┈
🙏ضمن تبریک میلاد امام مهربانیها
زیباترین خصلت بشر یعنی مهربانی را برایتان آرزومندیم.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🇮🇷🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت هجدهم
فصل دوم
پایگاه راه خون (۷)
... کم کم از دور سر و صدای یک تویوتا پیدا شد که عراقیها با چند گلوله خمپاره به استقبال او آمدند. جلو یک راننده بسیجی نشسته بود و بغل دستش یک افسر ارتشی که احتمالاً سرهنگ دوم بود.
سرهنگ ارتشی کامل مردی بود. خوش رو با لهجه آشنا که با یک سلام و احوالپرسی ساده لو رفت که اهل اصفهان است.
ناهیدی را از قبل میشناخت. اما از اینکه نوجوان کم سن و سالی مثل من را برای آموزش دیده بانی میدید، یکه خورد.
این را از سوالی که از ناهیدی پرسید فهمیدم.
- باید در خدمت ایشان باشم؟
ناهیدی جواب داد: سه نفر دیگر هم الساعه میرسند. البته آنها برای تجربه بیشتر برای کار با خمپاره پای درس شما خواهند بود.
ارتشی، اول پای تانکر آب وضو گرفت و به چند آیه قرآن خواند تا بقیه بچه ها هم رسیدند.
من هم مثل یک شاگرد مدرسه، کاغذ و قلم به دست گرفتم. احساس کردم اولین بار است میخواهم یک درس را با اشتیاق تمام یاد بگیرم.
ارتشی به جای مباحث آموزش دیده بانی سر صحبت را اینطور باز کرد:
برادران! اینجا کشور امام رضاست. خاک میهن ما بیمه امام رضاست. ما به تکلیفمان عمل کنیم، بقیه کارها دست خود آقاست. من ناقابل همه چیزم را از امام رضا دارم. زنم. تنها بچهام. محبت شما. در هر جمله که میگفت نام مبارک امام رضا علیهالسلام را تکرار میکرد.
مهر او نیز به دلم نشست.
روزها آموزش میدیدم و شبها نگهبانی.
بعد از ۱۴ روز آموزش دیده بانی به همت آن افسر مومن و دوست داشتنی، من با یک بیسیم داخل دیدگاه ماندم و آن سه نفر پای قبضه رفتند.
همان روز کار اجرای آتش روی مواضع دشمن را شروع کردم.
در آغاز پرت و پلا میزدم. اما کم کم تجربهام بیشتر شد و گلوله خمپاره به دشمن نزدیکتر.
آن چند روز همواره در این فکر بودم که ای کاش فقط با روبرو میجنگیدیم. اما این یک آرزوی محال بود.
یک شب مسئول محور از من خواست برای تپه پشت سر تقاضای خمپاره منور کنم. یعنی همانجا که دموکراتها روی ارتفاعات پشت سر ما آمده بودند.
فردای همان روز یک نفر از سمت روبرو بدون اسلحه و با شتاب به سمت دیدگاه آمد. سرباز عراقی بود و اهل نجف که خودش را تسلیم ما کرد و اطلاعات زیادی از موقعیت عراقی ها به فرمانده محور داد.
چند روز بعد سر و کله یک جیپ که از جاده عقب به سمت محور میآمد، پیدا شد. یک راست پشت سنگر دیدگاه ایستاد. چند نفر پیاده شدند.
فرمانده محور به سمت آنها دوید و با ادب تمام به آنها خیرمقدم گفت. چهار نفرشان سپاهی بودند. از میان آنها فقط ناهیدی را دیده بودم و یک نفر ارتشی که حالا درجه او را میشناختم. سرهنگ تمام بود.
تمامیشان داخل دیدگاه آمدند و با دوربین منطقه را دید زدند. من هم گوش تیز کردم از حرفهایشان پیدا بود که خبرهایی است. شاید یک عملیات بزرگ! لابلای صحبت، همدیگر را خیلی مودبانه خطاب میکردند؛
برادر احمد!
برادر صیاد!
و ...
◀️ ادامه دارد ...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷