فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غبار روبی و گل افشانی مزار شهدای گمنام کوه خضر نبی «علیه السلام »
چهار شنبه ۳ اسفند ۱۴۰۱ مصادف با اول شعبان المعظم با حضور خواهران خادم الشهداء قرارگاه فرهنگی شهدای گمنام
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز (تلنگر آمیز)
سه وصیت شنیدنی از آیت الله قاضی استاد عرفان آیت الله بهجت
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#کتاب_آرام_جان
#خاطراتی_از_شهید
#محمد_حسین_حدادیان
#به_روایت_مادر
#نویسنده: محمد علی جعفری
#نشر_شهید_کاظمی
#قسمت_دوم
شبهایی که دسته تظاهرات از کوچه ما سرریز میشد به خیابان اصلی با موهای کوتاه و بلوزشلوار میرفتم دنبالشان .بهترین پناهگاه لای لباسهای روی بند رخت بود.با
اینکه خواهرم زهرا رفته بود خانه
بخت هیچ وقت بند رخت از لباس
شش تا بچه قدونیم قد خالی
نمی
شد.با نزدیک شدن صدا در را باز میکردم میپریدم داخل .کوچه جمعیت کش میآمد تا حوالی
امامزاده اهل علی .
من فقط مردم را
تماشا می.کردم در عالم بچگی وسط
جمعیت دنبال عکس آقاخمینی
چشم می دواندم هر شب میدیدم
یکی برای لحظه ای مقوایی را سر دست میگیرد که روی آن عکس آقا خمینی چسبانده است.
نمی فهمیدم این عکس چه مشکلی دارد که نگه داریش جرم است، سر در نمی آوردم چرا هرکس آن را داشته باشد بهش میگویند خرابکار
.ساعت ده شب برمیگشتم خانه یک راست میرفتم سراغ دفترم تا
شعارها را یادداشت کنم . ریتم و آهنگشان برایم جالب بود . به خودم میگفتم در آینده شاعر میشوم و از آنها کمک میگیرم
روزها روی موزایک های ترک خورده
وسط حیاط محکم قدم برمیداشتم و با مشت های گره کرده شعارهای شب قبل را بلند بلند تکرار میکردم. «شاه ،کمرشکسته تو توالت نشسته داد میزنه ،بختیار یه آفتابه آب بیار .حتی از زیر ماشین لباسشویی گوشهٔ حیاط عکس آقاخمینی را بیرون میکشیدم و سر دست میگرفتم. برادر بزرگم ناصر که در چاپخانه کارمیکرد آن را آورده بود هیچ وقت هم نگفت آن را از کجا و چگونه به دست
آورده. انقلابی نبود ولی مدام از روی عکس
صورت آقاخمینی را
می بوسید.
👇👇👇
مامان جمیله از روی بالکن پله ها را
دوتایکی میدوید .پایین با آن قد
بلندش طرف خانه های همسایه سر
میچرخاند و پشت دست میگزید.
انگار زرد چوبه ریخته باشد به لپهای فرورفته اش میگفت اینا چه حرفیه؟ شاه خدای روی زمینه، آخر
می برندت جایی که عرب نی میندازه.
نمیترسیدم حتی سرم درد میکرد
برای پخش اعلامیه شنیده بودم چند تا جوان محله شبها کارشان این است نمی شناختمشان به زنهای داخل دسته هم که می
گفتم
جدی ام نمی گرفتند. هر شب به هر
بهانه ای از خانه فرار میکردم با
صفیه خودمان را میرساندیم به
دسته تظاهرات صفیه هم سن و سال
خودم بود ولی با پوششی کامل از
لهجه غلیظ عربی اش خوشم میآمد
خودش تعریف میکرد که از
ایرانی های ساکن عراق اند که از آنجا
اخراج
شده اند. هیچ وقت از
خواهر برادرهایش حرفی به میان
نیاورد. مرموز زندگی میکردند.اولین بار که به بهانه درس رفتم خانه شان دلم به حالشان سوخت برای زندگی فقیرانه شان که چرا مادرش آلاخانم باید از صبح تا شب دسته چرخ خیاطی کله سیاه مارشال را میچرخاند و لباس می دوخت همه را میگذاشتم پای حساب شاه ، او را باعث و بانی فقر این خانواده
می دانستم.
بعد از بستن در با دو تا پله رفتم داخل حياط. نقطه مقابل در دو تا پله میخورد برای ورود به اتاق ظاهر و باطن همین بود سرپناهشان اتاقی بود که فرش سه در چهار ریش ریش داشت از دیوارهایش بالا می رفت دوراتاق هیچ وسیله ای .نبود فقط دو تا پشتی لاکی کمر شکسته نمیدانم کمرشکسته چرا ولی یاد زندگی حضرت زهرا (س) افتادم شاید چون آلاخانم پیر قد کوتاه تپلی سفیدرو با لهجه غلیظ عربی صحبت میکرد شاید به خاطر کشته شدن پدرش توسط صدام؛ شاید از فقر شدیدشان؛ شاید از حس معنویت آن پیرزن نمیدانم آلاخانم در نظرم یک زن مؤمن بود.
اولین بار از صفیه میشنیدم که مادرش بهش یاد داده که پشت در مقابل نامحرم دخترانه حرف نزند و صدایش را کلفت کند.
صبح روز ۱۷ شهریور ۵۷، صفیه یواشکی آمد دنبالم پشت در حیاط که رسیدم مادرم از طبقه بالا مچمان را گرفت پرسید: «کجا، کجا؟» صفیه مِن مِن کرد. می دانست مادرم مخالف سرسخت است. گفتم داریم میریم میدون ژاله» تا این حرف را زدم مامان جمیله شروع کرد به دادوبیداد از کی پیاز هم شده قاتی میوه ها؟ قلم پاتو میشکنم اگه از چارچوب در بذاری بیرون مگه اونجا جای بچه هاست؟» خبر نداشتیم آنجا
چه خبر است.
چو افتاده بود مردم
آنجا تجمع میکنند حق به جانب
گفتم: «آخه آقاخمینی گفته.»
رب وربت رو میارن جلوی چشمت بچه ! تا مامان جمیله گره چادرش را دور کمرسفت کرد، فهمیدیم هوا پس است. صفیه زود خودش را گم وگور کرد. من هم دویدم داخل خانه
تا نزدیک ساعت ده صبح دندان به جگر گرفتم دلشوره ولم نمیکرد با
جلوی پیراهن، خودم را باد میزدم
.مامان جمیله سینی چای را گذاشت
جلوی بابا و رفت توی آشپزخانه فکر حضور در تجمع میدان ژاله مثل راه رفتن با کفش پاشنه بلند توی مغزم صدا میکرد زیر چشمی مامان جمیله را پاییدم گرم بارگذاشتن آبگوشت بود. پدرم کهحواسش رفت پی فیلم دیدن، فلنگ
را .بستم کفشم را زدم زیر بغل تا پشت در با پای برهنه دویدم در را یواش بستم که صدای غیر لولایش به گوش مادرم نرسد...
⬅️ ادامه دارد ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
28.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فصل اول قسمت چهارم
🎥 #مستند دربرابر طوفان ، از امروز به مدت ده شب در ده قسمت در این کانال به نمایش گذاشته میشود .
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از
امام زادگان عشق
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#زیارت_روز_پنجشنیه
🌲 روز پنجشنبه به نام حضرت عسکرى علیه السّلام است🌲
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِینَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَنَا مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ وَ هَذَا یَوْمُکَ وَ هُوَ یَوْمُ الْخَمِیسِ وَ أَنَا ضَیْفُکَ فِیهِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکَ فِیهِ فَأَحْسِنْ ضِیَافَتِی وَ إِجَارَتِی بِحَقِّ آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. 🌹
🌸اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌸
هدایت شده از
امام زادگان عشق
در این شلـــــــوغے دنیـــــــا
فراموشتــــــــان نڪردیم
در شلوغـــــــــــے قیامتـــــ
فراموشمــــــــان نڪنید
آے شہــــــــــداء ...
.
🌠☫﷽☫🌠
🕊زیارتنامه ی _شهدا🕊
🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ🌷
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ🌷
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ🌷
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ🌷
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا🌷
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱
🌟شادے ارواح مطهر #شـهدا #امام_شهدا #اموات #صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷