eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.9هزار دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
9.6هزار ویدیو
73 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰امروز مهمان شهید مدافع حرم مهندس سید میلاد مصطفوی هستیم🌷 کار کردن براش عیب نبود از جوانهایی که دنبال کار و تلاش نبودند بدش می آمد. می گفت من حتی حاضرم برم بار بزنم حمالی کنم .... اما مهم برای من اینه که فقط روزی ام حلال باشه مدتی تو کار خرید و فروش محصولات کشاورزی وارد شد. به بار تخمه کدو معامله کردیم به خاطر مشکلی که پیش آمد از حقش گذشت. می گفت پول حلال ارزش داره شبهه که توش باشه بی برکت میشه. من بارها شاهد بودم که افرادی به خاطر مبلغ بسیار ناچیز کارشون به دعوا و جنجال کشیده بود. اما سید به راحتی از کنار این موضوع گذشت....
🌷سید با ارتش به سربازی اعزام شد. دوران آموزشی‌اش را تهران بود. آن دوران مصادف بود با ماه مبارک رمضان تقریباً سید تمام شب‌ها را از فرمانده اجازه می‌گرفت و می‌رفت مراسمات حاج منصور در مسجد ارک. خوشحال بود و می‌گفت: الحمدلله سی شب ماه مبارک رمضان رفتم از فضای معنوی مسجد ارک استفاده کردم. روی دو تا نکته خیلی تاکید داشت. اخلاص و نمازشب، می گفت من الحمدلله تو سربازی نماز شبم قضا نشد!!
شهدای مدافع امنیت و حرم
-
سید با ارتش به سربازی اعزام شد. دوران آموزشی‌اش را تهران بود. آن دوران مصادف بود با ماه مبارک رمضان تقریباً سید تمام شب‌ها را از فرمانده اجازه می‌گرفت و می‌رفت مراسمات حاج منصور در مسجد ارک. خوشحال بود و می‌گفت: الحمدلله سی شب ماه مبارک رمضان رفتم از فضای معنوی مسجد ارک استفاده کردم. روی دو تا نکته خیلی تاکید داشت. اخلاص و نمازشب، می گفت من الحمدلله تو سربازی نماز شبم قضا نشد!!
▣⃢ یکی از بارزترین ویژگی های شهید سید میلاد مصطفوی ، احترام فوق العاده اش به والدین بود . هر سال اسفند که بحث راهیان نور پیش می‌آمد می‌گفتیم سید امسال هم رفتنی هستی ؟! می‌گفت معلوم نیست ! باید مادرم اجازه بده . اگر کار های مادرم تمام شد من هم رفتنی هستم . تمام کار های مربوط به خانه تکانی و ،... را انجام می‌داد و بعد می‌رفت . 🌷 🕊
رافت و مهربانی نسبت به کشاورز یک‌بار سید از کشاورزی بار سیب زمینی خرید، بارش خیلی خوب نبود، فرستاد تهران و برگشت خورد. با قیمت پایین‌تری بارش را فروخت و مقداری ضرر کرد. گفتم سید چرا موقع خرید دقت نکردی گفت اشکال نداره خودم می‌دونستم بارش خیلی خوب نیست، اما اون کشاورز بنده خدا دستش خالی بود. آدم زحمت‌کشی بود. خواستم کمکی به اون بنده خدا کرده باشم. حتی اگر خودمم ضرر کنم، اشکال نداره خدا با ماست. حرف‌های سید برای ما عجیب بود. اما سید با اعتقاداتش کار می‌کرد. خیلی اهل دنیا نبود. شاید به خاطر همین کارهاش خیلی‌ها ملامتش می‌کردند. اما من اثر این رفتارهای سید را توی زندگی‌اش دیده بودم که چقدر زندگی‌اش با برکت بود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ®🌸🍃