🌹سر بند یا زهرایت..
نشان از عشقی کهن دارد؛
عشقی به عمق جنون
و این جنون را تنها شهادت آرام میکند،
شهادتی به گمنامی شهادت زهرا(س)...
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
آرامـش شـامگاهـی
هدیـه ایست ارزنده از جانـب خـدا
ڪه هر شـب به سینـههای مـا
سنجاق میکنـد
تا آرام و فـارغ از جهـان گـذران
زیـر چتـر نگاه او
آسـوده بخوابیـم
و صبحی پر فـروغ تر را رقـم بزنیـم
شبتـ🌙ـون در پنـاه خــدا🌟
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
سلامِ صبح من از دل بہ بارگاه شما
خوشم همیشہ بہ يك جرعۂ نگاه شما
بہ غربتم نظرے كن كہ دورم از حرمٺ
تو و عطا و عنایٺ، من و پناه شما
🌼صلی الله علیک یااباعبدالله 🌼
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#یا_امام_رضا_جان
السلام ای شمس! محتاج نگاهی ماندهایم
در شب تاریک و مرداب سیاهی ماندهایم
یک نظر کن تا که از دیوار ظلمت رد شویم
شاهد «نورٌ عَلی نورِ» تو در مشهد شویم
شاعر:قاسم صرافان
#شهادت_امام_رضا_ع_تسلیت
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
4_750708911236972625.mp3
4.52M
🎙موفقیت در امتحانات بزرگ الهی
💠مواظب تله های #شیطان باشید!
🔴 #استاد_عالی
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت دوازدهم : يدالله ✔️راوی : سيد ابوالفضل كاظمي 🔸ابراهيم در يکي از مغاز هه
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت سیزدهم : حوزه حاج آقا مجتهدي
✔️راوی : ايرج گرائي
🔸سالهاي آخر، قبل از #انقلاب بود. #ابراهيم به جز رفتن به بازار مشغول فعاليت ديگري بود.
تقريباً کسي از آن خبر نداشت. خودش هم چيزي نميگفت. اما كاملاً رفتار واخلاقش عوض شده بود. ابراهيم خيلي معنويتر شده بود. صبحها يک پلاستيک مشكي دستش ميگرفت و به سمت بازار ميرفت. چند جلد #کتاب داخل آن بود.
🔸يكروز با موتور از سر خيابان رد ميشدم. ابراهيم را ديديم. پرسيدم: داش ابرام کجا ميري؟!
گفت: ميرم بازار. سوارش کردم، بين راه گفتم: چند وقته اين پلاستيک رو دستت ميبينم چيه!؟ گفت: هيچي کتابه!
بين راه، سر کوچه نائب السلطنه پياده شد. خداحافظي کرد و رفت. تعجب کردم، محل کار ابراهيم اينجا نبود. پس کجا رفت!؟
🔸با كنجكاوي به دنبالش آمدم. تا اينکه رفت داخل يك مسجد، من هم دنبالش رفتم. بعد در کنار تعدادي جوان نشست و کتابش را باز کرد.
فهميدم دروس حوزوي ميخوانه، از #مسجد آمدم بيرون.
🔸از پيرمردي که رد ميشد سؤال کردم: ببخشيد، اسم اين مسجد چيه؟ جواب داد: حوزه حاج آقا مجتهدي با تعجب به اطراف نگاه کردم. فکر نميکردم ابراهيم #طلبه شده باشه. آنجا روي ديوار حديثي از #پيامبر نوشته شده بود: «آسمانها و زمين و فرشتگان، شب و روز براي سه دسته طلب آمرزش ميکنند: علماء ،کسانيکه به دنبال #علم هستند و انسانهاي با سخاوت .»
🔸شب وقتي از زورخانه بيرون ميرفتم گفتم: داش ابرام حوزه ميري و به ما چيزي نميگي؟
يکدفعه باتعجب برگشت و نگاهم کرد. فهميد دنبالش بودم. خيلي آهسته گفت: آدم حيفِ عمرش رو فقط صرف خوردن و خوابيدن بکنه. من طلبه رسمي نيستم. همينطوري براي استفاده ميرم، عصرها هم ميرم بازار ولي فعلاً به کسي حرفي نزن.
🔸تا زمان #پيروزي انقلاب روال کاري ابراهيم به اين صورت بود. پس از پيروزي انقلاب آنقدر مشغوليتهاي ابراهيم زياد شد که ديگر به کارهاي قبلي نميرسيد.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💢 ای شهیــد ...
با همین هوشیـاری ؛
دیـدهبـان قلـبمان بـاش
که از هجوم شیاطین روزگار
در امــان بمانــد ...
#شهید_ابراهیم هادی
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
اذان ابراهیم هادی.mp3
5.58M
اذان شهید ابراهیم هادی
🍃🌹@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi