هدایت شده از استیکر فانوس
AUD-20191219-WA0000.mp3
8.37M
┄━•●❥ ﷽ ❥●•━┄
@Fanous
◀️ نوآهنگ حوالی حرم 💚
🎤کربلاییحسین طاهری
#اللهم_ارزقنا_کربلا
اشکتون جاری شد
#التماس_دعا 🙏🏻
AUD-20200126-WA0043.mp3
5.95M
🎙بوی گل سوسن ویاسمن آید 💐
🌹سالروز ورود امام به خاک ایران و آغاز دهه فجر مبارک 🇮🇷
#دهه_فجر
┏━━━🍃🇮🇷🍃━━━┓
@shahidanesarafraz
┗━━━🍃🇮🇷🍃━━━┛
بِ دُنْیا آمَدی هادی بِمانی ❤️
تُ هَستی، زِنْده ای، پَس هادی اَم باشْ
🎈 تولدت مبارک... :)
١٣ بهمن سالروز ولادت مدافع حرم شهید محمدهادی ذوالفقاری بر تمام شما، به خصوص دلدادگان این شهید عزیز تبریک و تهنیت باد🌹
┏━━━🍃🇮🇷🍃━━━┓
@shahidanesarafraz
┗━━━🍃🇮🇷🍃━━━┛
#خاطره_ای_شیرین_از_اسرا ✍🏻
#بمناسبت_دهه_فجر 🇮🇷
🇮🇷روزهای دهه فجر در پیش بود .اسرا به خصوص گروه فرهنگی سخت مشغول تدارک برنامه های مخصوص روزهای جشن بودند تا مراسم هر چه باشکوه تر برگزار شود .هرکس کاری به عهده گرفته بود و در تلاش بود که به بهترین صورت انجام برساند.
🔸 مسئول تدارکات از مدتها پیش سهمیه شکر آسایشگاه را ذخیره کرده بود تا با خمیر نان های پخته که آرد می شد و روی چراغ برشته شیرینی درست کند.
🔸 مسئولین نظافت به سر و وضع آسایشگاه میرسیدند.
🔸مسئول باغچه چند روز مانده به دهه فجر سبزی هایش را نچیده بود وگذاشته بود برای پذیرایی های عید پیروزی انقلاب .
🔸گروه سرود و گروه تئاتر درحمام،آسایشگاه،گوشه محوطه و هر جای خلوتی که پیدا می کردند به تمرین می پرداختند.
🔸 مسئول ورزش اردوگاه هم مسابقات بین آسایشگاهی را بهگونهای زمان بندی کرده بود که فینال مسابقات در روز بیست و دوم بهمن ماه برگزار شود .
▫️در این میان حمید اسیر خوش ذوق سیرجانی هم مشغول کاری بود کاری که نمی خواست کسی از آن سر در بیاورد هرکس می پرسید :حمید تو معلوم است داری چه کار می کنی میشنید انشاالله شب ۲۲ می بینید .
▫️این پنهانکاری بیشتر به وسواس اسرا برای سردرآوردن از راز حمید دامن میزد اما حمید مصر بود که تا شب موعود کسی به برنامه اش پی نبرد.
🔹 سرانجام شبها و روزهای شادی از راه رسیدند همه کلاسها به حالت تعطیل درآمدند تا اسرا بتوانند برنامههای دلخواهشان را ببینند و بشنوند .
🔻شب بیست و دوم برنامه های متنوع زیاد بود اما بازار حمید گرمترین بود از پیش اعلام شده بود که بعد از صرف شام برنامه نمایش اسلاید اجرا می شود
_اسلاید؟!
هرکس از خود می پرسید اسارت کجا و اسلاید کجا ؟
🔻حمید اما کارش را خوب انجام داده بود.او با قطعات حلبی یک دستگاه نمایش اسلاید ساخته بود برای طراحی عدسی بزرگنمای آن را با احتیاط شکسته و درونش را پر از آب کرده بود برای تهیه فیلم هم نواری از نایلون شفاف بریده بود آن وقت برای خلق صحنه ها دست به دامان نقاشیها و خوشنویسی های آسایشگاه شده بود آنها نیز تصاویر خطوط زیبایی از صحنههای انقلاب و تظاهرات مردمی و روند پیروزی بر روی فیلمهای حمید کشیده و نوشته بودند.
💡 منبع نور این دستگاه یک لامپ قوی بود که حمید به این منظور از اتاق نگهبان ها برداشته بود
🔸 وقت اجرای برنامه فرا رسید .همه مشتاقانه منتظر بودند که نتیجه آن همه پنهانکاری حمید را ببینند .چراغهای آسایشگاه خاموش شد و در میان تعجب همگان و پرده سفید مقابل این جمله نمایان شد،
" بهار در زمستان کاری از گروه فرهنگی آسایشگاه ۲۱ "
همهمه و خنده حاکی از تعجب اسرا بلند شد .اما به زودی با عوض شدن تصویر همه ساکت شدند. از آن سوی پرده صدای مجید که گوینده متن بود، به گوش رسید.
مجید سرش را داخل سطل بزرگی کرده بود تا پژواک صدایش را گیراتر کند. 😄
تصاویر با فاصله عوض می شدند و مجید موضوع متناسب با هر تصویر را دکلمه می کرد. رفته رفته نوار فیلم که رضا آهسته آن را از جلوی منبع نور عبور میداد به آخر رسید و سرانجام با نمایان شدن جمله
"در بهار آزادی جای شهدا خالی" 🌷🇮🇷
در کنار لاله های سرخ برنامه حمید تمام شد و به شدت مورد تشویق تماشاگران قرار گرفت. چراغهای آسایشگاه روشن شد و سیدرضا با ظرفی پر از شیرینی از دوستانش پذیرایی کرد.🍪
📚 #رنج_شیرین
خاطرات اسیر آزادشده ایرانی احمد یوسف زاده
┏━━━🍃🇮🇷🍃━━━┓
@shahidanesarafraz
┗━━━🍃🇮🇷🍃━━━┛