eitaa logo
امام زادگان عشق
93 دنبال‌کننده
15هزار عکس
4هزار ویدیو
333 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ امام جواد عَلَیْهِ السلام: 💐همانا ولايت ما اهل بيت براى شيعيان و دوستانمان پناهگاه أمنى مى باشد كه چنانچه در دریایی با مشکلات زیاد به آن تمسّك جويند، بر تمام مشكلات (مادّى و معنوى ) فايق آيند. 📕 بحارالأنوار جلد 50 ص 215 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
79.Naziat.01-05.mp3
3.7M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌺 🌺 🌸 تفسیر قطره ای🌸 💐 💐 استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین 🌸- نازعات🌸 💐 1-5💐 💐 💐 🌿ثواب این تفسیر هدیه به ارواح طیبه شهداء بویژه سردار حاج قاسم سلیمانی و همرزمانش - امام شهداء و اموات🌿 هر روز با تفسیر یکی از سوره های جزء ۳۰قرآن کریم توسط استاد حجه الاسلام والمسلمین قرائتی در 👇👇👇👇👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab🇮🇷〰〰〰〰🌷
17.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 (ع) 🌸 (ع) 💐دل من دوباره شاد شاده 💐شب میلاد دو آقازاده 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 اسفندماه شهید علائی در سال 1343 در روستای " فولاد قویوسی" از توابع شهرستان بیله سوار به دنیا آمد. او در تنگنای مالی دوران کودکی همراه با برادرش دور از خانواده در اردبیل تحصیل کرد و با پشتکاری که داشته وارد مرکز آموزشی تبریز در یکی از رشته های فنی می شود برگ برگ دفتر خاطرات به یادگار مانده از این شهید درس های صبر و مقاومت برای خواندگان است. این شهید دفاع مقدس در دوران پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی ایفا کرده و همزمان با آغاز جنگ تحمیلی با ورود به سپاه پاسداران به جبهه های مبارزه حق علیه باطل اعزام می شود. گفتگوی متفاوت شهید با خویشتن خویش را با هم می خوانیم. شهید در پاسخ به نخسیتن سوال خود با عنوان آرزوی شما به عنوان یک رزمنده اسلام چیست؟ می گوید: بزرگترین آرزویم فقط و فقط شهادت است و برایم کشور مهمتر از تحصیل است و آنقدر به جبهه می روم و می جنگم تا شهید شوم. ❤️عشق به اسلام و حسین (ع) مرا به جبهه کشاند؛ و اینکه چه خصوصیات اعتقادی و اخلاقی در شما بوده است که افتخار شرکت در جنگ را پیدا کرده اید پاسخ می دهد: آمدن من به جبهه و در این خط و راه سرخ شهادت قرار گرفتن یکی از موهبات عظیم الهی است که به من عنایت فرموده، مکانی که سنگرهایش مقدس تر از کعبه در پیش خداوند است و غیر از مسئله اعتقادی و دینی هیچ چیز دیگر توان آن را ندارد و نداشت که مرا به جبهه بکشاند.
🔹شهیدعلائی افزوده است: جایی که با مرگ و زندگی انسان بازی می کند اگر کسی اعتقاد به خدا و پیامبر و قیامت و به راه سرخ شهادت و اولیاء(ع) نداشته باشد دیوانه است که به جبهه می آید و خود را به کشتن می دهد، ⬅️ سالها آرزو داشتم که اسلحه بگیرم و مستقیما با طاغوت و کفر جهانی بستیزم. جنایات این سران مرا به خشم می آورد که الحمدالله این کار عظیم نصیب بنده نالایق شده که انشاالله خداوند قبول کند. این شهید انگیزه آمدن خود را به جبهه در عشق به مولا، علاقه به دین و اعتقاد به پیامبری رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) می داند و اعتقاد دارد؛ ⬅️ من وقایع عاشورا و هجرت امام حسین (ع) را از مدینه تا کربلا خوانده ام و شهادت طلبی و مظلومیت امام و اهل خانواده اش و یاران صدیق اش پی برده ام و همه اینها و فهمیدن مظلومیت های دیگران چون مظلومیت علی، فاطمه، حسن، زینب و دیگران مظلومان مرا به صحنه نبرد حق علیه باطل کشانده است. 🔹شهید علائی در پاسخ به سئوال خودش درباره برپایی نماز می گوید: ⬅️ یکی از برکات جبهه و جنگ خواندن نماز اول وقت رزمندگان است و نمازها بصورت جماعت با حالات و روحیات خیلی عالی ادا می شود بخصوص نماز جماعت صبح ها که رزمندگان بعد از اتمام سر به  سجده گذاشته و دعای مصباح علی (ع) را با زمزمه ملکوتی می خوانند و بنده حقیر هم قطرهای از دریای رزمندگان هستم که در میان آنها گم می شوم. به گفته این شهید؛ ⬅️ دعا به خصوص دعای کمیل در جمع رزمندگان با معنویت خاصی برگزار می شد بطوریکه در یکی از دعاها که همه گریه می کردند ولی صدای یک بسیجی که به نظر از نظر سنی خیلی کوچک بود از همه بلند بود و با گریه امام زمان (عج) را صدا میزد و با اینکه دعا تمام شده بود ولی گریه او همه را به شدت گریاند. وی در پاسخ به این سوالی که در جبهه به چه حقایقی پی برده اید که شما را در شناخت عمیق اسلام یاری می کند، تاکید کرده است: ⬅️ در جبهه حقایقی است که نمی شود همه آنها را احساس و نوشت اما آنچه احساس کرده ام این است که جبهه حق است و توحید، عرفان، اخلاق، ایثار، جانبازی و شهامت و شهادت است. به عقیده شهید علائی ⬅️ تا انسان به جبهه نیاید نمی تواند خیلی از مسائل را درک کند با اینکه انسان در پشت جبهه خیلی حرفها می شنود ولی چون با چشم ندیده کمتر ایمان پیدا می کند که به جبهه خدا نظر دارد و رحمت ائمه اطهار به رزمندگان قوت و قدرت می دهد و حتما جهاد اسلام در مقابل کفر جهانی است. 🔹جهاد مقدس هجرت از هوای نفس است ⬅️ وی درباره احساس خود نسبت به خانواده و مادیات در زمانی که در سنگر جهاد حضور دارد، گفته اسند: یکی از مقدمات برای اقدام به جهاد مقدس هجرت از خود است؛ یعنی دست کشیدن از خودی خود، خانواده و مایملک و خداحافظی با تمام دار و ندار دنیوی یعنی طلاق دادن دنیاست. وی ادامه می دهد: ⬅️ وقتی به جبهه می آیی تنها یک ساک دستی با خود دارید و عجیب اینجاست که زمان عملیات آن تنها مایملک را نیز به تعاونی گردان می دهی و تنها خود می مانی و خدایت. بنده حقیر هم تا می توانم سعی در قطع علاقه به خانواده و مایملک خود دارم. ⬅️ این شهید در ادامه این گفتگویش از احساس خود از امام (ره) سخن باز می کند به عقیده او انسان در مورد برخی مسائل نمی تواند نظر بدهد و تا انسان از چیزی شناخت نداشته باشد نمی تواند احساس حقیقی خود را ابراز کند. ⬅️ او تاکید کرده است که امام دست ذخیره و یکی از موهبات الهی است که به ملت اسلام ارزانی شده و هنوز ابعاد معنوی، اخلاقی و علمی امام شناخته نشده است و تنها صورت کامل آن را خدا می داند. شاد گرامی با ذکر 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
دلم انتهای نگاه تو را می خواهد نگاه تو یعنی ..... اللهم الرزقنا توفیق الشهادة 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍سردار قاسم سلیمانی : 🔹برادری داشتیم به نام علی ماهانی خیلی آدم مقدسی بود. این آقای ماهانی یه زخمی در دستش و شبیه آن در پایش داشت و همیشه آن را مخفی می کرد که تظاهر به این زخم نکرده باشد (اینها خیلی حرف هست برادرا خیلی خودسازی میخواهد) آن وقت این فرد در والفجر ۳ در میدان مین ماند(رفت روی مین) آمدند تا به مجروحین آب بدهند اول رفتند به سمت علی ماهانی تا به او آب بدهند... نخورد! گفت به فلانی بدهید ... دادند و بازهم که برگشتند باز علی آقا آب نخورد و گفت به فلانی بدهید! 🔹 همینجور به همه آب دادند و وقتی برگشتند به سمت علی، شهید شده بود.... آن وقت ما در موضوعات مادی و موضوعاتی که خیلی ارزشی ندارد چه رقابت هایی میکنیم... در موضوعاتی که حیات ما به آن بستگی ندارد و ناجی جان ما نیست... در چیزهایی که یه ذره ما را بالا میبرد ...از نظر رتبه یا درجه یا هر چیز دیگری... چه رقابت های می کنیم #صلوات 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 😊 تعداد مجروحین بالا رفته بود فرمانده از میان گرد و غبار انفجارها دوید طرفم و گفت: سریع بی سیم بزن عقب و بگو یه آمبولانس بفرستند مجروحین رو ببره بی سیم زدم 📞 به خاطر اینکه ممکن بود عراقی ها شنود کنن ، از پشت بی سیم با کُد حرف می زدیم گفتم: حیدر... حیدر ... رشید! چند لحظه صدای فش فش به گوشم رسید و بعد صدای کسی امد: - رشید به گوشم 👂 - رشید جان حاجی گفت یه دلبر قرمز بفرستید! - هه هه دلبر قرمز دیگه چیه؟ 🤔 - شما کی هستید؟ پس رشید کجاست؟ - رشید نیست. من در خدمتم - اخوی! مگه برگه ی کُد نداری؟ - برگه کُد دیگه چیه؟ بگو ببینم چی می خوای؟ بد جوری گرفتار شده بودم از یه طرف باید با کُد حرف می زدم که خواسته مون لو نره از طرفی هم با یه آدم شوت برخورد کرده بودم بازم تلاشمو کردم و گفتم: - رشید جان! از همون ها که چرخ دارند! - چی میگی؟ درست حرف بزن ببینم چی می خوای؟ - بابا از همون ها که سفیده - هه هه. نکنه ترب می خواهی؟ - بی مزه! بابا از همون ها که رو سقفش یه چراغ قرمز داره - دِ لا مصب زودتر بگو آمبولانس می خوام دیگه! 🚑 کارد می زدند خونم در نمی اومد هر چی بد و بیراه بود پشت بی سیم بهش گفتم اونهمه تلاش کردم دشمن نفهمه چی می خوایم ، اما این بنده خدا... 😊😊 #صلوات 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا