✍ چرا نماز برای بعضی ها #تلخ و سنگین است؟
💊 مثل داروی تلخ! 💉
👈#دارو تلخ است؛ خاصیت آن هم به تلخی است، اما شیرینی سلامت و بهبود در پی دارد.
به شرط اینکه در #وقت و زمان خود مصرف شود، و دیر یا زود نشود.
و دیگر آنکه اندازه آن هم مراعات شود و کم یا زیاد نشود،
اگر گفتهاند شربتی را دو پیمانه مصرف کن و دیگری را سه یا چهار پیمانه،
به همان میزان باید مصرف شود.
⁉️از طرفی هم البته باید #پرهیز را مراعات کرد، یعنی در کنار آن هر چیزی را نباید خورد.
♨️حال، #نماز چیزی دقیقاً شبیه داروست.یعنی مثل دارو تلخ است، هر کس بگوید شیرین است شیرینعقل است.
💢مگر میشود صبح #سرمای زمستان توی جاده از اتوبوسی پیاده شوی،
و در هوای سرد وضویی بسازی و با لرز و سرما نماز بخوانی و شیرین باشد؟
💢یا غرق #فیلم یا غرق گفتگو باشی و مؤذن اذان بگویدو بلند شوی و راهی مسجد شوی و شیرین باشد؟
✅البته نه فقط نماز بلکه هر عبادت دیگری هم همینطور است.اساساً #حق، اینگونه است.
👈امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود:
الحق مُرّ، یعنی حق تلخ است.
✅نماز هم که حق است پس تلخیهای خود را دارد.بله، اگر انسان نسبت به حقیقت نماز فهم و معرفت پیدا کند
تلخی آن شیرین و آسان میشود.
🙏از این رو در دعا از خدا میخواهیم، خدایا #شیرینی ذکر خودت رابه ما بچشان. یعنی خدایا به ما معرفت کرامت کن!
🕚دیگر آنکه نماز مثل دارو زماندار است و باید زمان آن رارعایت کنیم، یعنی در #وقت خود بخوانیم.
چون فلسفه نماز احساس #عظمت حق است و این احساس برای کسی
اتفاق میافتد که نماز را در اول وقت خود بخواند.
⚠️کسی که با تأخیر، نماز خود را میخواند در حقیقت با #تأخیر خود فریاد میکندکه خدایا! تو عظیم نیستی، پول عظیم است، کسب و کار عظیم است،تفریح و تفرج عظیم است.
اگر تو عظیم بودی که من همان ابتدا حرف تو را گوش میدادم.
⚠️دیگر اینکه مثل دارو باید کنار نماز #پرهیز هم باشد،پس اگر نماز حق است باید از باطل فاصله گرفت،یعنی نباید به منکر و فحشایی آلوده شد.
وگرنه خاصیت نماز را از بین میبرد.
🔺شما وقتی یک فضا را با وسایل #گرمایشی گرم نگه میداری بایدتمام روزنهها و دریچهها و درها را ببندی،
و گرنه انرژی را هدر دادهای.
⁉️چرا نماز برای ما #حرارت و گرمایی ایجاد نمیکند، چون #پنجره گوش،
پنجره چشم، پنجره دهان باز است و هر چیزی را میشنویم،هر چیزی را میبینیم، هر چیزی را میگوییم.
اینجاست که همه چیز طعمه موش و مور و ملخ شده و از دست می رو.
✅خلاصه اینکه هر کس میخواهد از اندوخته نماز خود و از حرارت
و گرمای آن برخوردار باشد باید این پنجرهها و روزنهها را یکی پس از
دیگری بسته نگه دارد و تنها به ضرورت باز کند،نه اینکه پیوسته از سر هوا و هوس و میل،چشم و زبان و گوش خود را باز بدارد.
@sahidanharand
💫اللهم عجل لولیک الفرج💫
#یک_داستان_یک_پند
استاد اخلاق و معرفت و دانشمند متواضع ، استاد #فاطمی نیا نقل می کنند از زبان #علامه جعفری و او از زبان #آیتاللهخویی، که:
در شهر خوی حدود 200 سال پیش #دختر ماهرخ و وجیهه و مومنهای زندگی میکرد که عشاق فراوانی واله و شیدای او بودند. عاقبت امر با مرد مومنی ازدواج کرد. این مرد به حد استطاعت رسید و خواست عازم حج شود، اما از عشاق سابق میترسید که در نبود او در شهر همسر او را آزار دهند. به خانه مرد #مومنی (به ظاهر) رفت و از او خواست یک سال همسر او را در خانه اش نگه دارد تا این مرد عازم سفر شود. اما نه تنها او ،بلکه کسی نپذیرفت.
عاقبت به فردی به نام #علیباباخان متوسل شد، که لات بود و همه لات ها از او میترسیدند. علی باباخان گفت : برو وسایل زندگی و همسرت را به خانه من بیاور.
این مرد چنین کرد، و بار سفر حج بست و وسایل خانه را به خانه علی بابا آورد. همسرش را علی بابا تحویل گرفت و زن و دخترش را صدا کرد و گفت مهمان ما را تحویل بگیرید.
مرد عازم حج شد، و بعد یک سال برگشت، سراغ خانه علی بابا رفت تا همسرش را بگیرد.
خانه رسید در زد، زن علی بابا بیرون آمده گفت: من بدون اجازه علی بابا #حق ندارم این بانو را تحویل کسی دهم . برو در تبریز است، اجازه بگیر برگرد.
مرد عازم تبریز شد، در خانه ای علی بابا خان را یافت، علی باباخان گفت، بگذار خانه را اجاره کردم تحویل دهیم با هم برگردیم، مرد پرسید، تو در تبریز چه میکنی؟
علی باباخان گفت: از روزی که #همسرت را در خانه جا دادم از ترس این که مبادا چشمم بلغزد و در #امانتی که به من سپرده بودی #خیانت کنم، از خانه خارج شدم و من هم یک سال است اهل بیتم را ندیدهام و اینجا خانهای اجاره کردهام تا تو برگردی. پس حال با هم بر می گردیم شهرمان خوی.
❖زهد با نیت پاک است نه با جامه پاک
❖ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد
❀اللهم اهدنا الصراط المستقیم🌱