eitaa logo
منتظران ظهور🌹🌹🌹🌹🌹
91 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
10 فایل
توضیحات: 🌹روزی یک صفحه قران 🌹 آیه درمانی و ذکرهای مجرب 🌹ختم صلوات برای اموات 🌹چله صلوات برای شهدا 🌹 خاطرات شهدا 🌹 حکایتها.چالشها.مطالب علمی ارتباط با ادمین👇 @ashena1402 👇👇👇👇 لینک دعوت https://eitaa.com/joinchat/2770403939Ceb13b8d4eb
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼درها برای کسانی گشوده می شوند که جسارت درزدن داشته باشند. جسارت داشته باش با امید با عشق بامحبت با تلاش در بزن حتما درها گشوده خواهند شد به سوی روشنایی زندگیتون پراز امید...):؛ 👉 🍃 🍂🌺🍂 @shahidaneZendeh 🕊
سردارشهیدکمیل_ایمانی فرمانده_ی_تخریب_لشکرویژه۲۵کربلا 🔖 خدایا توبه می کنم: از اینکه حسد کردم از اینکه زیبائی قلم را به رخ دیگران کشیدم ▫️از اینکه مرگ را فراموش کردم ▫️از اینکه منتظر ماندم تا دیگری ابتدا به من سلام کند ▫️از اینکه ایمانم به بنده ات ، بیشتر از ایمان به تو بود از اینکه حق والدینم را ادا نکردم ▫️از اینکه در جائی که لازم بود امر به معروف ونهی از منکر نکردم ▫️از اینکه واجبی را به خاطر مستحبی رها کردم ▫️از اینکه تعهد هائی که با خدای خویش بستم ، بشکستم ▫️از اینکه ایثار نکردم ▫️از اینکه درنمازم به چیزی جز به تو فکر کردم ▫️از اینکه تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم ▫️از اینکه درسختی ها به جای تو به بنده ات رو آوردم ▫️از اینکه از سر کینه برای کسی ، دعا یانفرین کردم ▫️از اینکه غیبت کردم واز دیگران بد گفتم وخود را نیک جلوه دادم ▫️از اینکه کارهایم را برای ریاست طلبی وشهرت انجام دادم ▫️از اینکه درکارها تنها خود را محور قرار دادم نه خدا را ▫️از اینکه چشمانم را از نگاههای فساد انگیز نپوشاندم ▫️از اینکه سنجیده وحساب شده وبا فکر سخن نگفتم ▫️از اینکه قول دادم ولی خلاف عمل کردم ‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ 🍃 🍂🌺🍂 @shahidaneZendeh 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابراهیم افشاریتفکرات شیطانی بر عنایات حضرت.mp3
زمان: حجم: 859.5K
⁉️کسانی که دچار تفکرات شیطانی بوده و فکر می‌کنند امام زمان عجل الله به آنها عنایاتی نداشته و در دستگاه حضرت جایگاهی ندارند چگونه آنهارا باید قانع کرد ؟ ⭕️ پاسخ: «یاصَاحِبَ_الزَّمان_اَدْرِکنی» «یاصَاحِبَ_الزَّمان_أغِثنی» 🍃 🍂🌺🍂 @shahidaneZendeh 🕊
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 👌👌عاااالی ه ⚠️ مذهبی‌هایی که عاقبت‌بخیر نمیشن 🎤حجت الاسلام «یاصَاحِبَ_الزَّمان_اَدْرِکنی» «یاصَاحِبَ_الزَّمان_أغِثنی» 🍃 🍂🌺🍂 @shahidaneZendeh 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حلوا سه آرد 🍢🍢🍢 🔸مواد لازم: آرد قنادی: ۱ لیوان آرد برنج: نصف لیوان آرد نخودچی: یک لیوان کره: پنجاه گرم روغن مایع: یک لیوان 🔸مواد شربت: دو نیم لیوان آب داغ دو نیم لیوان شکر هل دو عدد زعفرون غلیظ یک قاشق غذاخوری گلاب یک قاشق غذاخوری 🍃 🍂🌺🍂 @shahidaneZendeh 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣ چههارمین چله ی؛ 🚩یک صفحه قران،زیارت عاشورا، صلوات، 🌤کانال منتظران ظهور 📌 چله 《هدیه به‌ چهارده‌ معصوم(ع) و شهید امروز》 🌻شهید والامقام رفیق شهید عزیز عباس علی فتاحی
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام" عباسعلی فتاحی" نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 عباسعلی بچه دولت آباد اصفهان بود ، حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت ، تک فرزند خانواده هم بود . زمان جنگ اومد و گفت : مامان میخوام برم جبهه مادر گفت : عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری ؟ عباسعلی گفت : امام گفته . مادرش گفت : اگه امام گفته ، برو عزیزم ... عباس اومد جبهه خیلی ها می شناختنش گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته اما خودش گفت : اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست . گفتند : آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه... بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند . یه روز شهیدخرازی گفت : چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن ، پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود . قبل از رفتن ، حاج حسین خرازی خواستشون و گفت : به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید . فقط پل رو منفجر کنید و برگردید . اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره... ... 🍃 🍂🌺🍂 @shahidaneZendeh 🕊
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته... اونایی که برگشته بودند گفتند : نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم ، تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد... زمزمه لغو عملیات مطرح شد . گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده پسر عموی عباسعلی اومد و گفت : حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید... عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی ، سر هم نداشت ، پسر عموی عباسعلی اومد و گفت : این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه... اسرای عراقی میگفتند : روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند... جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند . گفتند به مادرش نگید سر نداره ، وقت تشییع ، مادر گفت : صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال . نمیشه... مادر گفت : بخدا قسم نمیذارم . گفتند : باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین یهو مادر گفت : نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره گفتند : مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت : پس میخوام عباسمو ببینم... مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن ، پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد و خم شد رگهای عباس رو بوسید . مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد... 🍃 🍂🌺🍂 @shahidaneZendeh 🕊