ز آفتاب
عشق
ما را
روز شد ...
#مولانا
سلام روزتون بخیر 🌻
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
روزتون
پراز خیر و برکت
در پناه پروردگار
امروزتون بخیر و نیکی
حال دلتون خوب
وجودتون سلامت
زندگیتون غرق در خوشبختی
روزتون پراز انرژی مثبت
سه شنبه تون مملو از شادی و موفقیت
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
همیشه به یاد داشته باشید
در انتخاب واحد زندگی،
«صداقت»
پیش نیاز همه درسهاست .
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🥀💐🕊🌸🕊💐🥀
#خاطرات
#شهدا
#حجاب
#خانم_موسوی یکی از #پرستاران دوران #دفاع_مقدس ، از میان همه ی تصویر های آن روزها ، یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند :
یادم می آید یک روز که در #بیمارستان بودیم، #حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از #بیمارستانهای صحرایی هم #مجروحین زیادی را به #بیمارستان ما منتقل می کردند.
اوضاع #مجروحین به شدت وخیم بود.
در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود.
رگهایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی #خونریزی شدیدی داشت.
#مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم.
وقتی که دکتر اتاق عمل این #مجروح را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای #جراحی آماده اش کنم.
من آن زمان #چادر به سر داشتم . دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم #مجروح را جابه جا کنم .
همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و #چادرم را دربیاورم ، #مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه #چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت
گفت: من دارم می روم که تو #چادرت را در نیاوری.
ما برای این #چادر داریم می رویم... #چادرم در مشتش بود که #شهید شد.
از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم #چادرم را کنار نگذاشتم.
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
﷽.
#تلنگــر
کسی که خود را وارث زهرا🌹 مینویسد
یا مثلا مدافع حریم زینب🌷!!
من مطمئنم اسلام نگفته میتوانید
عکس چهرهاتان را به اشتراک بگذارید ...
حتی اگر حجاب دارید!
کجای تاریخ اسلام این کار را توجیح میکند؟؟
آنجا که زینب🌷 غصه دیدن چهره اش را دارد ؟
یا آنجا که زهرا🌹 غصه ی دیده شدن حجم بدنش از تابوت را؟!
#غیرت_علوی #حجاب_فاطمی
#تقوای_مجازی
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#بابا رفت !
و دیگر محمد #کودکانههایش ، پای #قاب_عکس بابا، بزرگ میشود ...
شهید #حمیدرضا_اسداللهی
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
#رمان_فنجانی_چای_با_خدا☕️ #قسمت_هفتم هنوز کفشهایم را از پایم درنیاورده بودم که صدای جیغ مادر و سپ
#رمان_فنجانی_چای_با_خدا☕️
#قسمت_هشتم
بیچاره عثمان به طمع آسایش، ترک وطن کرده بود آنهم به شکلی غیر قانونی و حالا بلایی بدتر از بمب و خمپاره بر سرش آوار شده بود.
اکنون من و عثمان با هم، همراه بودیم؛
پسری سی و چند ساله با ظاهری سبزه ، قدی بلند و صورتی مردانه که ترسی محسوس در چشمهایش برق میزند.
ما، روزها با عکسی در دست خیابان ها را درو میکردیم اما دریغ از گنجی به اسم دانیال یا هانیه.
گاهی بعد از کلی گشت زنی به دعوت عثمان برای صرف چای به خانه شان میرفتم و من چقدر از چای بدم می آمد. اصلا انگار چای نشانی برای مسلمانان بود. مادرم چای دوست داشت. پدرم چای میخورد، دانیال هم گاهی.. و حالا عثمان و خانواده اش، پاکستانی هایی مسلمان و ترسو.
هیچ وقت چای نخوردم و نخواهم خورد.. حداقل تا زمانی که حتی یک مسلمان، بر روی این کره، چای بنوشد.
عایشه و سلما خواهرهای دیگر عثمان بودند. مهربان و ترسو، درست مثله مادرم. آنها گاهی از زندگیشان میگفتند، از مادری که در بمباران کشته شد و پدری که علیل ماند اما زود راه آسمان در پیش گرفت و عثمانی که درست در شب عروسی، نوعروس به حجله نبرده، لیلی اش را به رخت کفن سپرد.. و چقدر دلم سوخت به حال خدایی، که در کارنامه ی خلقتش، چیزی جز بدبختی نیست. هر بار آنها میگفتند و من فقط گوش میدادم.. بی صدا، بی حرف.. بدون کلامی،حتی برای همدردی..
عثمان از دانیال میپرسید و من به کوتاهترین شکل ممکن پاسخ میدادم. و او با عشق از خواهر کوچکش میگفت که زیبا و بازیگوش بود که مهربانی و بلبل زبانی اش دل میبرد از برادرِ شکست خورده در زندگیش. که انگار دنیا چشم دیدن همین را هم نداشته و چوب لای چرخِ خوشی شان میخ کرد.
در این بین، درد میانمان، مشترک بود. و آن اینکه هانیه هم با گروهی جدید آشنا شد. رفت و آمد کرد و هروز کم حرف تر و بی صداتر شد.
شبها دیر به خانه می آمد در مقابلِ اعتراضهای عثمان، پرخاشگری میکرد.
در برابر برادرش پوشیه میپوشید و او را نامحرم میخواند، از اصول و شرعیات عجیب و غریبی حرف میزد و از آرمانی بی معنا..
درست شبیه برادرم دانیال..
آنها هم مثل من ، یک نشانی میخواستند از تنها دلواپسی آن روزهاشان..
اما تمام تلاشها بی فایده بود. هیچ سرنخی پیدا نمیشد.. نه از دانیال، نه هانیه.. و این من و عثمان را روز به روز ناامیدتر میکند.
و بیچاره مادر که حتی من را هم برای خود نداشت.. فقط فنجانی چای بود با خدا..
دیگر کلافه شده بودیم. هیچ اطلاعاتی جز اینکه با گروهی سیاسی و مذهبی برای مبارزه به جایی خارج از آلمان رفته اند، نداشتیم..
چه مبارزه ایی؟؟؟ دانیال کجای این قصه بود؟؟
مبارزه.. مبارزه.. مبارزه…
کلمه ایی که روزی زندگی همه مان را نابود کرد..
📌ادامه دارد ...
✍نویسنده:زهرا اسعد بلنددوست
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
✨﷽✨
#سہ_شنبہ_دلم_هوایےتوسٺ
عمرے نگران، خیره بہ خورشید ظهور
اے ڪاش بہ زودے برسد عید ظهور
هر هفتہ سہ شنبہ ها دلم پَر زد و رفٺ
تا مسجد جمڪران بہ امید ظهور
#العجل_یا_مهدی_عجل_علی_ظهور
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#چرا_علی_دنبال_عمار_می_گشت_؟_
🔸چون عمار کسی بود که با بصیرت بود!
🔹دشمن شناس بود!
🔸امام شناس بود!
🔹جبهه شناس بود!
*🔸هر جا که حس میکرد باید روشنگری بکند همانجا آتش به اختیار عمل میکرد!*
*🔹هر جا که میدید شبهه ای ایجاد شده سریعا اقدام میکرد!
*یک آتش به اختیار اول از همه باید جبهه را بشناسد.
دوم افراد خودی را از دشمن تشخیص بدهد!
👈در جبهه جنگ یک تک تیرانداز ماهر هر چقدر هم قهار و وارد باشد اگر جبهه را نشناسد و جهت را اشتباه بگیرد تیرش را به هدف خواهد زد اما به سینه افراد خودی.
👈چون جبهه را بلد نیست!
چون جهت را نمیشناسد فقط و فقط در تیراندازی مهارت دارد!
*به فرموده حضرت آقا آتش به اختیار یعنی یک کار تر و تمیز ارائه دادن*
دقت کنید هر چقدر مالک اشتر شما ماهر باشد در جنگاوری ،
👈 وقتی که عمار ولی را زدند مالک مجبور به عقب نشینی شد!
👈یعنی اگر عمار نباشد مالک باید برگردد!
👈در صفین دشمن تا عمار را زد، بازار شایعه و شبهات گرم شد!
با چند شبهه دشمن ، خودی های جاهل تبدیل به یاران دشمن شدند❌
امام علی(ع) تا این را دید به مالک دستور عقب نشینی داد❗️
👈در واقع امام علی (ع) ضربه بی بصیرتی یارانش را خورد .
👈 چون عماری نبود که روشنگری کند ، تا تن به مذاکره ندهد.
#به_زمان_حال_بر_میگردیم_*
*در بحبوحه فتنه ۸۸ که مردم بصیرت کافی نداشتند ندای (این عمار) رهبری بلند شد.
👈این یعنی اینکه این جبهه نیاز به روشنگری دارد و عماری نیست تا اینکار را بکند!
.👈آنجا بود که حضرت آقا به افسران جنگ نرم دستور جهاد دادند!
*جهاد در جبهه نرم*
👈با به دوش کشیدن بار مسئولیت بصیرت افزایی مردم توسط حضرت آقا و البته زحمات افسران جنگ نرم فتنه ۸۸ فروکش کرد!
*برای روشن شدن مردم ، حضرت اقا مجبور به دادن امتیازاتی شدند!
👈از جمله نرمش قهرمانانه و مذاکره با شیطان بزرگ.
👈وقتی انتخاب مردم اشتباه شد ، هزینه های تحمیلی به مردم هم زیاد شد.
با انتخاب نادرست مملکت به دست نااهلان و لیبرالها افتاد.
👈یک عده که رفع تمام مشکلات را در غرب میبینند.
👈هر چه حضرت اقا فرمودند که چشمتان به داخل باشد
👈 باز کار خود را کردند و چشم به دست بیگانه دارند.
👈هر چه فرمودند که اینها بد عهدند ولی اینها باز اعتماد کردند!
*حاصل تمام زحمات و خونهای دانشمدان هسته ای به باد رفت!*
👈نگاه به اوضاع منطقه بکنید!
مالک اشترهای علی به ده قدمی خیمه رسیدند!
👈بوی خاک پوتینهای یاران حاج قاسم سلیمانی به مشام اسرائیلیها رسیده چون دقیقا این پوتینها بر روی گردنشان گذاشته شده.
👈خمینی کبیر (ره) فرمود راه قدس از کربلا میگذرد!
یک زمان این حرف خنده دار بود!
👈چون صدامی بر مسند قدرت بود که با ما جنگ داشت ولیکن همین الان بر سر درب کاخ صدام عکس بزرگی از امام خمینی و حضرت آقا به چشم میخورد.
چه کسی فکرش را میکرد؟
👈ولی الان میبینید که از کربلا گذشته ایم و ۷ کیلومتری مرزهای قنیطره و رژیم کودک کش و غاصب و حرامزاده و منحوس اسرائیل رسیده ایم.
👈الان وقت شلوغ کردن نفوذی هاست.
👈مراقب باشید که عمارها را نزنند!
👈مراقب باشید که اولویت اول شما حمایت از عمار ها و اینکه خود هم عمار شوید است!
👈اگر عمار ها حفظ شوند روشنگری خواهند کرد!
مالک اشترها نیاز به عمار ها دارند تا بتوانند خیمه را فتح کنند❗️
مواظب باشید که میخواهند قرآن به سر نیزه کنند.
👈بازارشبهات ازاین پس گرمترخواهد شد:
#شبهات_سیاسی_
#شبهات_اقتصادی_
#شبهات_اعتقادی_
*و البته نوک پیکان این شبهات به سمت رهبری معظم خواهد بود!*
*مواظب باشید که وقتی قرآن به سر نیزه کردند و حکم به ارتداد علی دادند ، پشت علی را خالی نکنید!*
*در همه حال پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد!
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
شهدا امدادی به ما هم برسانید
به درد دنیازدگی دُچاریم
حالمان بد است
کمی زودتر ...
#مجروحین
#عملیات_نصر4
#ارتفاعات_دوقلو
#ماووت_عراق_تیر66
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#ڪـلامشهــید
شهــید علمـــدار:
توی ذهـنت باشد ڪه یڪی دارد
مرا #میبیـــــند دست از پا خطا
نڪنم مهدی فاطمه(س) خجالت
بڪشد😞 فـــــردای قیامت جــلوی
حضرت زهرا سلام الله علیها چه
جــــوابی می خواهـــیم بدهــیم.💔
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
🥀🌿گاهی انسان میره با خدا حرف بزنه ؛ اصلا بلد نیست چه کلماتی باید استفاده کنه
درا به روش بسته میشه😔
حالا یکی دیگه آنچنان کلمات زیبایی به کار میبره ،دل خدا رو میبره!😍
همه آسمون و فرشتهها به استخدامش در میان.🧚♂
#دم_اذانی
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi