eitaa logo
°|⚘کانال شهیدان شهر هرند⚘|°
313 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
285 فایل
﷽ ❤️|شهادت بہ‌خون‌وتیروترڪش‌نیست.آن‌روزڪہ‌خداراباهمہ‌چیزودرهمہ‌چیزدیدم شهیدشده‌ام کانال اطلاع رسانی و اخبار |⚘|ڪانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|⚘| (ڪپی‌؛باذکرصلوات‌وهشتگ‌مخصوص‌ڪانال:) جهت ارتباط با ادمین کانال @Nazemi6127 @sadatmosavi59186
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟 | 🔻 كم‌ كم زمستان به پایان می رسید و بهار نزدیک بود. ارشد آسایشگاه از عراقی ها اجازه گرفت که برای برگزاری جشن نوروز به تزئین آسایشگاه بپردازیم. با امکانات کم از قبیل کاغذ ، زرورق سیگار و مقداری رنگ ، آسایشگاه را قدری سر و سامان دادیم و در اسارت به انتظار بهار نشستیم. در برگزاری مراسم سنتی نوروز که از دیر باز با فرهنگ غنی و پر محتوی اسلام عجین شده است عبارت جالبی نیز نوشتیم و به دیوارها نصب نمودیم که از میان این عبارات دعای ، امن یجیب بسیار چشمگیر بود. 📍قبل از تحویل سال یکی از مسئولین عراقی وارد آسایشگاه شد و چشمش به این نوشته قرآن برخورد کرد و بسیار برافروخته شد و شروع به داد و بیداد کرد و گفت ، مگر ما به شما ظلم کرده ایم که شما این آیه را نوشته اید!؟ ما به شما پتو ، لباس ، کفش دادیم حالا ظالم هستیم. در این حال یکی بچه ها به خود جرات داد و گفت سیدی این آیه قرآن که بد نیست. عراقی بیشتر برافروخته شد و گفت ، اگر شما می خواهید قرآن بنویسید که در آن خیر باشد نه آیه ای که مایه شر و بدی است ! ▪️بعد دستور داد به هر طریقی که می شود نوشته را پاک کنیم و تعدادی از بچه ها را که در این خصوص فعالیت داشتند تنبیه شوند.... 💬 راوی : علی اکبر علی اکبری
💌 | 🔻خاطره .... 🔅 همین روزهای ماه مبارک رمضان بود و حلب به شدت درگیر هجوم سخت تروریست‌ها در محورهای جنوبی، حاجی هم تو‌ منطقه بود. حاجی برای نماز و افطار برگشت قرارگاه. آشپز کباب برگ آماده کرده بود با مخلفات. جمعی از رزمنده ها هم در قرارگاه بودن و منتظر دیدن حاجی. بعد از نماز آمد سر سفره، غذا را که دید چهره در هم کرد ولی حرف نزد، همه مشغول افطاری خوردن بودن. همش نگاهم به نگاه حاجی بود، جز سه دونه خرما و چایی و یک قاشق از ظرف یک رزمنده که تعارف کرد لب به غذا نزد و رفت با بچه های فاطمیون افطاری خورد. البته ساعت ۱۲ شب ... 🌷 @shahidanharand