🌴خودش را #واسطه میدید. واسطهای که باید کارش را کند، سختیها را تحمل کند💪 و بداند که نتیجه دست #خداست.
🌴بله. سختیهای زیادی را تحمل میکرد. ما یک ماشین #پاترول_سفید داشتیم و هر کس که این ماشین را میدید به ما خرده میگرفت😕 که الان زمان پاترول نیست، #بنزین زیاد مصرف می کند، خرج دارد و کلی مشکلات دیگر.
🌴وقتی این حرفها را شنید گفت: این پاترول توانسته چند نفر👥 را که در جاده مانده بودند نجات دهد. گفت ماشینی🚗 در جوی آب افتاده بود و او با این پاترول آن را بیرون کشیده است. ماشین یکی از همسایههایمان در مسیر شمال خراب شده بود. #مصطفی با همین پاترول این ماشین را حدود 90 کیلومتر بکسل کرد تا بجای مطمئنی برسند.
🌴وقتی گفتم که چرا هنوز از این ماشین استفاده میکنی⁉️ گفت که میخواهد با این ماشین به بقیه کمک کند. گفت: خدا این را به ما داده تا بتوانیم #برای_کمک به دیگران استفاده کنیم.
راوی: همسر شهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_مدافع_حرم
💜🍃|°•آنان
همہ از
تبار باران بودند ..
رفتنــد
ولے ادامہ دارند
هنــوز ...🙃
#شهید_عارفـ
#طنزجبهه😁
دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت🚖، حق ندارد رانندگی کند!
یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده🛣، دست تکان داد
نگه داشتم
#سوار كه شد ،
گاز دادم و راه افتادم
من با
#سرعت میراندم و با هم حرف میزديم !
گفت: میگن #فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید ! راست میگن؟!
گفتم: #فرمانده گفته ! زدم دنده چهار و ادامه دادم : اینم به سلامتی #فرمانده باحالمان !!!😂
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند !!
پرسيدم : کی هستی تو مگه ؟!
گفت : همون که به افتخارش زدی دنده چهار ...😶😐😂
#خندهحلال
شهیدعارف کایدخورده💕
💜🍃|°•آنان همہ از تبار باران بودند .. رفتنــد ولے ادامہ دارند هنــوز ...🙃 #شهید_عارفـ
من نمیگویم زمیـــن را
زیر و رو ڪردم ولے 😌
سالها گشتم به دنبالتـ
ڪہ پیدایتـــــ ڪنم 😍
💛هرڪه طاووس خواهد
جور هندوستان ڪشد👻💜
#دلتنگے_عاشقانہ
چه زیبا گفتـ اسطوره اخلاص:
قلم مےزنید براے خدا باشد؛
قدم برمےدارید براے خدا باشد؛
حرفـ مےزنید براے خدا باشد؛
همه چے؛ همه چے براے خدا باشد ...
#شهیدهمت
#شــهـیـدانـهـ
#شـــهـــیـــد
#شـهـیـدان_زنـدهـ_ان
وصیت نامه مدافع حرم #شهید_بابک_نوری 🌹
.
به تو حسادت میکنند ، تو مکن.
تو را تکذیب میکنند ، آرام باش.
تو را میستایند ، فریب مخور.
تو را نکوهش میکنند ، شکوه مکن. مردم از تو بد میگویند ، اندوهگین مشو.
همه مردم تو را نیک میخوانند ، مسرور مباش...
آنگاه از ما خواهی بود.
حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت ( از امام پنجم )
خدایا همیشه خواستم به چیزهایی که از آنها آگاه هستم عمل کنم ولی در این دنیای فانی بقدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمیدانم لیاقت قرب به خداوند را دارم یا نه؟
خدایا گناه های من را ببخش ، اشتباهاتم را در رحمت و مغفرت خودت ببخش و تا وقتی که مرا نبخشیدی از این دنیا مبر.
تا وقتی که راهم راه حق هست مرا بمیران.
خدایا کمکم کن تا در راه تو قدم بردارم و در راه تو جان بدهم.
مادرم جانم به قربان پاهایت که بخاطر دویدن برای به کمال رسیدن فرزندانت آسیب دیده میشود ، در نبود من اشکهایت را سرازیر مکن.
من با خدای خود عهدی بسته ام که تا مرا نیامرزید مرا از این دنیا مبرد.
مادرم برای من دعا کن ، ولی اشکهایت را روان مکن که به خدای من قسم راضی به اشکهایت نیستم.
خواهران خوبتر از جانم من نمیدانم وقتی حسین (ع) در صحرای کربلا بود چه عذابی می کشید ، ولی میدانم حس او به زینب (س) چه بوده.
عزیزان من حالا دستهایی بلند شده و زینب هایی غریب و تنها مانده اند و حسینی در میدان نیست.
امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینب های زمانه و حرم او دفاع کنیم.
برادرانم در نبود من مسئولیت شما سنگینتر شده ، حالا شما عشق و محبت مرا به دیگران باید بدهید . زیرا من عاشق خانواده ام ، اطرافیانم ، شهرم ، وطنم و... بوده ام و شما خود من هستید در جسمی دیگر.
پدرم تو هم روزی در جبهه حق علیه باطل از زینب های مملکت دفاع کردی ، شما دعا کن که با دوستان شهیدت محشور شوم...♥️🍃
#وصیت_نامه
#شهید_بابک_نوری_هریس🌹
🌷🌷🌷🌷
"ای که دستت میرسد دستی بگیر"
سلام و احترام برای تهیه دوجهیزیه برای دوبانوی مستحق وآبرومند نیازمند کمک های قشنگتون هستیم
اگر کسی دوست داشت کمک کنه پی وی اطلاع بده
سپاس🙏🏻
6037 9974 6105 4174
@Shahide98
بسمالله الرحمن الرحیم
کتاب را با احساس دوگانهی اندوه و افتخار و گاه از پشت پردهی اشک، خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا، و بر این هنرمندی در مجسّم کردن زیبائیها و زشتیها و رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینهی یادها و خاطرههای مجاهدان و آزادگان، ذخیرهی عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنیها را پرشمار میکند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظهها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن.
این نیز از نوشتههائی است که ترجمهاش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب بویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم.
۹۲/۷/۵
#تفریظ_رهبر_انقلاب_بر_کتاب_من_زنده_ام
لینک زیر را هم درباره کتاب #من_زنده_ام مطالعه کنید جالبه🌹
معرفی کتاب «من زندهام»👇
http://farsi.khamenei.ir/book-content?id=26721
#طنز_جبهه
💠 رزمنده ها برگشته بودن عقب بیشترشون هم راننده کامیون بودن که چند روزی نخوابیده بودن
ظهر بود و همه گفتند نماز رو بخوانیم و بعد بریم برای استراحت
🔸امام جماعت اونجا یک حاج اقای پیری بود که خیلی نماز رو کند می خواند رزمنده های زیادی پشتش وایستادن و نماز رو شروع کردند
انقدر کند نماز خواند که رکعت اول فقط 10 دقیقه ای طول کشید
وسطای رکعت دوم بود یکی از راننده ها از وسط جمعیت بلند داد زد:
حاجججججججییییییییی.جون مادرت بزن دنده ددددددددددو 😅
😅صف نماز با خنده بچه ها منفجر شد😂
#رفیق_شهیدم ♥️
در سینہ ام دوباره غمے جاݩ گرفته است😞💔
امروز دلم به یاد شهیدان گرفته است🌾
تا لحظهای پیش دلم گور سرد بود
اینک به یمن یاد شما جان گرفته است...🍃🥺
|وَ انْقُلْنیِ إِلَى دَرَجَةِ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ|
من عاشقی را
از #خدا یاد گرفتم
همان لحظه که گفت:
[ صدبار اگر توبه شکستی بازآ 🦋🌱]
#ابوحمزهثمالی
•°
#تڪحرف🍃
زینب رویِ همهیِ صفحات دفترش
نوشته بود : [ او میبیند ]
با این کار میخواست هیچوقت
خدا را فراموش نکند ..!🤞🏻🌱
#شهیدهزینبکمایے
#اللهمالرزقناشهادتفےسبیلالله
سُبْحَانَکَ یَا شَفِیقُ
تَعَالَیْتَ یَا رَفِیقُ
أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ🌱
دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان:
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ طَاعَةَ الْخَاشِعِینَ وَ اشْرَحْ فِیهِ صَدْرِی بِإِنَابَةِ الْمُخْبِتِینَ بِأَمَانِکَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ»
خدایا! در این ماه طاعت فروتنان را نصیبم کن، و سینه ام را براى انابه همانند بازگشت خاضعان باز کن، به امان دادنت اى امان دهنده هراسندگان!