eitaa logo
امام زادگان عشق
95 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
325 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  امام زادگان عشق
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿ ا 🌺❀✿🌺❀✿ ا ❀✿🌺❀✿ ا 🌺❀✿ ا ❀✿ ا 🌺 🌲 روز پنجشنبه به نام حضرت عسکرى علیه السّلام است🌲 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِینَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَنَا مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ وَ هَذَا یَوْمُکَ وَ هُوَ یَوْمُ الْخَمِیسِ وَ أَنَا ضَیْفُکَ فِیهِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکَ فِیهِ فَأَحْسِنْ ضِیَافَتِی وَ إِجَارَتِی بِحَقِّ آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. 🌹 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 🌺 ❀✿ 🌺❀✿ ❀✿🌺❀✿ 🌺❀✿🌺❀✿ ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیه 36 سوره نساء - بخش1 🌸 و َاعْبُدُواْ اللَّهَ و لَا تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئاً وَبِالْوَالِدَينِ إِحْساَناً و َبِذِى الْقُرْبَى وَ الْيَتاَمَى وَالْمَساَكِينِ و َالْجَارِ ذِى الْقُرْبَى و َالْجَارِ الْجُنُبِ و َالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ و َمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَايُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالاً فَخُورا (36) ً 🍀 ترجمه: و خدا را عبادت کنید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر نیكى كنید و به بستگان و یتیمان و بینوایان و همسایه ى نزدیک و همسایه ی دور و یار همنشین و در راه مانده و زیر دستانتان (نیز نیكى كنید.) قطعا خداوند، هر كه را متكبّر و فخرفروش باشد، دوست نمى دارد. 🌷 : بندگی کنید، عبادت کنید 🌷 : شریک قرار ندهید 🌷 : پدر و مادر 🌷 : نيکی 🌷 : خويشاوندان 🌷 : يتيمان، جمع يتيم به کسی گفته می شود که پدر خود را از دست داده است. 🌷 : بینوایان 🌷 : همسایه 🌷 : همسایه ای که فامیل است. 🌷 : همسایه ای که فامیل نیست. 🌷 : یار همنشین 🌷 : فرزند راه، در راه مانده ، مسافری که از وطن و مال دستش کوتاه شده است. 🌷 : دوست نمی دارد 🌷 : کسی است که تکبر می ورزد 🌷 : کسی که از روی تکبر مفاخر خود را می شمارد و به رخ مردم می کشد. 🌸 این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. در اين آیه به حق و حقوق بندگان و آداب معاشرت با اشاره شده است که روی هم رفته ده دستور آمده است: 1⃣ این آیه قبل از هر چیز به حق خداوند بر مردم اشاره نموده و مردم را به عبادت و بندگی و ترک شرک دعوت می کند. و می فرماید: و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئا: و را عبادت کنید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید. پس با خدا چیزی را شریک قرار ندهیم. هرگز نگوییم امیدمان اول خدا بعد فلانی بلکه همه امیدمان فقط خدا باشد. اگر کسی به ما لطفی کرد در واقع لطف خدا بوده است و دیگران فقط واسطه هستند پس با خدا چیزی را شریک قرار ندهیم. 2⃣ سپس به حق و اشاره نموده و توصیه می کند: و بالوالدین إحسانا: و به پدر و مادر نیکی کنید. حق پدر و مادر از مسایلی است که در قرآن در چهار مورد بعد از توحید آمده است. 3⃣ پس از آن دستور به احسان نمودن داده و می فرماید: و بذی القربی: و نسبت به . این موضوع از مسایلی است که در قرآن تأکید فراوان شده است گاهی به عنوان صله رحم و گاهی به عنوان احسان و نیکی به آنها 4⃣ و سپس توصیه به نیکی در حق یتیمان می نماید و می فرماید: و الیتامی: و نسبت به . زیرا در هر اجتماعی بر اثر حوادث مختلف، کودکان یتیمی وجود دارند که فراموش کردن آنها نه فقط وضع آنان را به خطر می افکند، بلکه وضع اجتماع را نیز به خطر می اندازد. 5⃣ و سپس توصیه به احسان نمودن به مستمندان می کند. و المساکین: و نسبت به مستمندان. از مسکن می آید یعنی کسانی که دیگر کاری از آنها ساخته نیست و خانه نشین شدند مانند افراد پیر، معلول ، بیمار و ... 6⃣ و سپس به نیکی نمودن در حق همسایه ای که است توصیه می کند. و الجار ذی القربی: و همسایه ی نزدیک 7⃣ و سپس به نیکی نمودن در حق همسایه ای که نیست توصیه شده و می فرماید: و الجار الجنب: و نسبت به همسایه ی غیر فامیل 8⃣ سپس به نیکی کردن درباره کسی که با انسان دوستی می کند و همنشین است توصیه می کند و می فرماید: و الصاحب بالجنب: و نسبت به یار همنشین. یک دستور کلی برای معاشرت نسبت به تمام کسانی که با انسان در ارتباط هستند می باشد که شامل دوستان واقعی، همکاران ، همسفران ، شاگردان ، مشاوران ، خدمتگزاران و ... 9⃣ و ابن السبیل: و نسبت به در راه مانده. دسته دیگری که نیکی نمودن درباره آنها شده کسانی هستند که در سفر به شهر غربت محتاج شوند. 🔟 در آخرین مرحله به نمودن نسبت به زیر دستان یعنی غلامان و کنیزان توصیه می کند. و ما ملكت أيمانكم: و زیر دستانی که مالک آنها هستید. 🔴 در پایان آیه می فرماید: إن الله لا يحب من كان مختالا فخورا: قطعا خداوند، هر که را متکبر و فخرفروش باشد، دوست نمی دارد. به این ترتیب هر کسی از دستور سرپیچی کند و به خاطر تکبر ، از رعایت حقوق پدر و مادر، خویشاوندان ، یتیمان ، مسکینان، همسایه نزدیک ، همسایه دور و یار همنشین و در راه مانده و زیر دستانش سر پیچی کند مورد لطف خدا نیست. ⬅️ پیام های آیه در جلسه بعدی... 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
نمی‌شود ... بسیجی باشی و دلت در گرو همّت نباشدツ سلام ✋ ‍🌹دایی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🇮🇷🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒ قسمت سوم؛ فصل اول کوچه باغهای محله شترگلو قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/314 در صفحه اول شناسنامه کهنه من نوشته است؛ جمشید خوش‌لفظ، تاریخ تولد ۸/۸/ ۱۳۴۳ شهرستان همدان. مثل خیلی از آدمها، از طفولیت چیزی یادم نیست. بزرگتر که شدم مادرم تعریف می‌کرد؛ اسم جمشید را آقات خدابیامرز انتخاب کرد. می‌گفت؛ اسم شیک و جدیدی است. شاید هم آقات به خاطر این، این اینقدر حظ می‌کرد که روز و ماه و تولد تو، دو سه روز بعد از تولد پسر شاه (رضا پهلوی) بود. اما اسم برادر کوچکترت جعفر را حضرت رضا انتخاب کرد. شب تولد جعفر شب تولد امام رضا بود. یک شب سرد زمستانی. در نیمه‌های شب درد زایمان به سراغم آمد و تنها تو و خواهرت در خانه بودید. خواهرت رفت تا قابله را خبر کند که من همانجا برای چند ثانیه کنار سماوری که قل‌قل می‌کرد، خوابم برد. خودم را در صحن حرم امام رضا دیدم. قنداقه جعفر بغلم بود و تو در صحن بازی می‌کردی. پایت یک جا بند نبود نمی‌توانستم تو را نگه دارم از چند نفر خواستم تو را بگیرند، اما از وسط دست و پای‌شان فرار می‌کردی. یک لحظه از تیررس نگاهم رفتی و در انبوه جمعیت گم شدی. داد زدم جمشید! جمشید! کجایی؟! و با گریه گفتم: یا امام رضا جمشید را از تو می خواهم. همین لحظه سیدی نورانی پیش روی من ظاهر شد و گفت: نگران نباش جمشید کنار توست. فقط به حرمت جد ما، اسم این نوزادت را جعفر بگذار. از خواب بیدار شدم. خواهرت قابله را آورد و بلندگوی مسجد داشت اذان صبح را می داد که جعفر به دنیا آمد. برای جعفر به حرمت امام رضا هیچ مراسم و جشنی نگرفتیم. اما تو عزیز دردانه بودی. برای تولد و پاقدمی تو تا چند شب قوم و خویش و همسایه میهمان ما بودند. وقتی مادرم خاطرات تولد من و جعفر را تعریف می‌کرد و از جشن و سور و سات مهمانی برای من حرف می‌زد، معلوم بود که به خاطر احترام به نظر شوهرش پایبند این رسوم و آداب شده است. فضای تربیتی که او می‌خواست محیطی مومنانه و خداشناسانه بود. لذا با تمام احترام برای پدرم می‌کوشید آموزه های دینی و اعتقادی را در محیط پنج فرزندش حاکم کند. پدرم را مش‌اسدالله صدا می‌زدند. یک راننده پرتلاش، و نان‌آوری سخت کوش که با کامیون ولوو تابستان‌ها در همدان و اطراف آن کار می‌کرد و زمستان‌ها در خرمشهر و اروندکنار و گاهی همه اعضای خانواده را با خود به جنوب می‌برد. ◀️ ادامه دارد ... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  امام زادگان عشق
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿ ا 🌺❀✿🌺❀✿ ا ❀✿🌺❀✿ ا 🌺❀✿ ا ❀✿ ا 🌺 🌸زیارت روز جمعه🌸 🌸 زیارت امام زمان علیه السلام درروز جمعه 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ أَنَا مَوْلاَكَ عَارِفٌ بِأُولاَكَ وَ أُخْرَاكَ‏ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ‏ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ‏ يَا مَوْلاَيَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ‏ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ‏ وَ أَنَا يَا مَوْلاَيَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ يَا مَوْلاَيَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلاَدِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ‏. 🌺 ❀✿ 🌺❀✿ ❀✿🌺❀✿ 🌺❀✿🌺❀✿ ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیه 36 سوره نساء - بخش2 🌸 و َاعْبُدُواْ اللَّهَ و لَا تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئاً وَبِالْوَالِدَينِ إِحْساَناً و َبِذِى الْقُرْبَى وَ الْيَتاَمَى وَالْمَساَكِينِ و َالْجَارِ ذِى الْقُرْبَى و َالْجَارِ الْجُنُبِ و َالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ و َمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَايُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالاً فَخُورا (36) ً 🍀 ترجمه: و خدا را عبادت کنید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر نیكى كنید و به بستگان و یتیمان و بینوایان و همسایه ى نزدیک و همسایه ی دور و یار همنشین و در راه مانده و زیر دستانتان (نیز نیكى كنید.) قطعا خداوند، هر كه را متكبّر و فخرفروش باشد، دوست نمى دارد. 🔴 در جلسه قبلی به ترجمه آیه و ترجمه واژه ها و شرح آیه پرداختیم و در این جلسه به پیام های آیه می پردازیم. 🔹 پيام هاى آیه36سوره نساء 🔹 ✅ تنها عبادت كافى نیست، دورى از هرگونه شرک و ریا لازم است. ✅ به پدر و مادر، در كنار بندگى خدا وتوحید مطرح است. ✅ خداپرست واقعى باید نسبت به بستگان، محرومان و همسایگان خود، متعهّد و مسئول باشد. ✅ همسایگان دور نیز بر حقّ دارند. ✅ بى توجّهى به والدین و بستگان و یتیمان و محرومان جامعه، نشانه ى تكبّر و فخر فروشى است. ✅ ، باید همراه با تواضع باشد. در ابتداى آیه سفارش به احسان شده و در پایان از تكبّر نهى نموده است. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجاهد شهید در راه خداوند؛ با اجر تر نیست از کسی که بتواند پاک دامنی پیشه سازد پاک دامن، نزدیک است فرشته ای از فرشتگان باشد... "امام علی(ع)" نهج البلاغه ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─
آرزوی شهادت را همه دارند اما..! تنها اندکی می‌شوند چون:👇🏻 •تنها اندکی شهیدانه زندگی میکندد..! 🌿 ســـــلام✋ 🌹ــــدایی🌸 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
💠"یک نکته دیگر تشویق دانش آموزان به حضور در مراکزی است که آن مراکز برکت آفرین است، نور آفرین است؛ مثل ، مثل هیئت ها. 🌺 به تجربه ثابت شده است که جوانی که با سروکار دارد و ارتباط دارد خیرش بیشتر به جامعه می رسد. 🔺یعنی احتمالش بیشتر است نه این که منحرف نمی شود آدم جوان یا غیرجوان ، چرا همه احتمالات وجود دارد لکن این زمینه یک زمینه بسیار باارزشی است." 🎙رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با معلمان ؛ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ ─┅─🍃🌸🍃─┅─
پدر شهید علی‌اکبر نظری ثابت نقل می‌کند به گلزار شهدا که رسیدم دیدم خانم مسنّی دارد سنگ قبر فرزندم را می‌شوید. بالای سرش رسیدم گفتم: «خانم شما این شهید را می‌شناسید؟ گفت: تا یک هفته پیش او را نمی‌شناختم. گفتم: پس چی شد که شناختید؟ در پاسخ گفت: من خودم سیده‌ام و مادر شهید هستم. فرزندم در ردیف دوم پیش پای شهید زین‌الدین مدفون است. بیماری لاعلاجی گرفتم و مدت‌ها دنبال مداوا بودم. هرکاری کردم خوب نمی‌شدم؛ خیلی ناراحت بودم. از خدا خواستم تا حداقل خواب فرزند شهیدم را ببینم. وقتی به خوابم آمد، به پسرم گله کردم که مگر تو شهید نیستی؟ من مادرت هستم و سیده‌ام! کاری بکن و از خدا بخواه شفا بگیرم. پسرم گفت: برو سر قبر علی‌اکبر. گفتم: کجاست تا پیدا کنم؟ گفت: عصر پنج‌شنبه پدرش می‌آید سر قبرش، بگرد پیدا می‌کنی. چند بار آمدم تا پیدا کردم. به شهید شما متوسل شدم و شفا گرفتم. بار دیگر از خدا خواستم تا خواب پسرم را ببینم. به خوابم آمد. از او پرسیدم: چرا مرا به آن‌ شهید حواله دادی؟ گفت: در این عالم شهداء درجه و جایگاه‌های متفاوتی دارند. هرکسی در دنیا اخلاص و تلاش بیشتری داشته در اینجا درجه و مقام بالاتری دارد. به همین خاطر شما را به شهید علی‌اکبر نظری ارجاع دادم. 🌹نقل کرامات این شهید بزرگوار 🌹 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دخترایی که ما بهشون افتخار میکنیم با دخترایی که اونا بهشون افتخار میکنند.. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدها کشیش مسیحی دسته جمعی در یک کلیسا مسلمان شدند و شهادتین را به عربی و انگلیسی قرائت کردند.
🔻معرفی کتاب؛ ⭕️ «خاتون و قوماندان» نخستین اثر مکتوب درباره زندگی فرمانده لشکر فاطمیون 🔹کتاب «خاتون و قوماندان» روایت زندگی ام البنین حسینی همسر شهید توسلی فرمانده لشکر فاطمیون و نخستین اثر مکتوب درباره زندگی شهید ابوحامد است. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🇮🇷🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت چهارم؛ قسمت قبل: https://eitaa.com/salonemotalee/324 فصل اول کوچه باغهای محله شترگلو (۲) خرمشهر آن سالها، یعنی روزگاری که من پنج‌شش سال بیشتر نداشتم، مثل یک تصویر سرسبز و باطراوت در ذهنم نقش بسته است. همان روزهایی که در کنار شط، دستم از چادر مادرم جدا شد و در هیاهوی پر ازدحام حاشیه‌ی کارون گم شدم. پلیس من را پیدا کرد. جایی را بلد نبودم اسم. مامان و بابا را با زبان کودکانه‌ام گفتم. بعد از ساعتی ماندن در پاسگاه پلیس، پدر و مادرم مرا پیدا کردند. محله ما در همدان، در انتهای باغ های کمال‌آباد بود. با چشمه‌ای پرآب و زلال که قدیمی‌ها به دلیل قوس و پیچ چشمه به آن شترگلو می‌گفتند. زنها ظرف‌ها و دبه‌های خالی‌شان را از سرچشمه پر می‌کردند، و کمی پایین‌تر عده‌ای دیگر لباس‌های‌شان را داخل تشت می شستند. و پایین تر از آنجا، بچه‌های بازیگوش مثل من با بستن مسیر آب حوضچه‌ای ساخته بودیم و زیر برق آفتاب تابستان تن به آب می‌زدیم. گاهی زن‌ها کلافه می‌شدند و لنگه کفش یا دمپایی برای‌مان پرت می‌کردند. ما هم با همان لنگه‌کفش‌ها فوتبال بازی می‌کردیم. زنها به بزرگترهای ما شکوه می‌کردند و ما هم به خاطر اینکه دوباره مجال و آمدن به چشمه‌ی شترگلو را پیدا کنیم مثل بچه‌های خوب، دبه‌های‌شان را از آب پر می‌کردیم و کشان‌کشان تا خانه‌های‌شان می‌بردیم. آن زمان هیچ خانه‌ای آب لوله‌کشی نداشت و آب شرب از همین چشمه شترگلو بود هفت ساله که شدم، پدرم مادرم نفس راحتی کشیدند و مرا در مدرسه‌ای به نام عارف گذاشتند. همان سال از فرط بازیگوشی یک‌ضرب مردود شدم. سال بعد که کمی بزرگتر و مثلاً عاقل‌تر شدم. باز هم سر به هوا بودم و البته پر از انرژی و تشنه مردم‌آزاری از نوع کودکانه‌ی آن. با بهرام عطائیان یکی‌یکی زنگ خانه‌ها (بیشتر خانه پولدارها) را می‌زدیم و فلنگ را می‌بستیم. یک روز یکی از همان همسایه‌های کلافه، مراقب و فالگوش پشت در خانه‌اش ایستاده بود. به محض این که دست من روی زنگ رفت در را باز کرد و مچم را گرفت. یک آدم هیکلی و گنده که به چشم من به غول چراغ جادو می‌مانست. با زور دستم را کشیدم و این بار هم قصر در رفتم. حرفه‌ای شده بودیم. هر دفعه به یک کوچه و محله ناشناس سرک می‌کشیدیم و زنگ می‌زدیم. برای برگشتن ناچار بودیم از مسیر کوچه‌باغ‌ها مسافت زیادی را طی کنیم تا به خانه برسیم. آن وقت بود که میوه‌های رسیده و نرسیده و کال از دست ما در امان نبودند. گناه ما کودکانه بود. اما همین مسیر از اراذل و اوباش پر بود که به هر خلافی دست می زدند. در همین روزها با پنجه‌بوکس آشنا شدم تا برای دفاع از خودم در مواجهه با خطرات احتمالی به ویژه اراذل توی باغ‌ها از آن استفاده کنم. باغها به گونه‌ای به هم پیوسته و در هم تنیده بود که گاهی گم میشدیم ولی بالاخره راه پیدا می کردیم و از هر باغی هرچه دستمان می‌رسید و میل‌مان می‌کشید می‌خوردیم... ◀️ ادامه دارد .. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا