eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.9هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
9.6هزار ویدیو
71 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
مادرشان نقل میکنند : دانشجویِ دانشگاه شهید بهشتی ِ تهران بود ؛ به زبان عربی و انگلیسی تسلط داشت . از او می‌پرسیدم : سید محمد ! تو که داری درس میخونی می‌خوای چه کاره بشی ؟ می‌گفت : پاسدار . . گفتم : آخه تو که الان هم پاسدار هستی ! جواب داد : مامان ! جمهوری اسلامی پاسدار بی‌سواد نمی‌خواد ؛ به پاسدار باسواد احتیاج داره ! 🖤❤️🌱 ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج ♥️⃟؎•°🫧🦋
✍يكى از دوستان شهيد رجائى چنين مى گويد: روزى حدود ظهر نزد شهيد بزرگوار رجائى بودم صداى اذان شنيده شد، در حالى كه ايشان از جايش حركت كرده، مى خواستند خود را براى اقامه نماز آماده كنند، يكى از خدمتگزاران وارد اتاق شد و گفت: غذا آماده است سرد مى شود، اگر اجازه مى فرماييد بياورم. شهيد رجائى فرمود: "خير بعد از نماز" وقتى كه خدمتگزار از اتاق خارج شد، ايشان با چهره اى متبّسم و دلى آرام خطاب به من فرمود: "عهد كرده ام هيچ وقت قبل از نماز نهار نخورم اگر زمانى ناهار را قبل از نماز بخورم، يك روز روزه مى گيرم."
شهدای مدافع امنیت و حرم
_
🔻سجاد از اول در بحث انقلاب خيلي صادق بود و علاقه زيادی به اهل بيت علیهم‌السلام داشت و در اين مورد مطالعات فراواني هم داشت. خيلی دل‌رحم بود و هميشه دوست داشت به هر نحوي شده به فقرا كمک كند. هميشه لبخند به چهره داشت و هركس او را مي‌ديد فكر می‌کرد سجاد خودش اصلاً مشكلي ندارد و هميشه مشكلات ديگران را بر كار خودش ترجيح مي‌داد. ديگر اينكه روحيه ايثارگري خوب و عجيبي داشت كه او را به سعادت شهادت رساند.✨ ▪️نقل از عموی شهید مدافع حرم
🕊 یکی از دوستان می‌گفت: در صحن جامع رضوی دیدم؛ حاجی تشت قرمز دستشان است و دارد می رود، کنجکاو شدم و دنبالش رفتم؛ دیدم رسید به پیرمردی و پای او را در تشت گذاشت و ماساژ می داد؛ رفتم نزدیک و گفتم: حاجی این چه کاری است؟ گفتند "ایشان پدرم هستند"
✨ یکی از دوستان می‌گفت: در صحن جامع رضوی دیدم حاجی تشت قرمز دستشان است و دارد می رود، کنجکاو شدم و دنبالش رفتم؛ دیدم رسید به پیرمردی و پای او را در تشت گذاشت و ماساژ می داد؛ رفتم نزدیک و گفتم حاجی این چه کاری است؟ گفتند "ایشان پدرم هستند" حاج قاسم این‌طوری حاج قاسم شد. 🕊
💖 زندگی با ایشان ، راحتی نبود ! بود ، ولی به سختی اش می ارزید ! علی خیلی وقت نمی کرد که در خانه کنار من و بچه هایش باشد ، ولی همان وقت کمی هم که پیش ما بود ، وجودش به ما می داد ! اش ، اش و اش ! 💖 یک روز صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده زده بالا ، آستین هایش را هم ! پرسیدم : حاج آقا! چرا این طوری کرده ای ؟ رفت طرف . گفت : 💞 به خاطر و برای به شما ! رفت توی آشپزخانه و گرفت و بعد هم شروع کرد به جمع و جور کردن ! رفتم که نگذارم ، در را رویم بست و گفت : ! بروید بیرون ! نشوید ! پشت در می کردم : حاج آقا ! شما رو به خدا بیا بیرون ! من می شوم ! می کشم ! شما را به خدا بیا بیرون ! 💖 می گفت : چیزی نیست . الان تمام می شود ، می آیم بیرون ! آشپزخانه را مرتب کرد ، ظرف ها را چید سرجایشان ، روی اجاق گاز را مرتب کرد ، بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست ! آشپزخانه مثل دسته ی شده بود . 🌷 شهید صیاد شیرازی 🌷 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
••|🌿🕊|•• 💠حمید به این چیزها خیلی حساس بود. به من می‌گفت« فاطمه ! این چیه که زن‌ها می‌پوشند ؟ » می‌گفتم « مقنعه را می‌گویی ؟ » می‌گفت : « نمی‌دانم اسمش چیه . فقط می‌دانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل می‌گیری وروسری و چادر سرت می‌کنی بهتر از روسری‌ست . دوست دارم یکی از همین‌ها بخری سرت کنی راحت‌تر باشی .» گفتم « من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد ؟ خندید گفت « هر دوش » از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم ، تا یادش باشم ، تا یادم نرود او کی بوده ، کجا رفته ، چطور رفته ، به کجا رسیده . 🌹 🕊 💚•••|↫ ღـیدانهـ 💚•••|↫ 🕊⃟🇮🇷
🍁 عباس گفـت: اگه بخواهیـم زندگی موفقی داشته باشیـم باید سبـک زندگی حضـرت علی (ع) و حضـرت زهرا(س) رو سرلوحه زندگـی‌مون قرار بدیم باید یه زندگی سـاده و دور از تجمـلات داشته با عشـق باید اساس زندگی‌مون باشه . می‌گفـت: زن و شوهـر باید یار و همـدم هم باشند تا به کمـال برسند به ادامـه تحصیل تاکـید می‌کرد و می‌گفـت: می‌شود در کنـار زندگی ، تحصیل را هم ادامه داد . خودش را برایم اینگونه معرفی کرد: انسانی تلاش‌گـر ، آرمان‌گـرا ، دست و دل‌باز ، اهل محبـت ،‌ پرکار و متعهد به پاسـداری از انقلاب اسلامی - همسر شهید عباس‌ دانشگر
بعداز شهادت علی، خوابش را دیدم بهم گفت: اگر‌ میدونستم در برزخ... صلوات فرستادن اینقدر ثواب دارد، آرزو نمیکردم به این زودی شهید بشم! می‌موندم توی دنیا و صلوات می فرستادم(: شهیدعلی‌موحددوست🍃"
🕊 _میگم به نظرت کیا شهید میشن!؟ +میگه: اونایی‌که‌اسراف‌میکنن:) _میگم: اسراف تو چی؟! +میگه‌: تو"دوست‌داشتنِ‌خدا"🌱
🔺: فقط تنها چیزی که از مجیدم برام مونده همین لباسهاش هست که روز و شب نگاهش میکنم..
●برای شهادت و برای رفتن تلاش نکنید✨ برای رضای خدا ڪار ڪنید بگویید : 🗣 خداونـدا نه برای بهشت❌ و نه برای شهـادت ، 🌹 اگر تو ما را در جهنمت بیندازی🔥 فـقط از مـا راضی باشی🥀 برای مـا کافـی است.🙃 ‹ 📚🌸⇢ › ‹ ✨🗣⇢