بخوانیم دعاے فرج رو بھ نیابت از شھدا و سلامتے و ظھور آخرین اختر تابناک امامت و ولایت امام زمان(عج) #به_امید_ظهورش🌥 #خادمـ313الشهدا ╭┄•══════◈🌿•┄╮ @shahidanh313 ╰┄•🌿◈══════•┄╯

『بسم‌اللھ‌ِ الذی‌خَلقَ‌الحُسَیۡن؏ :)!』

کانالشون خوبه عضو شید @modafein_harim_eshgh

حداقل دو نفر عضو کانالشون بشن😕

عضو کانالشون بشید، خواهشا🥺💔 @modafein_harim_eshgh پشیمون نمیشد☺️

#به_نام_او #یگان_ویژه_قلبم #پارت119 °•○●___♡___●○•° بی جون پاشدم چادرمو سرم کردمو درو باز کردم. درو که باز کردم، بلند شد ایستاد. چشماش سوسو میزد. _چی میخوای بشنوی.؟! دلم واسه مظلومیتش سوخت. _آقا حامد مگه نمیگی دوسم داری؟ سرشو انداخت پایین عصبی گفتم _سرتو بیار بالا. مثل اینکه به دستور مافوقش عمل کرده باشه سریع سرشو آورد بالا _جواب سوالمو بده _دوستت دارم.! ضربان قلبم رفت بالا با زاری گفتم _پس برو... یه التماس خاصی تو چشماش بود _چرا وقتی توام احساس منو داری... نذاشتم حرفش تموم شه _دوستت ندارم!!!! شکست! دیدم که شکست... دیدم چونش لرزید دیدم غرورش له شد زیر بار بی رحمی های من... باصدای تحلیل رفته،انگار که دوست داشته که اشتباه شنیده باشه گفت _چی؟ _دوستت ندارم!!!!! چشماش رنگ باخت . میدرخشید ولی نه مثل همیشه از شوق ایندفعه از هاله ی اشکی که تو چشمای نافذش جمع شده بود. یکم نگام کرد... اونقدر مظلوم بود که دوست داشتم بمیرم. سرشو انداخت پایینو اشکشو با شستش پاک کرد. عقب گرد کردو از راهرو خارج شد... °•○●___♡___●○•° پارت خود رمانمونه😍 بدو بیا که رسیده به قسمت های هیجانیش✨ از دستت رفته اگه نیای👇 📌@modafein_harim_eshgh