#کتاب_با_بابا
براساس خاطراتی از
#سردار_شهید_حاج_محمد_طاهری
و فرزندش#مصطفی
#قسمت_سوم
#اهدای_عضو
بعد از پایان جراحي، با سطح پایین هوشیاري، مرا از اتاق عمل به بخش مراقبتهای ویژه بردند. همان شب دکتر دارابي (معاون دانشگاه علوم پزشکي مشهد که بعدها رئیس دانشگاه شد و به خاطر فعاليتهاي فرهنگي بنده، مرا مي شناخت از طریق دوستان، از وضع من باخبر شد و به بیمارستان آمد. جلسه ای با حضور تیم پزشکی برگزار کرد. با اصرار ایشان باردیگر در ساعات پایانی شب، مرا به اتاق عملبردند و کار خارج کردن لخته هاي خوني را ادامه دادند. کادر پزشکي تمام تلاش خودشان را انجام داده بودند اما اعلام شد: حجم صدمات وارد شده به سیستم مغزي بسیار زیاد است. اگر تا سه روز دیگر بیمار به هوش نیاید، باید براي اهدای اعضا آماده شویم.
آن ایام بین دانشجویان دانشگاه، برگه های پخش شده بود که اگر مایل به اهدای عضو در صورت مرگ مغزي هستید این برگه را پر کنید. من هم جزو افرادي بودم که این برگه ها را توزیع و جمع آوري مي کردم. حتي خانواده همسرم را | ترغیب کردم که این برگه ها را پر کنند. خودم نیز این برگه را پر کردم ولي هنوز به دوستان دانشگاه تحویل نداده بودم! روز پنجم هم تمام شد. اما سطح هوشیاري هنوز پایین تر از حد انتظار