نماز اول وقت سیره شهدا 🌷🌷
ساعت درونت رو یه جوری کوک کن تا به محض فرا رسیدن وقت نماز بند بند وجودت زنگ بخوره و بهت هشدار بدن که بیاست به نماز و بایست به وقتی که پروردگارت تو را به آن امر کرده .
🌱خوندن نماز اول وقت به جورایی قدردانی از خدایی ست که فرصت گفتگو با خودش را برایت فراهم کرده تا همه دلتنگی ها و بغض هایت را به او در میان بگذاری. پس ناشکر نباش و به پاس این نعمت بزرگ نماز اول وقتت را به جای بیاور.
#نمازرا_به_نیت_ظهور_میخوانیم
#التماس_دعای_ظهوروشهادت
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مولودی خوانی حسین طاهری در اهواز
#اهواز
#ماه_شعبان
┄┅─✵🍁✵─┅┄
رافت و مهربانی نسبت به کشاورز
یکبار سید از کشاورزی بار سیب زمینی خرید، بارش خیلی خوب نبود، فرستاد تهران و برگشت خورد. با قیمت پایینتری بارش را فروخت و مقداری ضرر کرد.
گفتم سید چرا موقع خرید دقت نکردی
گفت اشکال نداره خودم میدونستم بارش خیلی خوب نیست، اما اون کشاورز بنده خدا دستش خالی بود. آدم زحمتکشی بود. خواستم کمکی به اون بنده خدا کرده باشم. حتی اگر خودمم ضرر کنم، اشکال نداره خدا با ماست.
حرفهای سید برای ما عجیب بود. اما سید با اعتقاداتش کار میکرد. خیلی اهل دنیا نبود. شاید به خاطر همین کارهاش خیلیها ملامتش میکردند. اما من اثر این رفتارهای سید را توی زندگیاش دیده بودم که چقدر زندگیاش با برکت بود.
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
®🌸🍃
عزیزان با ایمان
مواظب باشیم که دشمن قسم خورده ما
خوراک راهپیمایی ۲۲ بهمن را برای ما طبخ نکند
متاسفانه از اول وقت امروز دشمن در لباس دوست در گروها وارد شده و به اسم دلسوزی
می گوید شعار امسال ۲۲ بهمن اعتراض به وضعیت اقتصادی باشد
و ما باید در پاسخ آن ها بگوییم که
ما هیچ وقت بهخاطر نداری و فقر
آبروی خودمان را نخواهیم لگد کوب کرد
🌊 دجله ... فرات ...کارون ...
همه با هم یکی شده بودند
تا اروند خروشان را بسازند
و میزان عزمِ مردان این سرزمین را
محک زنند !
باد و باران ...
دلهـا را می لرزاند ...
حال آنکه آنها "سر" سپردند و
"دل" به آب زدند ...
سالک که باشی راه می سازی
و تا خـدا امتداد می دهی !
اسمش را هرچه میخواهی بگذار
بگذار ... " والفجـر ۸ "
🔸تاریخ عملیات: ۲۰ بهمن ۱۳۶۴
🔸رمز : یا فاطمه الزهرا (س)
🔸منطقه : شبه جزیره فاو
#عملیات_والفجر_۸
#یا_زهرا_س🌷
ماجرای شهیدی که چشمش را بعد از شهادت باز کرد
طبق وصیتنامه پسرم از من خواسته بود خودم او را داخل خاک بگذارم. چادرم را به گردنم بستم و با کمک دیگران دستم را زیر سر عباس گذاشتم و او را داخل قبر گذاشتم. بوسیدمش و خدا را شکر کردم فرزندی به من داد که در طول این مدت ۲۵ سال یک لحظه هم گناه نکرد.
مادر شهید عباس زرگری میگوید: «در بهشت معصومه، با دیدن پیکر پسرم عباس با او درددل کردم و گفتم اگر حرفهای من را متوجه میشوی، چشمهایت را باز کن و به من نگاه کن. دیدم عباس چشم راستش را باز کرد.» شهید عباس زرگری متولد ششم بهمنماه 1340 در شهر قم بود که در 24 دی ماه 1365 در شلمچه در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. او از طلاب حوزه علمیه قم بود که تحصیل در دانشگاه جبهه را ترجیح داد و داوطلبانه عازم شد.
روحش شاد یادش گرامی🥀
سهم شما۱۴صلوات🕊
🌊 دریادلان "والفجر ۸" در کنار اروند ...
📸 این تصویر در مقر آموزش غواصی گردان حضرت سید الشهداء و علی اصغر قبل از عملیات والفجر ۸ به ثبت رسیده است.
در آن مقطع به غواصان گفته بودند در صورت مجروحیت سکوت کنید و درد را تحمل کنید. اگر نتوانستید مانع از فریاد خود شوید، آرام سرتان را داخل آب فرو کنید تا با سر و صدای شما عملیات لو نرود. زمانی که علی دباغ (نفر اول نشسته از راست) مجروح شد برای لو نرفتن عملیات، سر را داخل آب بُرد و مظلومانه در آب اروند رود میان خورشیدیها و سیمخاردارها به شهادت رسید. از ۱۴ نفر حاضر در تصویر ۸ نفر از آنها به درجهی شهادت رسیدند.
#غواصان
#لشکر۳۱_عاشورا
#عملیات_والفجر۸
#یاد_شهدا_باصلوات
شهید اژدر بیهقی:
«عمر خود را صرف لذایذ و هوی و هوس نکنید و مشغول تزکیه و خودسازی و جهاد اکبر شوید و مرگ را همیشه در جلو چشمان خود مجسم سازید تا از یاد خدا غافل نگردید.»
1- شهید حسین بیگلری:
«برادران! خدای نکرده نماز را از یاد نبرید تا آنجا که میتوانید خوابتان را کم کنید. درس خوانده و در سنگر مدارس برای حفظ اسلام علم یاد بگیرید و با هم با صمیمیت زندگی کنید و بیشتر مطالعه کنید»
.
٢٠بهمن ۵٧ بود...
به آقا خبر دادند که کمونیستها داخل کارخانه جنرال الکترونیک جمع شدهاند و دوقطبی میسازند و کارگران را تهییج به اعتراض میکنند.
نتوانست بیتفاوت بماند. به کارخانه رفت.
کارخانهای که کمونیستها در آن خیمه زده بودند. آن داخل، سولهی بزرگی بود که صندلی چیده و پر از آدم بود. آن جلو، جایگاهی بالاتر از سطح زمین بود. در دو طرف سوله هم نیمکتهایی بود که با جوانان سیبلدار، نماد چهرهنشین کمونیستهای دیروز و آن روز، پر شده بود.
بعد از دقایقی که در انتهای سالن نشسته بود تا فضا دستش بیاید، اجازه خواست که صحبت کند. با اینکه ترجیعبند سخنان کمونیستها در آنجا آزادی بود، به او اجازه ندادند. اما آقا بدون توجه به آنها روی نیمکتی ایستاد و سخنان کوتاه اما مهیجی گفت. همان سخنان هرچند بر جو سنگین آنجا غالب نشد اما رخنه ایجاد کرد.
«چند روز من در آن کارخانه صبح رفتم، عصر برگشتم؛ صبح رفتم، شب برگشتم. یک روز نزدیک به هفت ساعت بنده پشت تریبون ایستادم، صحبت کردم، حرف زدم. کسی از آنها آمد، شعار داد، استدلال کرد، جواب دادم، توجیه کردم. بالاخره کارگرها خودشان آن گروه مخرب را از کارخانه اخراج کردند. بیرونشان کردند.»
اگر آقا نبود، فتنه براندازی انقلاب نوپا از همین اعتراض کارگری آغاز میشد.
#امامخامنهایشناسی
#منش_جهادی
#جهاد_تبیین