🇮🇷🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت پانزدهم
فصل دوم
پایگاه راه خون (۴)
... بعد از ۲ ساعت به سنندج رسیدیم تمام بدن من بوی مرغ میداد.
به محض باز شدن در، انگار وارد بهشت شده بودیم .
سنندج مستقیم در جنگ نبود اما حس و حال جبهه را داشت.
دو روز انتظار برای باز شدن جاده سنندج مریوان خستگی راه را از تنمان بیرون کرد.
حزب کموله و دموکرات جاده خاکی سنندج به مریوان را در چند نقطه بسته بود و ما باید منتظر میماندیم که نیروهای پیشرو جاده را پاکسازی کنند.
روز سوم نیروهای مسئول در پادگان سنندج گفتند نیروهای اعزامی به مریوان سریع سوار اتوبوس شوند و این خبر یعنی پاکسازی جادهها .
معطل نکردیم و خیلی فرز و چابک سوار اتوبوس شدیم و با گذشتن از جاده، شاهد آثار و بقایای درگیری در مسیر جاده سنندج مریوان بودیم.
در اواسط راه از دوردست ها صدای رگبارهای پیاپی میآمد
وقتی به مریوان رسیدیم احساس یک رزمنده آماده به کار را داشتم که به آرزوی خود رسیده است.
آنجا برای من آغاز یک راه طولانی بود از هر حیث خود را مهیای شهادت میدیدم.
وقتی در سپاه مریوان مستقر شدیم مجال یافتم سریع زیر یک دوش سیار در محوطه سپاه بروم و غسل شهادت بکنم.
بهار۱۳۶۰ از راه رسیده بود. اما سرما و انبوه برف زمستانی مجال نفس کشیدن را به زمین نمیداد. در محوطه سپاه مریوان دو ماشین حامل مهمات آوردند و از ما ۵۰ نفر خواستند که مهماتها را خالی کنیم.
آنجا من دنبال ثواب بودم. این را حسن مرادیان در دوران اموزش گفته بود که جبهه جای صواب جمع کردن است.
با همان حس پاک و بی تکلف شروع کردم به پایین آوردن جعبههای مهمات.
جعبهها سنگین بودند. از سر کنجکاوی یکی از آنها را باز کردم. گلوله خمپاره ۱۲۰ به نظر میرسید. وزن هر گلوله بیش از ۲۵ کیلوگرم بود.
طی یکساعت مهمات را خالی کردیم و منتظر فرمان بعدی بودیم که کسی گفت نیروهای اعزامی از همدان که با کانکس حمل مرغ آمدهاند در محوطه به خط شوند.
اسم مرغ و کانکس که آمد دماغم از بوی بد پر شد.
از آن موقع اسم جمع ما شد واحد کانکس مرغ.
همان فردی که اسم با مسمای "واحد کانکس مرغ" را روی ما گذاشته بود، اسمش ناهیدی بود. من هم شیطنت شیطنتم گل کرد خنده معنیداری کردم و به بغل دستیام گفتم ناهید که اسم خانمه.
جوانی خوش سیما بود و تا حدی لاغر اندام که با لهجه تهرانی زیبا حرف میزد: "بچهها! همه شما به جبهه دزلی میروید. اما کار و وظیفه هر کسی متناسب با توان و تجربه او خواهد بود."
نگاهی به جمع انداخت و من تعجب کردم که او با یک نگاه چگونه میخواهد آدمها را با این همه تنوع در سن و سال و سواد از هم تفکیک کند.
همه جور تیپ و قیافه در واحد کانکس مرغ داشتیم.
از بچههای ناز پروردهای که جنگ را در تلویزیون دیده بودند و خوششان آمده بود تا دانش آموزانی که کتابشان را داخل کانکس مرغ جا گذاشتهاند و یک آدم میانسال سبیلکلفت که از گردن تا پشتش خالکوبی داشت و من را یاد لاتهای محله خودمان میانداخت ولی عجیب ساکت و بی حرف بود.
◀️ ادامه دارد ...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
4_5944931050646930366.mp3
9.7M
🎵📚 سلسله جلسات محبت درمانی 2
این مجموعه به محبت خدا به بنده ها و محبت انسان ها با تکیه بر آیات و روایات پرداخته است.
فوق العاده زیباست از دست ندید👌..
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#سلام_بانو
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَة
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر
يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ
🔸السلام علیک یافاطمه المعصومه🔸
◀️هر روز صبح با سلام به حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها روز خود را آغاز میکنیم
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_528
🌹 آیات 51 و 52 سوره نساء
🌸 أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيباً مِّن الْكِتاَبِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَروُاْ هَؤُلَآءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ سَبِيلا (51) أولئك الذين لعنهم الله و من يلعن الله فلن تجد له نصيرا (52)
ً
🍀 ترجمه: آیا به كسانى كه بهره اى از كتاب خدا به آنها داده شده، ننگریستی؟ كه به هر معبودی به غیر از خدا و طاغوت ایمان مى آورند و درباره کسانی که کافر شدند مى گویند: اینان از كسانى كه ایمان آورده اند، راه یافته ترند. (51) آنان کسانی هستند که خداوند لعنتشان کرده است و هر کسی که خداوند او را لعنت کند، پس هرگز برای او یاوری نخواهی یافت. (52)
🌷 #ألم_تر: آیا ننگریستی
🌷 #یؤمنون: ايمان می آورند
🌷 #الجبت: هر معبودی به غیر از خدا
🌷 #طاغوت: طغیانگر مثل حکمرانان ستمگر
🌷 #نصیر: یاور
🌷 #لعنت: از رحمت خدا دور شدن
🔴 #شأن_نزول_آیه: این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. پس از جنگ اُحد، جمعى از یهودیان به مكّه رفتند تا بر ضد مسلمانان، با مشركان هم پیمان شوند و براى دلخوشى و اطمینان كفّار، در برابر بتهاى آنان سجده كردند و گفتند: بت پرستى شما از اسلام مسلمانان بهتر است. که این آیات نازل شد.
🌸 آیه 51 سوره نساء يکی دیگر از صفات ناپسند #یهود را بیان می کند که آنها برای اهدافشان آن چنان سازشکاری با هر جمعیتی نشان می دادند که حتی برای جلب نظر بت پرستان در برابر بت های آنها #سجده می کردند و آنچه را که درباره عظمت اسلام و صفات پیامبر #اسلام دیده یا خوانده بودند زیر پا می گذاشتند و حتی برای خوشایند بت پرستان آیین خرافی شرک که مملو از ننگ بود را بر اسلام ترجیح می دادند، با این که تورات کتاب آسمانی آنها بود لذا #قرآن به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: ألم تر إلى الذين أوتوا نصيبا من الکتاب یؤمنون بالجبت و الطاغوت: آیا به کسانی که بهره ای از کتاب خدا به آنها داده شده، ننگریستی؟ که به هر معبودی به غیر از خدا و طاغوت ایمان می آورند.
🌸 #یهودیان علاوه بر آن به مشرکان می گفتند آیین شما از آیین محمد بهتر است و شما هدایت یافته ترید که #قرآن می فرماید: و یقولون للذین کفروا هؤلاء أهدى من الذين ءامنوا سبيلا: و درباره کسانی که کافر شدند می گویند: اینان از کسانی که ایمان آورده اند، راه یافته ترند. «جِبت»، كه به بت، ساحر و كاهن گفته مى شود، یک بار در #قرآن آمده و آن هم در همین آیه آمده است. ولى كلمه ى «طاغوت»، از ریشه ى «طغیان»، هشت مرتبه آمده است. #یهود با مشرکان سازش کردند که در آیه 52 سوره نساء سرنوشت اینگونه سازشکاران را بیان کرده و می فرماید: أولئك الذين لعنهم الله و من يلعن الله فلن تجد له نصيرا: آنان کسانی هستند که خداوند لعنتشان کرده است و هر کسی که خداوند او را لعنت کند، پس هرگز برای او یاوری نخواهی یافت.
🔹 پيام های آیات51و52سوره نساء 🔹
✅ آگاهى ناقص از #دین، زمینه ى انحراف است.
✅ #دشمنان، براى مبارزه با اسلام حتّى از عقاید خود دست مى كشند (سجده ى یهود بر بت، به خاطر خشنودى مشركان و هماهنگى بر ضد مسلمانان).
✅ روح #لجاجت و عناد، مسیر قضاوت را عوض مى كند.
✅ اتحاد #یهود با #مشرکان علیه اسلام سبب لعنت آنان شد.
✅ پیمان های نامقدس دشمنان علیه حق، هرگز به نتیجه مطلوب نمی رسد و در برابر اراده ی #خدا سودی ندارد.
✅ #خداوند هر کسی را لعنت کند، دیگر یاوری نخواهد داشت.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
تاقیامتسرِسربندتوبیبیجاندعواست
معنیاینسخنمرا #شهدا میفهمند!! :)
سلام ✋
#صبحتون شه🌹دایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
✳️ همان چای بسش بود!
🔻 قرار بود مقام معظم رهبری برای بازدید و دیدار تشریف بیاورند. پدر، چهار پنج روزی درگیر تدارکات دیدار بود. صبح میرفت و شب میآمد. من هم با بسیجیها رفته بودم برای کمک. ظهر که شد، رفتم همان قسمتی که پدر مشغول بود. برایم چای آوردند. میخواستم بروم که دفتردار پدر گفت: دارند ناهار میآورند، کجا میروی؟ پدر صدایش را شنید. گفت: بگذار برود. ناهار برای کارکنان است. فرجالله بسیجی است و همان چای بسش بود!
شهید #نورعلی_شوشتری
📚 از کتاب نورعلی | نیمنگاهی به زندگی و اوج بندگی سردار
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖#منبرهای_کوتاه
#فضایل_و_کرامات_امام_رضا(ع)
🎥 حجت الاسلام والمسلمین «مسعود عالی»
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصاص دفاع از زندگی است
باید بفهمند جان انسان گرانه
متعرض زندگی هیچکس حق نداری بشی
دلتون برای مجرم میسوزه؟
مقتول گناه نداشت؟
استاد رحیمپور ازغدی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🇮🇷🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت شانزدهم
فصل دوم
پایگاه راه خون (۵)
... از همه عجیب تر قیافه غلط انداز یک آدم کت و شلواری سفید و اتو کشیده بود که دور تر از بقیه با یک ساک در محوطه سپاه مریوان ایستاده بود. انگار به پیک نیک آمده است. سیمای ظاهری اش داد میزد که اهل رزم نیست.
بالاخره ناهیدی بعد از کلی وراندازی قد و قامتمان و چند سوال در گوشی از چند نفر، ما را تقسیم کرد. به من که رسید، پرسید: کلاس چندی پسر؟
گفتم: سوم راهنمایی
گفت: پیداست که ریاضی خوبی داری؟
سرم را به علامت مثبت تکان دادم. اما خودم میدانستم که ریاضیام افتضاحه.
گفت: تو را با خودم میبرم برای آموزش خمپاره و دیدهبانی.
نیروها که تقسیم شدن یک آن دلم گرفت. سعید پسر خالهام و یکی دو نفر دیگر به جای دیگری رفتند. من ماندم و آقای ناهیدی که مرا سوار تویوتای جنگی خودش کرد و به سمت خط حرکت کرد.
ناهیدی گرم رانندگی خودش بود و حرف نمیزد اما من یک دنیا سوال داشتم.
بالاخره سر صحبت را باز کردم و گفتم:
برادر ناهیدی! اسم جایی که میریم چیه؟
با خنده گفت: پایگاه راه خون!
از خندیدن او و این اسم عجیب و نامأنوس به این فکر افتادم که مرا دست انداخته و سر به سرم می گذارد.
گفتم: ما توی همدان پایگاه انتقال خون داریم. آنجایی که اداره است که مردم به آدمهای نیازمند خون اهدا میکند. این پایگاه هم یکی از آآنهاست؟
با جدیت گفت: شاید.
گفتم: جا قحط بود که مسئولان اداره خون این جاده را برای اهدای خون انتخاب کردهاند؟
این دفعه خندید و با لحن معنیداری گفت:
آری برادرم اینجا هم جایی برای اهدای خون است. اما نه از آن ادارههایی که شما میگویید.
این راه این جاده این مسیر، مسیر راه خون است .
وی دلیل اینکه این نام برای این جاده انتخاب شده است، گفت:
این مسیر با لودر و بلدوزر باز نشده. بلکه با خون باز شده است و به خط مقدمی میرسد که بچه ها آنجا را پایگاه راه خون را مینامند.
از شک و تردیدم شرمنده شدم.
او تعریف میکرد و من لذت می بردم. لذتی آکنده از حسرت و حسرتی سرشار از شرمندگی.
به نزدیکی خط که رسیدیم از حجم برفها کم شد و سرخی لالههای بهاری نگاهمان را به سمت خود کشید.
آنجا یک دکل مخابراتی بود که عراقی ها برای ساقط کردن آن مهمات زیادی مصرف می کردند اما دکله همچنان کشیده و بلند ایستاده بود.
یک تویوتا از خط مقدم آمد. پشت آن پیکر یک شهید بود که کاملاً سر نداشت با آن قد و قامت شاید هم سن من بود. راننده که دوستش بود با گریه میگفت علی جان شهادتت مبارک.
ماشین که به سمت عقب میرفت نگاه من همچنان به پیکر شهید خیره مانده بود.
وقتی پیدا کردم و اولین وصیت نامهام را نوشتم. خطم چندان خوب نبود و اصلا نمیدانستم چه باید بنویسم. فقط حس دیدن آن شهید مرا به نوشتن وصیت نامه وادار کرده بود.
وقت نماز مغرب و عشا شد. کنار دکل مخابراتی یک سنگر اجتماعی بزرگ بود که حکم مسجد داشت.
روحانی جوانی بین دو نماز از مناقب حضرت علی علیهالسلام گفت و از رسالت شیعه بودن.
بعد از نماز عشا گوشهای نشستم و این بار خطاب به خانوادهام نامهای نوشتم، با این مضمون:
با سلام خدمت پدر و مادر مهربان و عزیزتر از جانم! حال من خوب است...
... اما یک نگرانی دارم؛ از این پس نام من جمشید نیست. اسم من علی است. علی خوش لفظ. این را به همه فامیل و قوم و خویش و دوستانم بگویید.
اگر کسی مرا جمشید صدا بزند با او قهر خواهم کرد. به امید پیروزی رزمندگان اسلام در سراسر جبههها بر کفر جهانی
علی خوش لفظ
◀️ ادامه دارد ...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ امام زمانی «جان جهان» در حرم امام رضا علیه السلام
🎙 با نوای رسول صدوقی
📝 شاعر: محمد جواد الهی پور
🎹 آهنگسازی و تنظیم: رضا ثقفی
تهیه شده در موسسه آفرینش های هنری آستان قدس رضوی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از
امام زادگان عشق
✨روز دوشنبه روز زیارتی
#امام_حسن(علیه السلام)
#امام_حسین(علیه السلام)
بسم الله الرحمن الرحیم
🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِفْوَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِرَاطَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَیَانَ حُکْمِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نَاصِرَ دِینِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّیِّدُ الزَّکِیُّ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِینُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِیلِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْهَادِی الْمَهْدِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الطَّاهِرُ الزَّکِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا التَّقِیُّ النَّقِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقِیقُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الشَّهِیدُ الصِّدِّیقُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ.🌷
🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم🌷
🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼