مناطق مین گذاری شده رابر عهده بگیرد. ایشان با عشق و علاقه پذیرفت و در قرارگاه کربلا حاضر شد.
قرارداد جدید و فعالیتهای دوباره، مثل همیشه با نیت کسب رضای خدا و انجام وظیفه و نجات دادن جان انسانها.
ایشان نفس کشیدن در هوایی را می طلبید که روزی شهدا نفس می کشیدند. قدم زدن، نماز خواندن، اشک ریختن و توسل کردن در این خاک بود کهبه او آرامش میداد. این بار فرمانده گروهی بود که برایپاکسازی مناطق آلوده مرزی آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، و خوزستان تلاش میکردند. مناطقی که هر روز قربانیان زیادی می گرفت. زمین هایی که بر اثر گذشت زمان و دست کاریهای پیشین، پیچیده شده بود و مین هایی که یا در سطح پایین تری از خاک پنهان شده بودند یا قابلیت خنثی سازیخود را از دست داده بودند و مردانی که حتی بعد از جنگ هم می بایست با آنها دست و پنجه نرم می کردند.
کار، ایمان و توانایی بالایی می طلبید.
با توکل به خدا و عشق، در منطقه حاضر می شد و به جمع آوری و انهدام مین و مهمات باقی مانده هشت سال دفاع مقدس مشغول می شد.
#روز_آخر
چند روز قبل از عید غدیر بود که با ایشان تماس گرفتند. ایشان مرخصی بود، بعد از تماس بلافاصله حرکت کرد. باید میرفت و چاله های انباشته شده از مین را منهدم می کرد. صبح روز عید غدیر، عازم منطقه مرزی مریوان شد. در حین انجام کار بود که بر اثر انفجار یکی از چاله های انباشته از مین و مهمات، آسمانی شد و به آرزویش که شهادت بود، رسید.
از خدا خواسته بود به گونه ای شهید شود که هیچ اثری از پیکرش باقی نماند. پیکری که هیچگاه بازنگشت و تنها یک دست (که همیشه در راه خدا حرکت کرده بود با دستکش سفید آمد تا مرهمی باشد بر دل مادر و اشکهای بی پایان همسر و پاسخی برای چشمان منتظر فرزندان بویژه دختر سه ساله اش.
بالاخره این زمینها توانست شهید همتی و پنج بار و همراهش را به قافله شهدا برساند.
مردی که تمام عمر تابع امر ولایت بود و در نهایت روز عید غدیر با مولای خود پیمان بست و با خون خود آن را امضا نمود.
وابستگی خاصی به خانواده و دختر سه ساله اش داشت اما همه را به خدا سپرد و به راه و هدف خود ادامه داد.
اینها را گفتیم ولی هیچ زبانی قادر نیست اخلاص، مهربانی، شجاعت، شوخ طبعی، عبادتهای باصفا و پاکی دلش را بر صفحه کاغذبیاورد.
نامش على اكبر بود و سیره اش علی اکبری...
آری خوشا به حال شهدا که در قهقهه مستانه شان عند ربهم یرزقونند.
#فرازی_از_وصیت_نامه
تابع امر ولایت باشید. همیشه توکل به خدا کنید از غیبت و دروغ دوری کنید. عبادت هایتان را خوب انجام دهید
هیچ نگران رزق و روزی نباشید. برای خدا و کسب معنویت کار کنید؛ روزی حلال را خدا با تلاش و ایمان و تقوا به شما می رساند
شهدا را فراموش نکنید و دنباله رو آنها باشید. به اسلام و انقلاب خدمت کنید.
#روحش شاد
#یادش گرامی با ذکر#صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
✍#فرازی_از_وصیت_نامه
این شهید بزرگوار در فرازهایی از #وصیت_نامه سراسر هدایت خویش سفارش میکند که: آری خدای، ما را هدایت کرد و از جامعهای که یکپارچه ظلم و تباهی و فساد بود، نجات داد و به طرف هدایت سوق داد. هدایتی که روح خدا خمینی بتشکن در درون قلب ما جا داد و از آن اجتماع فساد به راهی کشاند که حداقل بتوانیم با شما درد و دلی کنیم. دردهایی که یادتان به یاد ظلم و فساد را و اینکه قدر نعمت را دانید که چگونه خداوند لطفمان کرد. آری چه نعمتی بالاتر از این که در سپاه محمد رسولالله(ص) قرار گرفتم و چه نعمتی بالاتر از اینکه ما را جزء سنگرسازان بیسنگر قلمداد کردند. وی نوجوانان، دانشآموزان و خانواده خود را خطاب قرار میدهد و توصیه میکرد: دانشآموزان عزیزی که امید آینده هستید، سعی کنید با اخلاق اسلامی عقبماندگیها را جبران نمایید که وظیفه شما یاد گرفتن و بعد عمل کردن است.
#روحش شاد
#یادش گرامی با ذکر#صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
✍فرازی از وصیتنامه شهید؛
بر ملت مسلمان ایران واجب است که به ندای هل من ناصر ینصرنی امام (ره) لبیک بگویند و این درخت را با خون خود سیراب کنند و این روحانیت است که بیش از همه فعالیت می کند . شما ملت عزیز اگر دیدید کسی علیه روحانیت صحبت می کند آنان را سرکوب کنید . انشاءالله تعالی همانطور که آرزوی همه ملت ماست انقلاب را به رهبری امام عزیز به انقلاب حضرت بقیه الله الاعظم (عج) پیوند خواهیم زد که انقلاب جهانی اسلام می باشد و من امیدوارم این انقلاب اسلامی به رهبری امام عزیز خمینی کبیر زمینه ساز انقلاب مهدی (عج) باشد . بارالها، این هدیه و خون ناقابل پیروان محمد (ص) را بپذیر و ما را از سربازان ولی عصر (عج) قرار بده .
#روحش شاد
#یادش گرامی با ذکر#صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
غم ديدار يار در دلش خانه كرده بود و هر دم به آه نيازي اين چنين ميسرود: اي كه يك گوشة چشمت غم عالم بخرد حيف باشد كه تو باشي و مرا غم ببرد آري؛ سيد عزيز، روز و شب خويش را به درس و بحث و تهذيب و تهجد ميپرداخت و مدارج ترقي را طي ميكرد.
سيدقاسم، در روزهاي تحصيل با وجود سن كم، همواره آمادگي خود را براي حضور در ميادين آتش و خون اعلام مي داشت. او قاسم بود و همنام قاسمبنالحسن – عليهالسلام- مرگ را نيز همچون او «احلي من العسل» ميدانست. ميديد كه همسالان و همكلاسيهايش لباس رزم ميپوشند و در جبهه، زيباترين غزل حضور را ميسرايند. در حسرت اعزام ميسوخت و لحظهشماري ميكرد. سرانجام موافقت پدر و مادر و اساتيد خود را كسب كرد و پاي در ميدان عمل نهاد. دلش به پاكي شبنم صبحگاهي بود و چند صباحي بيش، ميهمان ما زمينيان نبود. در دومين اعزام و آن گاه كه سه ماه بيشتر از حضورش در جبهه نميگذشت، در هشتم بهمن 1365، در خاك شلمچه آرام گرفت و به شهادت رسيد.
پيكر پاكش ساليان سال در خاك نيلگون آن ديار به رسم امانت باقي ماند و همانند يوسف -علیه السلام- چشمان پدر را در باران اشك حسرت ديدار نگاه داشت و سپس در 1377/4//14 پس از دوازده سال، پيكري سبك همچون بيرقي استوار به زادگاه بازگشت و روستاي «رمنت» را بار ديگر در شكوه روزهاي جنگ نهاد. پس از عمري غريبي بينشاني از آن سرو سرافراز تو هر چند خدا ميخواست در غربت نماني پلاكي بازگشت و استخواني
#روحش-شاد
#یادش_گرامی-با-ذکر#صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
📜#فرازهایی_از_وصیت_نامه
#روحانی_شهید_سید-قاسم-فضلی-رمی
خدايا! تو شاهد باش و تو اي تاريخ! بنويس و تو اي روزگار! بشنو كه اين حقير جز به رضاي خداي متعال و بهاجراي فرمان رهبرم به جبهههاي حق عليه باطل، اعزام نشدهام و اي خدا! تو شاهد بودي كه جز تو و رضاي تو به چيزي فكر نكرده و تنها تو را معبود و معشوق خويش يافتم. خدايا! حال كه به سوي جبهه و نايل شدن به احدي الحسنيين «پيروزي يا شهادت» درسنگر عاشقان و عارفان نشستهام، از تو ميخواهم كه به خون پاك اباعبدالله الحسين-عليه السلام- دعايم را به اجابت برساني وحضرت امام را تا ظهور بقية الله الاعظم-ارواحنا له الفداء- سلامت و محفوظ نگه داري. وقتي كه اسلام در خطر باشد و نداي «هل من ناصر» خميني به گوش رسد و عاشقان به سوي معشوق در حال سيرالي الله باشند، چگونه ميشود از اسلام دست برداشت و به سوي معشوق و به ابديت پرواز نكرد؟ آري، بايد به نداي ملکوتي حسين زمان لبيک گفت و جبهه ها را پر کرد. چگونه به خود اجازه دهيم که پدران و برادران شهدا و اسرا به جبهه روند و دست از زندگي بردارند و ما در خانه بنشينيم؟ آري، هدفم از رفتن به جبهه جهت برافراشته شدن پرچم اسلام در سراسر گيتي و براي آزادي كربلا و زيارت ابا عبدالله الحسين -عليه السلام- ميباشد و به خانه برنمي گردم تا يا به زيارت امام حسين-عليه السلام- برسم و يا به قبر حسين-عليه السلام- ميروم تا آنهايي كه براي از بين بردن انقلاب اسلامي و حكومت اسلامي قَد علم كردهاند را به خاك مذلت بكشانم و آنان را به زباله دان تاريخ بسپارم و استعمارگران شرق و غرب بايد بدانند تا زماني كه يك مسلمان در روي كرة زمين زنده است، مبارزه هست و اين مبارزة بي امان، تا نابودي كفر و شرك و نفاق و انشاء الله تا ظهور حضرتمهدي-عجل الله تعالي فرجه- ادامه خواهد يافت.
اکنون امت حزب الله و شهيد پرور روستاي رمنت! ما تکليف داريم که اسلام را حفظ و زنده نگه داريم و دنباله رو امام امت، پير جماران باشيم. شما را به خدا قسم ميدهم از امام امت و انقلاب اسلامي دست نكشيد و به وظايف شرعية اسلام عمل كنيد و اين انقلاب را زمينه ساز انقلاب جهاني و عدالت گستر حضرت حجت-عجل الله تعالي فرجه- قرار دهيد، ان شاء الله و تعالی
واي بر آنهايي كه با مشاهدة اين همه شهدا در خودشان تحول و دگرگوني به وجود نياوردهاند. اينان بايد بدانند كه زياد گناه مرتكب شدهاند و گناه زياد باعث قساوت قلبشان شده است و بدانند به هيچ علت و عاملي جوابگو نيستند كه حضرت علي-عليه السلام- فرمود: «امروز روز عمل است وحسابي در كار نيست و فردا روز حساب است و عملي در كار نيست.» لذا به اين نق زدنها و تبليغات بيگانگان گوش نكرده و شايعات را گوش نكنيد و يا کمبود ها و ميل به راحتي و نداشتن تحمل سختي ها يا مسائل ديگر را در سر مپرورانيد و ياس و نااميدي به خود راه ندهيد که باعث غفلت از خدا مي گردد و وحدت و يگانگي بودن و با هم صميمي بودن را فوق الاعمال بدانيد و بدان عمل کنيد تا رستگار شويد .
#روحش-شاد
#یادش-گرامی
🥀نثار ارواح طیبه شهداء - امام شهداء و اموات #صلوات🥀
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷بخش هایی از وصیت نامه پاسدار شهید محمدعلی ملک زاده
🌹به کوردلان بفهمانید که ما برای مال و منال و خوش گذرانی آینده مان به جبهه ها کوچ نکردیم, بلکه برای برافراشتن پرچم جمهوری اسلامی و اسلام عزیز و برای اینکه به ندای رهبر انقلاب لبیک بگوییم به جبهه ها کوچ کردیم تا خون سرخمان را در صحرای سوزان ریخته تا کربلای دیگری به وجود آید; تا اسلام جاوید بماند. بازهم به اسلام چیز ناقابلی عطا نمودیم که اگر جان دیگری داشتم به اسلام تقدیم می نمودم که اسلام به خون پاک جوانان پاک نیاز دارد.🥀
🌹از برادران و خواهران مسلمان میخواهم خود را به صلاح ایمان و تقوا مجهز کنند.
🌹و شما را به خون سرخ شهدا قسم که یک لحظه پیر جماران و یاران واقعی امام را تنها نگذارید و پیرو خط آن ها باشید و ادامه دهنده راه شهدا باشید.
🌹 از شما میخواهم که دشمنان انقلاب مثل "چریک فدایی خلق" که در اصل ضد خلق می باشند, با مشت گره کرده به دهان آن ها بزنید.
#روحش شاد
#یادش گرامی با ذکر#صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
و خداوند علیرضا را به این خانواده عطا می کند در حالیکه پدر را ندید .
سال ۱۳۶۳ شهید در حین انجام ماموریت با کمین ضد انقلاب مواجه میشود ، دو کمین اولیه را رد می کند ولی در کمین سوم با شلیک گلوله به راننده و محافظ و به شهادت رساندن آن دو موفق به اسیر کردن شهید میشوند که بعدها توسط یکی از آنان که به اسارت رزمندگان در آمده بود از چگونگی شهادت شهید اعتراف میگیرند و او چنین تعریف می کند ؛ بعد از اسیرکردن شهید زنجانی او را شکنجه می کنند تا شاید بتوانند اعتراف بگیرند اما شهید سکوت می کند و سکوت او خشم منافقین را بر می انگیزد . این بار ده تا ده تا موهای او را می شمارند و می کنند باز هم شهید سکوت می کند . این دفعه با شلیک گلوله به پای ایشان سعی می کنند حرفی از ایشان بشنوند که شهید برای جلوگیری از افتادن بر زمین می نشیند و می گوید سبحان الله . با شنیدن این جمله یکی از اعضای ضد انقلاب می گوید فکر میکردیم که لال هستی !
میدانی صدام برای سر شما آخوندها جایزه گذاشته . شما حُکم ( خمینی ره ) را دارید و اینبار کشان کشان تا کیلومترها شهید را روی زمین می کشند تا به بعثیون عراقی تحویل دهند که خبر اسارت شهید به پایگاه مرزی میرسد و رزمندگان جهت رهایی شهید اقدام به تعقیب منافقین می کنند ، ضد انقلاب که عرصه را بر خود تنگ می بیند با شلیک گلوله به گلوی شهید او را به شهادت میرسانند و پس از غارت محتویات جیب شهید و ساعتش پیکر را رها کرده و پا به فرار می گذارند و بدین ترتیب پیکر غرق به خون شهید در تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۱۷بدست رزمندگان میرسد .
پس انتقال پیکر مطهر به شهر مقدس قم در تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۲۴ توسط مردم تشیع باشکوهی صورت می گیرد و شهید در گلزار شهدای علی ابن جعفر علیه السلام آرام می گیرد .
✅ از خصوصیات اخلاقی شهید؛
بسیار اهل نماز اول وقت و نماز شب بودند .
همیشه خود را موظف به خواندن دعای سلامتی امام زمان "عج" می دانست .
به بزرگترها احترام می گذاشت و بسیار مهربان . دلسوز و خوش اخلاق بود .
آرزوی شهادت آنی از ذهن ایشان جدا نمی شد .
✍ توصیه های شهید ؛
توجه به اقامه نماز اول وقت آنهم در مسجد و بصورت جماعت
پشتیبانی از ولایت فقیه .
ایستادگی پای آرمانهای انقلاب
📗 خاطره ای از زبان مادر خانم شهید ؛
شهید علی اکبر زنجانی کلا یکسال داماد ما بود هر بار که ایشان به دیدن من می آمد از شهید شدنش صحبت میکرد و روز آخری هم که میخواست راهی بوکان شود برای خدا حافظی به دیدن من آمد در حالیکه لباس سفید دامادی و انگشتر دامادیش را بدست داشت . به او گفتم که رخت دامادی و رفتن به میدان رزم !!
خنده ای کرد و هیچی نگفت اما بعدها یکی از دوستانش که حامل پیام شهید بود بهم گفت که علی اکبر گفته بود من با پیراهن سفید دامادیم به سوی خدا پر می کشم و میخواهم در مرگ سرخ من اشکی نریزید و دشمن را شاد نکنید و با قامتی ایستاده مرا دفن کنید .
#روحش شاد
# یادش گرامی
نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات #صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
پس از انقلاب و در سن سی سالگی ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند دختر است.
شهید، از پایان دوره سربازی به تنهایی تهران آمد و درس خود را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد و بعد از مدتی جذب ارتش شد.
برادرش در باره او می گوید: قبل از اینکه به ارتش برود ، از من راهنمایی خواست به او
گفتم که از نظر نظم و انضباط و خدمت به مملکت و دین بهترین موقعیت است و ایشان نیز با این هدف به استخدام ارتش در آمد. بعد از استخدام و گذراندن دوره های سخت با ورزیدگی و توانایی جسمی و فکری که داشت در بخش هوابرد ارتش مشغول به کار شد.
در اوائل انقلاب زمانی که مطلع شد اوضاع کردستان نا آرام است به برادرش گفت:
میخواهم به کردستان بروم. به او گفتم : برو برادر، ما الأن وظیفه مان سنگین تر هست قبلا ما برای خاک و مملکتمان می جنگیدیم اما الان برای دین و مذهبمان می جنگیم.
پیش از آغاز جنگ تحمیلی شهید نقدی جهت حفاظت از منابع نفتی کشور در منطقه نفت شهر کردستان و پادگان خزر اعزام شده بود، او مدت دو ماهی در آنجا بود چند بار برای مرخصی به تهران آمد اما قبل از اینکه مرخصی اش به پایان برسد به منطقه باز می گشت و می گفت : من باید زودتر بازگردم.
آخرین بار که به تهران آمد ، خیلی ناراحت بود بگونه ای که در گوشه ای نشسته و اشک می ریخت می گفت: ما اونجا اسلحه داریم اما توپ و مهمات نداریم.
آن زمان دوره ریاست جمهوری بنی صدر بود. من به او گفتم : با توجه به تجارب نظامی که دارید در استفاده از مهمات صرفه جویی کنید. او بقدری ناراحت بود که می گفت : خدا شاهد است که اگر من رو به جای گلوله توپ می گذاشتند ، می رفتم و نصف بغداد رو خراب می کردم. در همین حال با همان خنده همیشگی که بر لب داشت گفت : شاید روزی من عصبانی شدم ، من رو گذاشتند دهنه توپ و بجای گلوله رفتم نصف بغداد رو خراب کردم ! بعد ادامه داد: اگر یک روزی گفتند که شهید شده ام، باور کن چون من خیلی عصبانی هستم از اینکه به ما نیرو و مهمات نمی رسد. به خاطر اینکه نامه ها و درخواستهایشان به مرکز فرماندهی برای تجهیز نیروهای مرزی بی نتیجه مانده بود بسیار متاثر بود.
آخرین بار ساعت ۸ شب او را تا ترمینال اتوبوس بدرقه کردم. بسیار تاکید داشت اول صبح به پادگان برسد. آن زمان جنگ از سوی بعثی ها شروع شده بود و اوضاع کردستان هم نا آرام بود. هنوز دو هفته از آغاز جنگ تحمیلی نگذشته بود که در دوازدهم مهر ماه سال ۵۹ خبر دادند محمد صالح ناپدید شده است.
البته احتمالی هم داده می شد توسط کوموله ها به گروگان گرفته شده باشد. به همین دلیل من به همراه برادر خانمش به کردستان رفتیم تا شاید بتوانیم خبری بدست آوریم اما چند روز بعد متوجه شدیم در تهران به خانواده اطلاع داده اند که محمدصالح شهید شده است.
چون ابتدای جنگ بود و از طرفی هم پزشکی قانونی نیروهای متخصص و امکانات مناسبی برای شناسایی و بررسی پیکرهای شهدا نداشتند ، لذا فقط به خانواده خبر دادند او در تاریخ
۵۹/۷/۸ از یک هفته پس از آغاز جنگ ) به شهادت رسیده و در مزار فعلی اش در بهشت زهرا(س) دفن شده است و اینگونه این شهید بزرگوار . غریبانه و بدون اینکه پیکر مطهرش تشییع شده باشد به خاک سپرده شده بود.
✍خاطره ای به نقل از شهید
تيپ کلاه سبزها بعد از انقلاب در کردستان ماموریت داشتند که از شورش گروهک ها جلوگیری کنند . از گوشه و کنار خبرهایی می رسید که عراق تعدادی از پاسگاه های ایران را تسخیر کرده است.
در آن زمان به تیپ کلاه سبزها ماموریت داده شد از نفت شهر که در نزدیکی منطقه(خضر زنده) واقع شده بود محافظت کنند.
ما به مرکز گزارش دادیم که عراق تغيير تاکتیک نظامی می دهد ولی از مرکز دستوری دریافت نمی کردیم. در بعضی شبها از طرف عراق به ما حمله می شد و ما هم جواب تیراندازی آنها را می دادیم تا اینکه با کمبود مهمات روبرو شدیم. مهمات به ما نمی رسید و بر خلاف مهمات ، برایمان سلاح می فرستادند تا اینکه جنگ اصلی شروع شد. یک روز من با فرمانده گردان که یک سرگرد بود برخورد کردم و سر او فریاد زدم : تقصیر شماست که مهمات اشتباهی برای ما می فرستند. او در جواب گفت : فرمانده کل ، بنی صدر است او از مرکز تصمیم می گیرد چه مهماتی بفرستد و چه مهماتی نفرستد و من در جواب گفتم : ما الان زیر آتش دشمنیم اگه نمیتونی گلوله توپ بیاری منو بگذار دهنه توپ ، شلیک کن . در آن زمان فرمانده به من گفت : تو خسته هستی و یک هفته برای من مرخصی نوشت و من رو به تهران فرستاد ولی بعد از یک روز مرخصی ، خبر دادند جنگ شدید شده است و سریعا برگردید.
چند روز از بازگشت شهید نقدی به کردستان نگذشته بود که خبر شهادت او را به خانواده اش دادند و او در همان نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی به خیل شهیدان راه حق پیوست
#روحش شاد
# یادش گرامی با ذکر#صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
برايم بخوانيد و در ضمن مدت چهار ماه و پنج روز هم برايم روزه قضا بجا آوريد و كفاره آنرا از پولم بپردازيد و در انتها به مقدار پانصد تومان بابت خمس برايم بپردازيد.
🥀#روايت_هجران
بسم رب الشهداء و الصديقين
كاروان رمضان در حركت است تعداد زيادي از مشتاقان كوي حسيني و لبيك گويان پير خميني(ره) همچون ياران وفادار آقا ابا عبدالله الحسين(ع) عازم جبهه هاي حق عليه باطل هستند، سعيد عزيز هم جزء يكي از كاروانيان و از عاشقان و مشتاقان كربلا معلاست قبل از حركت همه در نماز پر صلابت و دشمن شكن جمعه به امامت حاج آقا صفوي امام جمعه محترم وقت شهرستان شركت كرده و به مواعظ حكيمانه او گوش دل مي سپاري. پس از اينكه قلوب همه بچه هاي كاروان مملو و سرشار از نور نماز و عبادت و مواعظ حكيمانه گرديد با عزمي راسخ با پرچمهاي سرخ و سبز و آبي كه جملات لا اله الا الله ـ الله اكبر و.. بر روي آن نقش بسته بود در دستهاي بچه ها به طرف ميدان شهر حركت كرده و امت وفادار امام (ره) و شهيد پرور به پشتيباني و وداع با فرزندان خود همراه گرديدند نهايتا پس از دقايقي سوار ميني بوسها شده و به طرف مقر اعزام به جبهه حركت كرديم، سعيد عزيز هم همچون دوستان ديگر در دريايي از تفكرات معنوي و سرشار از نورانيت و صفا بود، مادر مهربانش گفتند سعي كنيد با هم باشيد با هم نبرد كنيد با هم برگرديد. خلاصه كاروان رمضان با عزمي راسخ به طرف جهادي مقدس حركت كرد و پس از ساعتها به مقر اصلي خود در شهر سنندج رسيديم. پس از اقامت چند روزه در اين شهر به همراه ساير رزمندگان اسلام كه از ديگر شهرستانها اعزام گرديده بودند به سمت شهر اشنويه و در نهايت عبور از مرز اصلي كه قبلا به تصرف رزمندگان اسلام در آمده بود رفتيم، پس از اقامت 5 روزه در جنگلها و دره هاي سر سبز اشنويه عراق كه منتهي به پادگان سيدگان عراق مي شد، فرماندهان دلاور جبهه حق تصميم گرفتند كه عملياتي بنام قادر در اين منطقه انجام بدهند كه هدف آن از بين بردن تداركات و استحكامات و به تصرف در آوردن پادگان مذكور بود.
هر روز و ساعت كه به شروع عمليات نزديك مي شد چهره سرشار از خلوص و پر محبت سعيد عزيز برافروخته تر مي گشت.
در نهايت شب حمله فرا رسيد و بچه ها پس از اقامه فريضه مغرب و عشا و صرف شام با دلهايي آكنده از عشق به حسين(ع ) و از اينكه در دوراني قرار گرفته اند كه به نداي حسين گونه رهبر و مقتداي خويش لبيك بگويند، خدا را شاكرند.
از سعيد عزيز خواستم كه وصيتي بكند او در جواب گفتند «مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهيد و راه امام (ره) و شهيدان را فراموش نكنيد» و با هم پيمان بستيم كه اگر هر كدام مان به درجه رفيع شهادت نايل شديم ديگري را شفيع باشيم. همه يكديگر را به آغوش كشيده و نجوايي با هم داشتند و بعضي هم با خداوند بزرگ به مناجات مشغول شدند و حق تعالي را از اينكه توفيق شركت در اين جهاد عظيم را به آنان داده شاكر بودند.
لحظه حركت به سوي جبهه دشمن فرا رسيد، پس از 5 ساعت راهپيمايي در عمق خاك دشمن نهايتا دستور حمله صادر شد، از دو طرف سفير گلوله هاي گرم، فضاي جنگلهاي اشنويه عراق را مملو از دود و آتش كرده بود پس از چند ساعت نبرد با دشمن بعثي سعيد عزيز كه از كمك بي سيم چي هاي دسته ما بود اثري از او ديده نشد، و آن يار هميشگي و دوست مهربان كه چهره نوراني اش مملو از صفا و خلوص بود با قلبي سرشار از محبت اهل بيت و آقا ابا عبدالله الحسين عليهم السلام به ديدار معبود خويش شتافت و تكليف همه ما بازماندگان و ياران شهيدان را بس افزون كرد. ياد و خاطره همه شهيدان مظلوم جبهه و جنگ خاصه دانشجوي شهيدمان سعيد بزرگي راد هميشه پر رهرو باد.
و از خداوند بزرگ مسئلت داريم كه همه شهيدان را با امام خود در بهشت برين جاودانه گرداند.
#روحش شاد و یادش گرامی با ذکر#صلوات
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
او مرید به تمام معنای امام (ره) بود و همیشه به دوستان و آشنایان تاکید میکرد که" امام خمینی (ره) " فرمودند؛ سربازان این وطن کودکان در گهواره هستند پس مطمئن باشید این انقلاب پیروز است . و اینگونه جوانان را تشویق به حضور در جبهه ها میکرد و خودش هم آنان را همراهی میکرد . در آخرین اعزامش به جنوب کشور بود که در پاسگاه شلمچه مورخ ۱۳۶۱/۴/۲۸ در عملیات رمضان بدست دشمنان بعثی به فیض شهادت نائل میگردد .
پیکر مطهر ایشان پس از تشیع در گلزار شهدای روستای بیوران بنا بر وصیتش به خاک سپرده میشود .
✅ خصوصیات اخلاقی شهید؛
به نماز اول وقت توجه ویژه داشت .
علاقه و ارادت خاصی به ولایت فقیه داشت .
خنده رو و شوخ طبع بود . هیچگاه سختی های کار را به منزل نمی برد .
به پدر و مادرش احترام و عنایت خاصی داشت .
✳️ خاطره ای از زبان همسر شهید؛
روستا بیوران بگونه ای هست که پشت بام هر خونه برای خانه ای دیگر حیاط محسوب میشود . یکی از همسایه ها خودش را به سید حسن رساند و از او خواست تا در کوتاه کردن شاخ گاو که خیلی بلند شده بود کمکش کند ، سید حسن می پذیرد و بعد از ساعتی در حالیکه شوق و ذوق وصف ناشدنی در چهره اش نمایان می شود به منزل مراجعه می کند همسرش با دیدن خوشحالی وی تعجب می کند و علت را جویا میشود که سید حسن در جواب می گوید برای گرفتن گاو و حرکت نکردن او به جدم حضرت رسول (صلی الله و علیه و آله) متوسل شدم و خوشحالیم از این بابت هست که جدم مرا شرمنده نکرد و سربلند از این توسل در آمدم .
#روحش شاد
#یادش گرامی
نثار ارواح طیبه شهداء و امام شهداء و اموات #صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
۱۸ مرداد ماه سالروز شهادت
شهید مدافع حرم محسن حججی، از اعضای کادر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در سوریه به دست نیروهای داعش در حالیکه از پهلو گلوله خورده و بیهوش روی زمین افتاده بود توسط داعش به اسارت گرفته شد و پس از دو روز عین ارباب بی کفن سرش از بدن جدا شد . پیکر مطهر وی طی توافق «جرود» تحویل نیروهای حزبالله لبنان و سپاه پاسداران شد و سپس با حضور گسترده مردم، مسئولان و رهبر جمهوری اسلامی ایران، در تهران، حرم امام رضا(ع) و برخی شهرهای دیگر ایران، تشییع و ۶ مهر ۱۳۹۶ش در زادگاهش نجفآباد در استان اصفهان بهخاک سپرده شد. امام خامنه ای «حفظه الله »، او را نماینده و سخنگوی شهدای مظلوم و بدون سر»، «نماد شهادت مظلومانه و شجاعانه» و معجزۀ انقلاب یاد کردند .
#روحش شاد و #یادش جاودان با ذکر #صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
سردار سید رضی موسوی در حمله رژیم صهیونیستی به شهادت رسید
روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیهای از شهادت سید رضی موسوی از مستشاران نظامی قدیمی سپاه در سوریه خبر داد.
#روحش شاد با قرائت #فاتحه و ذکر #صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷