🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیه ۷۶ سوره مائده
🌸 قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا ۚ وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
🍀 ترجمه:بگو: آیا به جای خدا چیزی را می پرستید كه برای شما قدرت دفع هیچ زیان و جلب هیچ سودی را ندارد؟ و خدا همان شنوا و داناست.
🌸 اين آيه براى تكميل استدلال آیه قبلی است که به مسیحیانی که اعتقاد به خدا بودن مسیح داشتند می گوید: شما مى دانيد كه #مسيح خود سر تا پا نيازهاى بشرى داشت و مالک سود و زيان خويش هم نبود تا چه رسد به اين كه مالک سود و زيان شما باشد. #قرآن به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید که به آنها بگوید «قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً: بگو: آیا به جای خدا را می پرستید که برای شما قدرت دفع هیچ زیان و هیچ سودی ندارد» و اگر لطف #خدا شامل حال او نبود هيچ گامى نمى توانست بردارد و مسیح مانند سایر پیامبران، پیامبری بیش نبود و هر معجزه ای که داشت از طرف خداست و از خود قدرتی ندارد. در پايان به آنها اخطار مى كند كه گمان نكنيد خداوند سخنانِ نارواى شما را نمىشنود و يا از درون شما آگاه نيست «وَ اللّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ: و خداوند همان شنوای داناست»
🔹 پیام های آیه ۷۶ سوره مائده 🔹
✅ در بطلان راه #شرک، به عقل و وجدان خود مراجعه کنید.
✅ محور و ریشه پرستش، جلب منفعت و یا دفع ضرر است و غیر خداوند نمی تواند ضرری را دفع و منفعتی را جلب کند.
✅ تنها #خداوند، شنوا و داناست و او آگاه به سود و زیان انسان هاست.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
وادی عشق ..
بسی دور و دراز است ..
ولی ...
طی شود ..
جاده ی صدساله..
به آهی گاهی..
سلام ✋
#دعای_خیر_شهدا_پشت_و_پناهتان🤲
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
انسان شناسی 58.mp3
11.84M
#انسان_شناسی ۵۸
#مقام_معظم_رهبری
#استاد_شجاعی
- چه اتفاقی میافتد که گاهی ناگهان چهرهی اعتقادات انسان عوض میشود؟
• چه عاملی، ریشهی اصلی انحرافاتِ ناگهانیِ اعتقادی و عملیِ انسانهاست؟
- چه عاملی، سطح آرزوها و دغدغههای انسان را بطور ناگهانی، به زیر میکشند و نابود میکنند؟
• چرا بعضیها بقدری محکم و ریشهدارند، که هیــــچ عاملِ بیرونی، توان نفوذ در جهانبینی آنها را ندارد؟
- چه کنیم از این مصیبتهای ناگهانی، در امان باشیم؟
✅جهت شنیدن صوت های قبلی روی هشتک(#) ضربه بزنید .
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
اعتکاف دانش آموزی.rar
28.11M
#اعتکاف_دانش_آموزی
#محتوای_اعتکاف
🌺 عزیزانی که امسال اعتکاف برگزار می کنند (مخصوصا اعتکاف دانش آموزی)، می توانند محتواهایی که صورت فایل فشرده در بالا وجود دارد را استفاده کنند.
🌺 برای این محتواها زحمات زیادی انجام شده است. لطفا برای برگزارکنندگان اعتکاف ارسال بفرمایید.
بعضی از محتواهای فایل بالا عبارتنداز:👌
✅ سین برنامه های شبانه روزی اعتکاف
✅دفترچه اعمال
✅احکام اعتکاف
✅ایده های برگزاری اعتکاف
✅توصیه های علما
✅فایل های مدیریتی و اجرایی اعتکاف
✅کتاب کار و محتوای حلقه ها
✅ طرح درس
✅ و...
مشاوره تلفنی | معرفی و ثبتنام دورهها | سایت همنو
╭─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╮
همنو | همراهان نوجوان
@eakhavi
╰─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╯
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ
تصاویری از جشن «شدهام ۹ ساله» برای ۱۳۰۰ دختر نو مکلف در حرم مطهر
📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز
💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر
🍂قسمت سوم
📝رضایت شهید
🌷یک سال طول کشید تا گرد آوری بخش زیادی از خاطرات پایان یافت؛ پدرم اصرار داشت تا همین مقدر از خاطرات را برای چاپ آمده کنم ولی بنده معتقد بودم تا خود شهید رضایتش را نشانم ندهد این مطالب برایم دلچسب نخواهد شد. به همین دلیل از بروز خاطرات خوداری می کردم .
🔹️ماه رمضان بود و یک هفته از رحلت نَنِه آقا می گذشت که صبحی خواهرم از خواب بیدار شد و به انتظار یک ساله ام پایان داد. او برایم رویایش را اینگونه نقل کرد :
🌷دیدم که زنگ منزل به صدا در آمد؛در باز شد. حاج آقا فولادی پشت در بود. اولش فکر کردم مثل همیشه به دیدار پدرم آمده ولی از کلامش معلوم شد که مهمانی عزیز با خود آورده است؛
🔹️وارد منزل که شد به پدرم گفت:بنده جلوتر آمده ام تا مژده رسیدن برادرتان؛محمد علی را بدهم ؛ایشان تا دقایقی دیگر به منزلتان می آیند.
🌷با این جمله؛همه مشتاقانه منتظر عمو محمد شدیم؛چند دقیقه بعد صدای یاالله؛یا الله آشنایی به گوش رسید از پنجره نگاهی به بهار خواب انداختم تا لحظه وصال دو برادر را مشاهده کنم.
🔹️پدرم پا برهنه می دوید و مردی را دیدم که با جامه روحانیت؛عبایی نقره ای و عمامه ای سفید به طرف پدرم قدم بر میداشت؛صورتش بسیار نورانی و زیبا بود
محاسنش جو گندمی به نظر می رسید
🌷به محض اتصال دو برادر؛یکدیگر را نگاهی انداختند و با شوق پدر خود را به سینه برادر چسباند
عمو هم سر به شانه اش گذاشته بود؛ پدرم اشک میریخت و بر بازوان او دست می کشید.
🔹️عمو می گفت:داداش جان! من که نمرده ام تا تنهایت بگذارم؛
پدرم گفت؛محمد با شهادتت پیرم کردی.
عمو از فراق و غصه های چندین ساله برادرش معذرت خواست و از او دلجویی کرد.
🌷پدر به اتفاق عمو محمد و حاج آقا فولادی نشستند و پدر سیبی را برای عمو پوست می گرفت؛
با خود گفتم:اگر این آقا عمویم باشد پس محرم ماست و میتواند ما را نیز در آغوش بگیرد؛
🔹️شتابان به سویش رفتم و عمو با شوق از جا برخاست و مرا هم مثل پدر مورد محبت خود قرار داد و گله می کردم که چرا این همه مدت از ما دور بودی؛بابام از فراقت موهایش سفید شد؛از غصه شما کمرش شکست.
🌷عمو با چشمانی اشک آلود مرا نوازش می کرد و مرتب می بوسید و می گفت: عمو جان!قبول دارم حق با شماست مگر خودتان مرا به منزلتان دعوت نکردید؛دیگر آمده ام برای همیشه کنارتان بمانم؛من همیشه از شما راضی بوده ام؛
🔹️عمو شما را بسیار دوست می دارد.
عمو با لبخندش مرتب از ما دل جویی می کرد و عذر می خواست.
تا زمانی که از خواب بیدار شدم...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷